در این مطلب به تفاوت طرز فکر و استراتژی و اهمیت هر کدام در موفقیت در زندگی و کسب وکار خواهیم پرداخت.
من به همه دنیا سفرکردهام و به مردم کمک کردهام که روند زندگی خود را تغییر دهند.
من به مردم کمک کردهام درآمدشان را چند برابر کنند، روابط معناداری برقرار کنند، با یک بدن سالم، زندگی کنند و یک تجارت پررونق ایجاد کنند.
بدون استثنا، متوجه شدم که 5 درصد موفقیت یک فرد، مربوط به استراتژی و برنامهها است.
95 درصد باقیمانده، مربوط به طرز فکر است.
به همین دلیل است که مردم عادی معمولاً موفقیتهای چشمگیری کسب میکنند و افراد زرنگ میتوانند برای تحقق امور تلاش کنند.
شما میتوانید باهوشترین فرد در شهر باشید و یک استراتژی محکم برای رسیدن به یک هدف داشته باشید.
بااینحال، اگر طرز فکر اشتباهی داشته باشید، اتفاق زیادی نمیافتد.
بیشتر بخوانید: با وجود عدم قطعیت ها، چگونه هدف گذاری کنیم؟
نگرش متوسط در تفاوت طرز فکر و استراتژی
ما ایجادکننده عادت هستیم.
این عادتها را به روشهای سادهای مشاهده خواهیم کرد، ازجمله نوع و تعداد رستورانهایی که در آنها رفتوآمد میکنیم، یا کمی پیچیدهتر، همراهی که انتخاب میکنیم.
ما غالباً تصمیم میگیریم که الگوهای خود را تغییر دهیم، اما کمی پسازآن متوجه میشویم که دوباره به درون آنها، سر میخوریم.
تغییر واقعی مستلزم تعهد قوی و پایدار است. بین تعهد و پاداش، رابطهای بدون چونوچرا وجود دارد.
اهداف بزرگ، تلاش بزرگ را میطلبد. اگر تلاش متوسط باشد، پاداش شما نیز متوسط خواهد بود.
بااینحال، برخی معتقدند که اهداف بزرگ به همین دلیل ترسناک هستند، آنها به تلاش زیادی نیاز دارند.
بیشتر ما یک نگرش متوسط داریم.
ما سبک زندگی خود را طیف وسیعی از موارد راحت و قابلمقایسه با دوستان، همسایگان، والدین و خواهر و برادر خود میدانیم.
اما در حقیقت، این بدان معنی است که ما با مقایسه خود با دیگران، خود را محدود میکنیم.
ما در ذهن خود، ایدهای ازآنچه به دست میآید، بهجای آنچه ممکن است به دست آید، ایجاد میکنیم.
بنابراین وقتی هدفگذاری میکنیم، تصمیم میگیریم کاری را انجام دهیم که میتوانیم، و سپس برای رسیدن به آن هدف محدود، قدم برمیداریم.
یک مثال خوب اگر حساب بانکی خود و صورتهای درآمد آنچه در سال گذشته دریافت کردهاید را ببینید.
این همان چیزی است که شما میدانید، میتوانید به دست آورید.
سپس میتوانید تصمیم بگیرید که کمی بیشتر، مثلاً به 5 تا 10 درصد درآمد بیشتر، فکر کنید و هدف خود را در آنجا قرار دهید.
مسئله این نیست که شما نمیتوانید به آن هدف برسید، بلکه شما میتوانید!
مسئله این است؛ هدفتان برای شروع بسیار محدود است.
فقط به آنچه میخواهید، فکر نکنید، خود را مجبور کنید و برای رسیدن به آنچه میتوانید، یک سری گامهای کوچک بردارید.
با نگرش متوسط، اهدافتان کوچک است و به تلاش کمی نیاز دارند و شمارا بیشتر جلو نمیبرد.
آزادی - الگو را بشکنید
پس چگونه این عادت را ترک میکنید؟
چگونه ذهنیتی ایجاد میکنید که روند زندگی شمارا تغییر دهد؟
آر. باکمینستر فولر گفت: "شما هرگز با جنگیدن با واقعیت موجود، چیزها را تغییر نمیدهید. برای تغییر چیزی، یک مدل جدید ایجاد کنید که مدل موجود را منسوخ کند. "
اگر در حال حاضر چیزی را امتحان نمیکنید که ایدهای برای دستیابی به آن ندارید، وقت آن است که یک مدل جدید ایجاد کنید.
بهجای پیشرفتهای بیشتر، با انجام یک آزمایش بزرگ و جسورانه، رویکرد کاملاً جدیدی را در پیش بگیرید.
انجام یک آزمایش میتواند طرز فکر شمارا تغییر دهد. زیرا این کار بر اساس آنچه قبلاً انجام دادهاید، نیست.
پیشنهاد می کنم مطلب " آموزش چه تأثیری در کسبوکار و زندگی دارد " را بادقت بخوانید.
یکچیز جدیدی را امتحان میکنید، جایی که محدودیتهای ممکن، افزایشیافته است.
در اینجا فرایندی برای توسعه آزمایشی آورده شده است که میتواند به شما در ساخت یک مدل جدید کمک کند:
به هدفی فکر کنید که واقعاً شمارا به وجد بیاورد: بهعبارتدیگر، چه چیزی باعث ایجاد انگیزه، شیفتگی و تحریککننده برای تلاش است. به این فکر کنید که اگر به هدف خود برسید چه احساسی خواهید داشت.
یک جدول زمانی سهماهه تنظیم کنید: فشار یک جدول زمانی باعث ایجاد جریان، خلاقیت عمیق و احساس فوریت میشود.
روی چه کسی تمرکز کنید، نه چطور: به این فکر کنید که میتوانید با چه کسی کارکنید تا به شما دررسیدن به هدف خود کمک کند.
چه کسی میتواند به شما کمک کند تا نتایج خود را سریع دنبال کنید؟
چه کسی میتواند شمارا درگیر کند که این آزمایش را فراتر ازآنچه در حال حاضر تصور کردهاید، به جلو ببرید؟
به دنبال افرادی باشید که شمارا از طرز فکر محدودتان عبور دهند. علاوه بر این، تلاش برای انجام همه کارها توسط خودتان اغلب منجر به تعلل و شکست میشود.
کاری کنید که هرروز شمارا نزدیکتر کند: در طول آزمایش خود هر شب، یک تا سه کار را لیست کنید که روز بعد برای نزدیک شدن به هدف خود انجام دهید.
اگر آن را در تقویم خود نداشته باشید، انجام نمیشود، اگر در تقویم شما باشد و آن را در اولویت قرار دهید، از کارهایی که در یک روز انجام میدهید متحیر خواهید شد.
طرز فکر خود را تغییر دهید
قطار حرکت عظیمی برای ادامه حرکت در همان مسیر، ایجاد میکند. برای هدایت مجدد این قطار، به نیروی غیرمعمول یا غیرمنتظره نیاز است.
بنابراین، بدون تغییر در هر شکلی، ما احتمالاً فقط به همان مسیر ادامه خواهیم داد.
در زندگی شما مواردی پیشآمده است که تصمیم گرفتید تغییری ایجاد کنید.
شاید برای شکل گرفتن بود. شاید برای شروع کار بود. یا شاید برای ایجاد منابع مختلف درآمد بود.
حتی اگر، شما نسبت به آن متعهد هستید، شش هفته بعد، متوجه میشوید که اجازه دادهاید این ایده از بین برود و به عادتهای قدیمی خود بازگردید.
ازآنجاکه پارادایمها و باورهای قدیمی ما، بسیار ریشه دواندهاند، تصمیمگیری در مورد اینکه، میخواهیم تغییر کنیم کافی نیست.
گرچه ممکن است در ابتدا کاملاً طبیعی نباشد، اما هرکسی میتواند با اقدام مداوم، طرز فکری معطوف به موفقیت را ایجاد کند یا زندگی معنادار و رضایت بخشی داشته باشد.
ممکن است تصور کنید آزمایشی که من درباره آن نوشتم ایده خوبی است، اما تحقیقات نشان میدهد که فقط 10 درصد احتمال ایجاد تغییر وجود دارد.
بااینحال، اگر زمان مشخصی را برای به اشتراک گذاشتن پیشرفت خود با شخص دیگری تعیین کنید، 95 درصد احتمال تغییر دارید.
این نشان میدهد که مسئولیتپذیر بودن در برابر شخصی، چقدر قدرتمند است.
پاسخگویی شانس شمارا برای انجام کاری که میگویید انجام میدهید، بسیار افزایش میدهد.
به همین دلیل کار با مربی بسیار مفید است. اگر انتظارات خود را برآورده نکنید، مربیان شمارا، به قول شما متعهد خواهند کرد و سؤالات سختی را خواهند پرسید.
اگر نمیتوانید با مربی کارکنید، توصیه میکنم از تیم Mastermind پشتیبانی بگیرید.
اینها گروهی از افراد هستند که اهداف مشابهی دارند.
به اشتراک گذاشتن پیشرفت خود و گرفتن حمایت از یک گروه مسترینگ میتواند تفاوت بین موفقیت یا شکست، پس از شکست باشد.
ایده استخدام مربی یا عضویت در یک گروه مسترینگ میتواند یک عزیمت واقعی باشد. اما غالباً عزیمت لازم است تا واقعاً شمارا تحت تأثیر قرار دهد.
اگر میتوانستید خودتان میلیونر شوید، از قبل یک نفر بودید. دریافت کمک برای تغییر طرز فکر، میتواند بهترین راه برای بهبود هر زمینه از زندگی شما باشد.
نوشتهای از باب پراکتور