5 دلیل عدم موفقیت و چگونگی غلبه بر آن‌ها

5 دلیل عدم موفقیت و چگونگی غلبه بر آن‌ها

همه ما در لحظاتی از زندگی احساس می‌کنیم، موفق نمی‌شویم.این عدم موفقیت واقعا در زندگی اکثر ما وجود دارد.

رایج‌ترین دلیل اینکه بسیاری از مردم به موفقیت نمی‌رسند، این است که موفقیت را برای خودشان تعریف نکرده‌اند.

برای رسیدن به مکانی که می‌خواهید باشید، باید نقطه پایان خود را مشخص کنید و به عقب بنگرید و از جایی که اکنون هستید، گام بردارید. به همین دلیل تعیین اهداف عالی بسیار مهم است.

چرا تعیین هدف مهم است

تعیین اهداف، هم دید بلندمدت و هم دید کوتاه‌مدت به شما می‌دهد.

در طول سال‌ها، من چند دلیل رایج پیداکرده‌ام که چرا مردم به موفقیت نمی‌رسند.

و تقریباً همه این چالش‌ها رخ می‌دهد زیرا آن‌ها تعیین هدف را به‌عنوان یک راه‌حل نمی‌بینند.

آیا شما در تلاش برای رسیدن به چیزی هستید و هدف‌گذاری نمی‌کنید؟ مرتباً در مورد دلایل عدم موفقیت و چگونگی غلبه بر آن‌ها مطالعه کنید.

5 دلیل عدم موفقیت

همه ما این تجربه را داشتیم که گاهی احساس اشتیاق و هیجان داریم و برای اهداف خود تلاش می‌کنیم، اما در ادامه راه شکست می‌خوریم.

عدم دستیابی به یک هدف می‌تواند دلهره‌آور باشد و ما را از تعیین اهداف معنادار دیگر بازدارد.

من به‌جای احساس ناامیدی، بلافاصله وقتی‌که به هدفی نرسم، وقت می‌گذارم و به این فکر می‌کنم که چرا آن هدف را محقق نکردم، تا بتوانم از تجربه کلی یاد بگیرم و رشد کنم.

تعیین اهداف SMART بهترین راه برای اطمینان از دستیابی به اهدافمان است و چند قدم آسان برای تعیین اهداف بهتر و سپس دستیابی به آن‌ها وجود دارد.

در اینجا پنج دلیل عدم موفقیت و بهترین راه‌ها برای رفع این مشکلات را بیان می‌کنم.

  اهداف شما بیش‌ازحد مبهم است

1- اهداف شما بیش‌ازحد مبهم است

بسیاری از اوقات، مردم اهداف بسیار مبهمی را تعیین می‌کنند.

ممکن است فکر کنید، "من می‌خواهم یک فرم بدنی پیدا کنم" یا "اگر پول بیشتری در حساب پس‌انداز خود داشته باشم واقعاً عالی خواهد بود".

و البته، بسیار عالی خواهد بود. اما تا زمانی که اهداف خود را با دقت بیشتری تعیین نکنید، احتمالاً به آن‌ها نخواهید رسید.

اهداف خاص مفید هستند زیرا وقتی دقیقاً همان کاری را که می‌خواهید انجام دهید، بیان می‌کنید.

تصور اینکه چگونه این کار را انجام دهید آسان‌تر است و سپس حرکت و اقدام می‌کنید.

به‌جای اینکه بگویید: "من می‌خواهم فرم بدنی پیدا کنم"بگویید: "من می‌خواهم سه روز در هفته تمرین کنم و نوشابه را کنار بگذارم."

دقیقاً به همین ترتیب، هدف شما از کاری مبهم که دوست دارید انجام دهید، به کاری مشخص و خاص تبدیل‌شده است که قصد انجام آن رادارید.

2- شما به کمیت اهداف خود توجه نمی‌کنید

یک اشتباه رایج در مورد تعیین هدف این است که اهداف شما قابل‌اندازه‌گیری نیستند.

آیا می‌توانید هدف خود را ارزیابی کنید و پیشرفت خود را بسنجید؟

در غیر این صورت، ایده خوبی است که هدف اصلی خود را بررسی کنید و تغییر دهید.

به‌عنوان‌مثال، اگر بخواهید بگویید "هدف من پس‌انداز بیشتر است"، اندازه‌گیری آن دشوار است.

