هنگام نگاه کردن به ایدههای خلاقانه و جدید دچار «ناتوانی در تحلیل» نشوید. نوآوری در ایدههای خلاقانه می تواند به شما کمک کند تا بتوانید هرچه سریع تر به درآمدزایی برسید.
تولید ایده برای بقا و شکوفایی کسبوکارها حیاتی است. مادامی که تغییر در بازارها و فناوری شتاب میگیرد، کارآفرینان برای رقابت، رشد و ادامه ارتباط با مشتریان خود، نیاز به نوآوری مستمر دارند.
اما بسیاری از شرکتها با نوآوری دستوپنجه نرم میکنند. آنا واکوویاک، مشاور ارشد کسبوکار در BDC که در مشاوره به کارآفرینان در زمینه نوآوری تخصص دارد، میگوید: تولید ایده به یک فرهنگ تجاری باز برای مشارکت و یادگیری کارکنان، توجه به مشتریان و تمایل به سازگاری نیازمند است.
واکوویاک میگوید: ایدهها نیروگاهی برای کسبوکار شما هستند. صاحبان برنده کسبوکار متوجه شدهاند که چگونه ایدهها را تولید کنند و سازگاری را در سراسر سازمان خود یکپارچه سازند. خلاقیت برای آنها بازی را تغییر میدهد.
این به معنای فرهنگی است که مشارکت و اعتماد کارکنان را افزایش میکند، همچنین موجب امتحانکردن چیزهای جدید میشود، سازگاری ایجاد میکند و میآموزد.
واکوویاک میگوید: «اگر شما یک سازمان با دربهای بسته دارید، ایجاد جریان ایدهها دشوار خواهد بود».
تیم شما باید ببیند که رهبری شما برای ایدهها ارزش قائل است، آنها را تشویق میکند و به آنها پاداش میدهد. این امر نمیتواند فقط کلامی باشد.
کارمندان بهراحتی میتوانند ببینند که آیا نظرات آنها واقعاً موردنیاز است یا اینکه همه صحبتها در مورد نوآوری فقط یک حرف است.
به گفته واکوویاک: «کارکنان باید احساس کنند که ایدههای آنها مورد استقبال قرار میگیرد و موردنیاز است تا سازمان رشد کند». این مسئولیت رهبران سازمان است.
آنها باید حمایت ملموس و قابل مشاهدهای را برای ایدههای جدید ارائه داده و صراحت خود را با سبک رهبری شخصی خود نشان دهند.
انتصاب شخصی برای تولید ایده و ایجاد فرایندهایی برای جمعآوری، ردیابی و اولویتبندی ایدهها بسیار مهم است.
اکنون آمادهاید تا ایدهها را جمعآوری کنید. به طور معمول باید با یک چالش شروع کنید، بهعنوانمثال: یک فناوری جدید، نیاز مشتری که بدون پاسخ مانده، سختی در تولید، مشکل محصول یا قیمتگذاری، سپس ایدههایی برای حل آن پیدا کنید.
این مهم است که راههای مختلفی برای تولید ایده در داخل و خارج سازمان خود داشته باشید. بهعنوانمثال، برای دریافت ورودی از تیم خود، میتوانید:
واکوویاک میگوید: «تیم شما اغلب نقاط کور مالک و رهبر سازمان را میبیند. آنها میبینند که چه چیزی در گوشهوکنار وجود دارد و چه چیزی بازار را شکل میدهد. ترفند، استفاده از این دانش سازمانی است».
منابع خارجی کسب ایدهها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
هنگامی که ایدهها را جمعآوری کردید، گام بعدی این است که چند مورد از جذابترینها یا آنهایی که پتانسیل بالایی دارند را برای کاوش عمیقتر انتخاب کنید.
برای این مرحله مهم اولویتبندی، استفاده از چارچوبهای ساده (بهعنوانمثال، بوم مدل کسبوکار که نمودار تصویری است که اغلب برای توسعه یا مستندسازی یک مدل کسبوکار استفاده میشود) و معیارهای انتخاب (مانند امکانسنجی، شایستگیها، سودآوری) مفید است.
سپس، تیمها میتوانند در طول جلسه در تالار مجموعه یا جلسه ایدهپردازی، به امیدبخشترین ایدهها رأی دهند.
اکنون زمان آن رسیده است که بهترین ایدهها را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم تا در مورد اینکه آیا ارزش دنبالکردن و حتی اجرا را دارند یا خیر، تحقیق کنید.
بهعنوانمثال، اگر ایده یک سرویس دیجیتال جدید است، میتوانید کشف کنید که مشتریان هدف چه کسانی هستند، ارزش پیشنهادی را با آنها در رسانههای اجتماعی یا به روش مستقیم، تأیید کنید، پتانسیل بازار را بررسی نمایید و با تیم خود در مورد امکانات طراحی و تولید صحبت کنید.
به گفته واکوویاک «مکانیزمی برای اعتبارسنجی در اوایل بازی ایدهپردازی داشته باشید که آیا محصول یا خدمات، موردنظر مشتریان هدف شما است و آیا آنها مایل به پرداخت برای آن هستند؟»
نوآوری باید بر اساس شواهد باشد، نه خیالپردازی. اگر پتانسیل حل مشکلات مشتریان یا پاسخگویی به نیازهای رفع نشده را نداشته باشد، نباید زمان زیادی را صرف آن کنید.
شما باید در نحوه آزمایش ایده بدون ساختن آن خلاق باشید. چالش تفاوت بین آنچه مشتریان میگویند و آنچه که ایده شما در واقع انجام خواهد داد، است.
زمانی که احساس کردید که یک ایده دارای پتانسیل است، وقت آن رسیده که به مرحله اجرا بروید. میتوانید از کارهای کوچک شروع کنید، بهعنوانمثال، با یک پایلوت یا نمونه اولیه، در حین انجام هرگونه تقلا و اندازهگیری، به دنبال بازخورد باشید.
به طور مداوم پیادهسازی را بررسی کنید تا مطمئن شوید که با نیازهای مشتری همسو خواهدبود، در صورت لزوم، به کارمندان و ذینفعان توجه کنید تا بازخورد دریافت نمایید و در صورت نیاز آن را تطبیق دهید.
به گفته واکوویاک: «پیاده سازی باید سریع و مکرر باشد».
همچنین مهم است که بدانیم بسیاری از ایدهها به نتایج مورد انتظار ما ختم نمیشوند. مطمئن شوید که فرایندی برای تصمیمگیری در مورد زمان رهاکردن ایده دارید.
همچنین باید آماده باشید که از آزمایشات درس بگیرید تا دفعه بعد شانس خود را افزایش دهید. کارمندان نباید تنها زمانی پاداش بگیرند که یک ایده نتیجه موفقیتآمیز داشته باشد. همچنین نیاز است به خلاقیت و یادگیری پاداش دهید.
به چند شاخص کلیدی عملکرد فکر کنید که میتوانید آنها را پیگیری کنید، مانند:
درعینحال، دچار اشتباه معمول در تحلیل بیش از حد ایدهها و اجرانکردن هیچ یک از آنها نشوید.
واکوویاک میگوید: «عجز در تحلیل، بسیار رایج است. بسیاری از شرکتها بیش از حد تحلیل میکنند و جستجوهای بیپایانی برای محصول یا ایده یک راهحل عالی انجام میدهند بدون اینکه هیچ یک از آنها را اجرا کنند. شما باید از اتاق هیئتمدیره خارج شوید و برای پاسخ به مشتریان خود نگاه کنید».