چند سالی ست که واژه کوچینگ وارد ادبیات گفتاری قشر کارآفرین، کارمندان و دانشجویان و سایر افراد مرتبط با حوزههای کسبوکار شده است.
اولین بار که این واژه به گوشم خورد، گمان کردم که ارتباطی با حوزه آی تی دارد، دلیلش را نمیدانم، آوای کلمه کوچینگ این حس را به من منتقل کرد.
اما بعدها و بهمرور که با این علم و مهارت ارزشمند آشنا شدم و دورههای مختلف کوچینگ را گذراندم و کتابهای مختلف این حوزه را مطالعه کردم،
متوجه شدم که متأسفانه واژه کوچینگ چقدر مظلوم است، چون مشاهده میکنم، هرکسی که بیش از ده بار واژه کوچینگ به گوشش خورده،
در مهمانی و دورهمی و … به دخترعمه و پسرخالهاش مشاوره و راهنمایی شغلی میدهد و به خودش عنوان بیزینس کوچ را نسبت میدهد.
بیایید مرور کنیم، متخصص بیزینس کوچ بهطورکلی چه چیزی هست؟
به بیان ساده، معنای لغوی کوچینگ در انگلیسی به معنای مربیگری است که بیشتر در موارد مربیگری ورزشی کاربرد دارد.
و در کسبوکار واژه بیزینس کوچ یا مربی کسبوکار به کسی اطلاق میشود که در کنار کسبوکارها و افراد قرار میگیرد.
و با تکیهبر دانش و تخصص خود در زمینهٔ کوچینگ و همچنین تجربه و مهارت خود در کسبوکار، با پرسیدن سؤالهای هدفمند کمک میکند.
که فرد ارزشها و علایق خود را بشناسد، نسبت به وضعیت و شرایط فعلی خود آگاهی کامل پیدا کند،
هدفهای واقعگرایانه خود را شناسایی کند و نقشه راه موفقیت خود را ترسیم کند.
یک متخصص بیزینس کوچ حرفهای:
به افراد و سازمانها کمک میکند که هفت بعد زندگی خود (معنوی، ذهنی، شغلی، مالی، خانوادگی، اجتماعی، جسمی) را بشناسند
و مسیر افزایش درآمد را از طریق رشد فردی مستمر دنبال کنند، زیرا که هیچ رشد درآمدی در کار نخواهد بود مگر اینکه قبل از آن، خود فرد و سازمان رشد کنند.
یک متخصص بیزینس کوچ حرفهای به افراد و سازمانها کمک میکند که از طریق تکمیل ستونهای نهگانه کسبوکار، بازار هدف خود را بشناسند،
مشتریان هدف خود را بخشبندی کنند، مزیت رقابتی خود را شناسایی کنند، روش ارتباط مؤثر با مشتریان را کشف کنند،
به مهمترین فعالیتها، منابع و شرکای تجاری خود آگاهی پیدا کنند و ساختار هزینه و درآمد خود را بشناسند.
یک متخصص بیزینس کوچ که هم تجربه راهاندازی کسبوکار و هم دانش و تخصص کوچینگ را دارد،
به افراد و سازمانها کمک میکند که از طریق شناخت استراتژیهای مختلف بازاریابی، فروش، تکنیکهای مختلف مذاکره و کسب درآمد را در کار خود شناسایی،
و به کار بندد تا در طی یک پروسه، به حداکثر رشد، بهرهوری، درآمد و از همه مهتر زندگی متعادل و رضایتبخش دست پیدا کند.
روزانه افراد بسیاری را مشاهده میکنیم که بدون داشتن مهارت و تجربههای فوقالذکر مقابل نام خود در قسمت بایو اینستاگرام و یا کارت ویزیت شخصی، واژه متخصص بیزینس کوچ را ذکر کردهاند.
انگار واژه دهنپرکنی هست برای رفقا و فامیل و دورهمی ها و افرادی که مثل سه سال پیش من فکر میکردند که کوچینگ ارتباطی با آی تی و … دارد.
غافل از اینکه خضوع، خشوع، خاکی بودن و افتادگی، از اصول اولیه اخلاقی است که یک دانشجوی بیزینس کوچینگ فرامیگیرد.
کوچ یک فرد یا کسبوکار بودن، به معنای دادن نظرات شخصی طی یک یا دو جلسه نیست، بلکه یک فرآیند است که کوچ و کوچی (مراجع) در کنار هم مسیر را طی میکنند.
بعد از شروع فرایند رشد فردی، بهمرورزمان اصول تخصصی کسبوکار توسط کوچ و با همفکری و خلاقیت کوچی،
به فرایند بیزینس کوچینگ تزریق میشود و درنتیجه این فرآیند، بیشترین بهرهوری و سود مالی نصیب آن فرد و سازمان خواهد شد.
پس اگر:
۱) دورههای آکادمیک کوچینگ یا متخصص بیزینس کوچ را نگذراندهاید.
۲) تابهحال تجربه راهاندازی کسبوکاری را نداشتهاید و تمام تجربیات شما به کار کارمندی محدود میشود.
۳) مطالعه گسترده درزمینهٔ مدیریت و برنامهریزی و ثروت آفرینی و فروش و بازاریابی و مذاکره و …. نداشتهاید.
۴) حداقل در پنج سمینار یا وبینار در این حوزه شرکت نکردهاید.
۵) کوچینگ را بهعنوان یک سبک زندگی در خود نهادینه نکردهاید و اصول اخلاقی کوچینگ مانند صداقت، امانت، عدم قضاوت، آرامش، تعهد و عدم غرور، جزئی از خصوصیات شما نیست.
۶) خودتان تابهحال کوچ نشدهاید (تحت خدمات کوچینگ قرار نگرفتهاید).
شما یک بیزینس کوچ نیستید و یا حداقل برای رسیدن به حدنصابهای فوق، فاصله زیادی دارید!
نویسنده: جناب آقای افشین نیک آئین از دانش پذیران دوره چهارم بیزینس کوچینگ ویدان
نظر بدهید