منظور از "بیشتر" چیست؟ این هدف را می‌توان به طرق مختلف تفسیر کرد.

من ممکن است خودم را به خاطر پس‌انداز 10 دلار تشویق کنم درحالی‌که واقعاً با 10 دلار چیزی نمی‌شود، خرید.

اما اگر بگویید که هدف من پس‌انداز 5000 دلار تا تابستان امسال است، پیگیری این پیشرفت آسان است.

می‌توانید مرتباً حساب بانکی خود را چک کنید تا ببینید چقدر به عدد 5000 دلار نزدیک هستید و در طول مسیر، باانگیزه می‌مانید.

زیرا می‌بینید که چقدر به آن هدف نزدیک شده‌اید. من از تو می‌خواهم همان کار را انجام دهی.

  اهداف غیرقابل دستیابی را تعیین می‌کنید

3- اهداف غیرقابل دستیابی را تعیین می‌کنید

تعیین اهداف هیجان‌انگیز است! شما ممکن است برنامه‌های بزرگی داشته باشید، مانند میلیونر شدن یا ساختن خانه رؤیایی خود.

اما اگر سطح توقع شما خیلی بالا باشد، عدم موفقیت ممکن است رخ دهد و از خود ناامید و دلسرد می‌شوید.

یک‌راه آسان برای مقابله با این کار، تعیین اهداف قابل‌دستیابی است.

مثلاً اگر بگویید" من می‌خواهم خانه رؤیایی را بسازم" یا اینکه بگویید "من می‌خواهم در شش ماه آینده، خانه جدیدی برای خانواده‌ام بسازم" به‌احتمال‌زیاد این هدف قابل‌دستیابی نیست.

ساختن خانه به زمان نیاز دارد. بنابراین یک هدف واقع‌بینانه‌تر می‌تواند این باشد: "من می‌خواهم پیمانکاری پیدا کنم و بودجه‌ای را ایجاد کنم."

وقتی به این هدف رسیدید، می‌توانید به بقیه مراحل فکر کنید و تصمیم بگیرید که هدف واقع‌بینانه بعدی چه خواهد بود.

آیا تفاوت را می‌بینید؟

4- شما اهدافی را تعیین می‌کنید که برای زندگی شما بی‌اهمیت هستند

ممکن است ایده مهاجرت به نیویورک یا کارائیب را دوست داشته باشید. اما آیا این هدف واقعاً ارتباطی با زندگی شما دارد؟

رسیدن به این هدف می‌تواند سرگرم‌کننده باشد، اما اگر شمارا در مسیر برنامه کلی زندگی جلوتر نبرد، واقعاً ارزش نخواهد داشت.

به همین دلیل همیشه اطمینان حاصل کنید که اهدافتان وقت شمارا تلف نمی‌کنند.

هر هدف باید هدفی در پس خود داشته باشد، تا مناسب باشد.

به‌جای اینکه به کارائیب برویم فقط به این دلیل که شهر زیبایی است، یک هدف بهتر می‌تواند این باشد:

"من می‌خواهم به [یک شهر] بروم زیرا فرصت‌های شغلی زیادی در صنعت من وجود دارد."

هنگام تعیین اهداف همیشه اطمینان حاصل کنید که مربوط به زندگی شما است.

 

شما یک ضرب‌الاجل اضافه نمی‌کنید

5- شما یک ضرب‌الاجل اضافه نمی‌کنید

افزودن ضرب‌الاجل به هر هدفی که تعیین کرده‌اید، ضروری است.

وقتی مهلتی را به اهداف خود اضافه می‌کنید، انگیزه شما برای کار در آن‌ها بیشتر خواهد شد و مطمئن شوید که قبل از انقضا زمان، به آن‌ها می‌رسید.

چگونه این کار را انجام دهید؟ ساده است:

به‌جای اینکه بگویید: "من می‌خواهم دو کارمند دیگر برای شرکت خود استخدام کنم"، بگویید، "من می‌خواهم ظرف سه ماه دو کارمند دیگر برای شرکت خود استخدام کنم."

در این صورت انگیزه شما برای پیگیری و دستیابی به این هدف بیشتر خواهد شد.

برای اطمینان از دستیابی به اهدافتان، به خودتان بازه‌های زمانی واقعی دهید. آن‌ها به شما کمک می‌کنند تا اهدافتان را در یک راستا و در حد ممکن قرار دهید.

نوشته‌ای از برایان تریسی
دیدگاه کاربران (0)