brainstorming یا طوفان فکری یا بارش فکری یا اندیشه باران، یک تکنیک خلاقیت فردی یا گروهی است که توسط اعضای گروه برای رسیدن به یک جمعبندی در مورد یک موضوع چالشبرانگیز صورت میگیرد. امروزه این اصطلاح به تمام انواع جلسات ایده پردازی گفته میشود.
سازمانها یا خلاقیت و نوآوری است که میتوانند متمایز شوند و برای متمایز شدن میتوانند به نیروهای خود تکیه کنند پس باید محیطی را ایجاد کنند که خلاقیت آنها را تحریک کند که یکی از این تکنیکها طوفان فکری است.
قدرت طوفان فکری مجموعه قدرت بالقوه مشارکتکنندگان است که ایده خود را عنوان میکند.
در جلسات طوفان فکری که در یک اتاق فکر انجام می شود ، محدودیتی برای مطرح کردن ایدهها وجود ندارد و از ایدههای خوب تا ضعیف و غیرممکن در آنها شنیده میشود.
پس عدم محدودیت تعداد ایدهها یکی از قواعد آن است که هرچه ایده بیشتر باشد احتمال دست یافتن به یک راهحل اساسی بیشتر است.
در جلسات ایده پردازی انتقادی از ایدههای اولیه صورت نمیگیرد و با توسعه بهبود آنها یک جواب مناسب برای باز شدن فکر افراد و راهحلهای باورنکردنی ایجاد میشود.
ایدههای غیرمعمول ممکن است رویکردهای جدیدی بر مسائل فراهم کنند. همچنین با ترکیب دو یا چند ایده میتوان به دیدهای قابلقبول و کاملتر برسیم.
در جلسات طوفان فکری هیچکس نباید از ایدهای انتقاد یا آن را تشویق کند چون قضاوت و تحلیل جلوی تولید ایده را میگیرد و نمیگذارد خلاقیت خودش را نشان دهد.
از ایدههای عجیبوغریب استقبال میشود و همچنین اساس ایدههای بعدی میشوند و اعضای تیم راهحل نهایی را چون خودشان در آن نقش داشتند بیشتر بر آن پایبند هستند و برای عملی کردنش جدیترند ولی باید حتماً با ذهن باز و بدون قضاوت به موضوع پرداخته شود.
در جلسات طوفان فکری میتوان بهغیراز انتخاب بهترین راهحل مسائل، نیروهای انسانی را توانمند ساخت و به آنها انگیزه بیشتری داد و قدرت ابتکار و خلاقیت را افزایش داد.
همچنین میتوان در این جلسات به بررسی راههایی برای افزایش تولید، کاهش هزینهها، افزایش کیفیت و فروش پرداخت و همکاران را برای ایجاد یک کار تیمی و مشارکتی تشویق کرد و ایدههای بزرگی به دست آورد.
برای برگزاری این جلسات باید و بهتر است که موضوع موردنظر را چند روز قبل به اطلاع همکاران رساند، و آنها نظراتشان را یادداشت کنند و در جلسه با رعایت ایجاد فضایی راحت و مطبوع و نور کافی و خوراکی و نوشیدنی برای تجدیدقوا، اعضا را با اطلاعات بیشتر آماده کنید و موضوع جلسه را توضیح دهید و یک نفر را مسئول ثبت ایدههای مطرحشده کنید و آنها را جایی بگذارید که در دیدرس همه باشد.
در پایان همه آنها ثبت شود و دستهبندی گردد و نتایج جمعبندی میشوند.
این ممکن است وقتگیر باشد ولی اثرات مثبتی که برای تقویت روحیه کار گروهی دارد بسیار باارزش است وقتی همه اعضا ایدههایشان را خواندند نوبت بحث گروهی است تا به ایدهها پروبال بدهند و از آنها برای خلق ایده جدید بهره میبرند.
شما بهعنوان تسهیل گر گروه میتوانید ایدهای داشته باشید ولی بیشتر تمرکزتان بر هدایت گروه باشد. فقط یک بحث را تا آخر جلو ببرید.
البته خیلی رئیس بازی درنیاورید و اگر فردی روی ایده خودش اصرار داشت بهتنهایی میتواند روی آن کار کند و در صورت طولانی شدن جلسه، بین جلسه استراحت بدهید.
طوفان فکری میتواند گروهی باشد که بیشتر برای حل مسائل پیچیده بهتر نتیجه میدهد و یا حتی خودتان برای موضوعی، تنها برای خودتان جلسه طوفان فکری بگیرید و برای این کار باید مکان راحت و مناسبی را انتخاب کنید و عوامل مزاحم و حواسپرت کن را به حداقل برسانید و روی مسئله تمرکز کامل کنید.
در طوفان فکری انفرادی، دیگر لازم نیست نگران نظرات بقیه باشید یا رعایت حالشان را کنید که ناراحت شوند، میتوانید آزادانهتر فکر کنید و خلاقتر باشید.
ولی نمیتوانید بهاندازه جلسه گروهی به ایدهها پروبال بدهید، چون تجربه گسترده مجموعه اعضای تیم را ندارید.
در طوفان فکری گروهی از قوه خلاقیت همه اعضا استفاده میشود و همه فکر میکنند نقشی در رسیدن به راهحل داشتهاند و حس خوبی، به آنها منتقل میکنند.
