استراتژی تجاری، انتخاب شرکت شما برای کسب مزیت رقابتی است و به معنای تصمیمگیری شما بهعنوان صاحب کسبوکار است:
نحوه تخصیص منابع، ایجاد برنامه و پیشبینی آنچه در پیش است.
تصمیمات استراتژیک کسبوکار شما را به سمتی هدایت میکند که برای آن تلاش میکنید.
با وجود راههای مختلف، مهم است که چشمانداز خود را در ذهن داشته باشید.
در اینجا برخی از سؤالات را بهعنوان راهنمایی آوردهایم که باید از خود و تیم خود در طول راه بپرسید:
• ما که هستیم؟
• چه چیزی ما را متمایز میکند؟
• در آینده میخواهیم به کجا برسیم؟
هنگامیکه تصویری کلی از اهداف کسبوکار خود دارید، سؤالات خود را محدود کنید تا بر اهداف فوریتر تمرکز کنید که به شما در رسیدن به آن کمک میکند.
به یاد داشته باشید که واقعبین باشید: برنامه اقدام خود را در محدوده منابع موجود، پایگاه مشتری و نیازهای خاص بازار نگه دارید.
بیشتر: چرا نوآوری برای موفقیت کسبوکار ضروری استهنگامیکه سؤالات خود را مطرح کردید، باید ملاحظات مهم استراتژی تجاری را نیز در نظر بگیرید. آنها عبارتاند از:
آنچه شما ارائه میدهید:
بسته به محصولات و خدماتی که شرکت شما ارائه میدهد، برخی از استراتژیهای تجاری بهاحتمالزیاد بهتر از بقیه عمل میکنند.
بهعنوانمثال، اگر شرکت شما محصول خاصی را به فروش برساند، ممکن است رقبای نسبتاً کمی داشته باشید،
بنابراین انتخاب استراتژی کسبوکار میتواند چالش بزرگتری باشد.
با وجود تعداد کمی از رقبا، شما راههای کمی برای خرید یک شرکت دیگر یا بالعکس دارید.
پیچیدگی پیشنهادات شما:
فرض کنید شرکت شما یک کالای ساده مانند ظروف نقرهای میفروشد.
در این مورد، مشتریان شما احتمالاً فقط به دنبال ظروف بادوامی هستند که سالها دوام بیاورند یا استیک را بهدرستی برش دهند.
درنتیجه، یک استراتژی تمایز تجاری که خرید را بهجای خرید مشابه به سفر خریدار تبدیل میکند میتواند نتیجه معکوس داشته باشد،
زیرا مشتری فقط چیزی ساده میخواهد.
فروش سالانه شما:
اگر درآمد فروش سالانه شما نسبتاً کم است، ممکن است اتوماسیون فروش شما یک استراتژی رقابتی به نظر برسد که زمان شمارا برای تولید آزاد میکند.
بااینحال، فروش کمتر باید استراتژی تمایز را به تصویر بکشد که تلاش بیشتری برای توسعه داستان برند شما و تعیین ویژگی منحصربهفرد آن است.
فقط شرکتهای پردرآمد باید فروش خود را بهصورت خودکار انجام دهند و از برندسازی و قصهگویی فاصله بگیرند.
آگاهی از مشکلی که حل میکنید:
بهعنوانمثال، اگر یک شرکت بازاریابی دیجیتال را اداره میکنید، مشتریان و مشتریان احتمالی شما مشکلی را که حل میکنید میدانند:
رسیدن به مشتریان جدید. بنابراین برنامه استراتژیک شما باید بر آموزش افراد در مورد خدمات شما تمرکز نکند،
بلکه بر رهبری هزینه و استراتژیهای قیمتگذاری متمرکز باشد.
بهاینترتیب، شرکت شما به دلیل قیمت پایینتر از رقبای متعدد خود متمایز میشود.
مشتری ایده آل شما:
اگر محصول شما یک پلت فرم نرمافزاری پیشرفته است،
با یک طرح تجاری که فروش را برای افراد تازهکار در اولویت قرار میدهد، مزیت رقابتی نخواهید داشت.
در عوض، رویکردهای تمایز محصول را در فضاهایی دنبال کنید که افراد متخصص فناوری وقت خود را در آن سپری میکنند.
این میتواند به معنای تبلیغات در وبسایتهای فناوری، بازاریابی محتوا که کلمات کلیدی پیشرفته فناوری را هدف قرار میدهد،
یا برند تجاری باشد که برای ذهن متخصصان فناوری جذاب است.
وضعیت صنعت شما:
با تغییر تکنولوژی علایق مصرفکننده و ارزشهای اجتماعی،
همه صنایع با تهدیدهای بیشتر یا کمتر برای وجود خود روبرو خواهند شد.
بهجای فرار از این تهدیدها، از آنها برای استراتژی کسبوکار خود استفاده کنید.
برای مثال، این فناوری ترسناک و تهدیدکننده صنعت را زودتر شروع کنید تا سهم بازار کافی را به دست آورید.
اگر کارتهای خود را درست بازی کنید، میتوانید برای موفقیت بلندمدت آمادهباشید.
نحوه خرید محصولات توسط مشتریان:
در مدلهای تجاری سنتی، صاحب کسبوکار میتواند یک ویترین باز کند تا مصرفکنندگان را بهراحتی با محصولات خود مرتبط کند.
بااینحال، با رشد تجارت الکترونیکی، مخاطبان هدف شما ممکن است علاقه چندانی به خریدهای حضوری نداشته باشند.
بنابراین، هنگام تدوین استراتژی تجاری خود،
باید به کانالهای معمول خرید برای مشتریان خود فکر کنید و فروش را از طریق آن اولویتبندی کنید.
پیشنهاد ارزشمند شما:
حتی اگر محصولات شما ساده هستند، چیزی آنها را از بقیه جدا میکند،
در غیر این صورت، شما ممکن است یک کسبوکار راهاندازی نکرده باشید.
اینگونه فکر کنید: محصولات شما احتمالاً از طریق ویژگیهای مختلف اهداف اصلی کسبوکار را برآورده میکنند
و شما میتوانید شرکت خود را بر اساس آن ویژگیها تبلیغ کنید.
همه کمپینهای بازاریابی که بهعنوان بخشی از استراتژی تجاری خود توسعه میدهید باید بر این ارزشها تأکید داشته باشند.
رقبای شما:
هنگامیکه پیشنهادات ارزشمند خود را تجزیهوتحلیل میکنید، بهطور طبیعی متوجه خواهید شد که رقبای شما چهکارهایی را انجام میدهند.
همچنین میتوانید از یافتههای خود برای ایجاد یک استراتژی تجاری قوی استفاده کنید.
هر زمان که به رقیبی نگاه میکنید و تعجب میکنید که چرا آنها کاری را انجام نمیدهند که به نظر شما گامی بدیهی است،
میتوانید و باید خودتان آن قدم را به امید دستیابی به اهداف تجاری خود بردارید.
تیم شما:
وقتی به بیرون نگاه میکنید، به داخل نگاه کنید.
دریابید که برای موفقیت در استراتژی و توسعه شرکت خود باید چه نقشهای داخلی را اضافه کنید.
هنگام انجام این کار، تعیین کنید که چقدر میتوانید به کارمندان جدید پول پرداخت کنید.
استخدام افراد میتواند گران باشد، اما اگر افراد مناسب را برای نقشهای مناسب استخدام کنید،
هر دستمزدی که کاهش میدهید میتواند منجر به درآمد بیشازحد کافی برای پوشش آن شود.
در اینجا چند استراتژی تجاری وجود دارد که باید در نظر داشته باشید.
1- ساختارگرا
اتخاذ استراتژی ساختارگرایانه، عملیات تجاری خود را بر اساس شرایط فعلی بازار ایجاد کرده و در محدوده عوامل ساختاری کار خواهید کرد.
این ممکن است به این معنی باشد که شما محصولات یا مواد مصرفی را با استفاده از فرآیندهای تعیینشده توسط تأمینکنندگان خود سفارش میدهید یا موانعی را برای ورود در نظر میگیرید.
2- رشد
اگر استراتژی رشد را انتخاب میکنید، به این معنی است که بر معرفی محصولات یا ویژگیهای جدید یا گسترش در بازارهای جدید تمرکز کردهاید.
آیا به دنبال یک مزیت رقابتی با ارائه یک تجربه منحصربهفرد هستید که مشتریان بالقوه شما در هیچ جای دیگری نخواهند یافت؟
آیا از طریق تحقیقات بازار یا شبکههای حرفهای، پایگاه مشتری جدیدی پیدا کردهاید؟
آن زمان است که باید استراتژی رشد را برای تجارت خود در نظر بگیرید.
3- رهبری هزینه
تبدیلشدن به یک رهبر هزینه راهی است که میتوانید کسبوکار خود را با ارائه قیمت رقابتی برای محصول یا خدمات خود متمایز کنید.
اگر یک استراتژی منحصربهفرد برای کاهش هزینه بدون افت کیفیت دارید، از آن استفاده کنید تا خود را در صنعت خود متمایز کنید.
4- تمایز
با یک محصول یا خدمات واقعاً منحصربهفرد که میتوانید به مشتریان بالقوه ارائه دهید، میتوانید در بازار برجسته شوید.
حتی میتواند یک ویژگی فردی باشد که نسبت به سایر گزینهها ارزش بیشتری به مشتریان میدهد.
بهعنوانمثال، SkateXS تخصصی در اسکیت بوردهای سفارشی و با کیفیت بالا مخصوص کودکان دارد.
برایان تریسی میگوید بهترین چیز در مورد اداره کشتی شما "آزادی در اجرای احمقانهترین و خلاقانهترین ایدههای شما است. "
5- قیمتگذاری گزاف
استراتژیهای قیمتگذاری گزاف یا پرمایه و گران شامل پرداخت هزینه بالا برای محصول یا خدمات شما در ابتدا برای پوشش هزینههای اولیه مانند تولید، ساخت و بازاریابی است.
این رویکرد معمولاً برای شرکتهایی که کاری را معرفی میکنند که قبلاً انجام نشده است و ارزش قیمت بیشتری دارد، معقول است.
6- تملک
خرید یک شرکت دیگر، یا چند خط تولید آن، میتواند به مشاغل کوچک کمک کند بدون اینکه از ابتدا شروع کنند به بازارهای جدید گسترش یابند.
7- تمرکز
ایده پشت رویکردهای متمرکز این است که میتوانید از طریق یکی از استراتژیهایی که قبلاً پوشش داده شده است،
هر بخش بازار را که میخواهید مورد هدف قرار دهید.
اگر فرصتی برای رهبری در یک زمینه خاص میبینید، محدود کنید و تلاش خود را بر دنبال کردن آن متمرکز کنید.
گاهی اوقات این میتواند بیشتر از تلاش برای تسخیر کل بازار از طریق استراتژی تجاری شما نتیجه دهد.