اعضای گروه از تخصصهای مختلف با شیوههای فکری متفاوت باشند و گروه نباید زیادی بزرگ شود یک گروه 5 تا 7 نفره بیشترین نتیجه را دارد.
بهترین نتیجه زمانی حاصل میشود که از ترکیب طوفان فکری گروهی و انفرادی استفاده شود و قوانین جلسه پایدار باشد یعنی همه بتوانند بدون مزاحمت بر مسئله تمرکز داشته باشند، تعداد ایدهها به بیشترین حد برسد و صمیمت بین اعضا برقرار باشد.
اگر بهاندازه کافی به ایدههای خوب و باکیفیت برسید از مشارکت اعضا بهصورت تکتک استفاده کنید تا آنهایی که ساکت هستند شروع به صحبت کنند.
هرچه اعضای گروه از 10 یا 12 نفر بالاتر روند طوفان فکری بیفایدهتر میگردد.
برای افزایش اثربخشی جلسات طوفان فکری نباید دامنه مسئله را خیلی محدود کرد چون بعضی افراد از دادن پاسخهایشان جلوگیری میکنند مثلاً بجای اینکه بگویید افزایش تولید 10 درصدی، بگویید جلسه برای افزایش تولید شرکتمان و صورتمسئله مثل بالا کوتاه باشد و اگر جلسه خیلی طولانی شد تعداد ایدهها را محدود کنید.
در این روش مسئله توضیح داده میشود و به افراد فرصت داده میشود تا ایدههای خود را بنویسند، سپس آنها را جمع کرده و بهترین راهحل انتخاب میشود.
در این روش وقتیکه به مشکلی برمیخورید از افراد میپرسید که اگر آنها در موقعیت شما بودند چه میکردند و درست برعکس آنها انجام میدهید.
بهعنوانمثال در مجموعه تولیدی لبنیات اثر یک محصولی موردانتقاد مشتریها قرار گرفت، چون شما تا حالا هر کاری که برای رضایت مشتریها میبایست انجام بدهید، انجام دادید پس طوفان فکری برگزار میکنید که چه کنیم که نارضایتی مشتریان به حداکثر برسد؟
و شما آنچه را که در ایدهها داده میشود، پیاده میکنید.
در اینجا یک مثال عملی که خود من دو سال پیش در جمع دوستانهٔ چند نفر از دوستان کارآفرین و خویشفرما برگزار شد و مسئله یکی از دوستان توسط همین جلسه طوفان فکری حل شد، مینویسم.
البته آن زمان اطلاعی از جلسه طوفان فکری نداشتیم و فقط توسط یکی از مشاورین کارآفرینی دور هم جمع شده بودیم.
بعد از نوروز سال 1399 بود که یکی از دوستان که درزمینهٔ بازیهای کودکان فعالیت میکرد دچار مشکل شده بود و سالن بازیاش تعطیل شده بود و از این وضعیت بحرانی بسیار ناراحت بود حتی بر زندگی خانوادگیاش تأثیر گذاشته بود.
شاید از خود سوال کنید فرق آن با مسترمایند چیست؟ تفاوت های زیادی دارند و پیشنهاد می کنیم برای مطالعه بیشتر حتما مطلب جالب مسترمایند چیست را مطالعه کامل بفرمایید.
ایشان با مطرح کردن مشکلش، همه دوستان نظراتی دادند از قبیل:
1. راننده تاکسیتلفنی شدن
2. اجاره دادن وسایل بازی که داشت (چون میگفتند: الآن که اوضاع وخیم است و خانوادهها بچهها را به محیطهای بازی نمیآوردند پس در منزل برای سرگرمی آنها را اجاره میکنند)
3. صبر کردن که اوضاع به حالت اولیه برمیگردد
4. من نظرم را اینگونه بیان کردم که بهطورقطع و یقین که موضوع کرونا حداقل تا دو سال دیگر تمام نمیشود پس بهتر است که شغلت را بگونه ای تغییر دهی که هم در ارتباط با کودکان باشد که اگر در آینده دوباره توانستی به کار اولت برگردی این ارتباط قطع نشده باشد و همینکه ببینی که در شهرستان الآن چه چیزی نیاز بچه است و جای آن در شهر ما خالی است و چون من برای بچههای خودم در زمان کودکی نمیتوانستم بهراحتی اسباببازیهای فکری و کتابهای خوب برای آنها پیدا کنم، پس پیشنهاد راهاندازی یک فروشگاه بازیهای فکری کودکانه را دادم.
البته این ایده به سرمایه مالی نیاز داشت که ایشان نداشتند ولی گفت که میتوانم مقداری از بانک وام بگیرم و با سرمایه کم شروع کنم که باز در جمع دوستان با گرفتن وام مخالفت میکردن ولی با توجه به اوضاع اقتصادی و تورم من گرفتن وام را اقتصادی دانستم و ایشان ابتدا با سرمایه کم و اختصاص دادن قسمت کوچکتری از مکان قبلیاش این کار را کرد، که الآن بعد از گذشت دو سال با موفقیت به کار خودش ادامه میدهد و بسیار خوشحال و راضی است.
و امروز که من با کلمه طوفان فکری آشنا شدم که چگونه یک جلسه طوفان فکری میتواند اثرات بسیار خوب و مثبتی بر روی زندگیها بگذارد.
نویسنده: سرکار خانم فاطمه تقی زاده از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان