تعریف کوچینگ
ریشه کوچینگ بهپیش از دهه 1960 بازمیگردد که بهمنظور بهبود عملکرد افراد در محل کار به وجود آمده است.
باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند و غالباً پاسخ مشکلات افراد، نزد خود آنها است.
ازاینرو در پروسه کوچینگ، انتخابکننده و پیش برنده جلسه خود مراجعهکننده است و کوچ او فقط نقش یک تسهیل گر را بازی میکند.
کوچینگ دورهای برای توانمند کردن افراد است تا آنها احساس آرامش و مفید بودن داشته باشند و با رسیدن به موقعیتهای مدنظر خود احساس رضایت کنند.
در حال حاضر، کوچینگ از کارآمدترین روشهای توسعه افراد و یک رویکرد قدرتمند در مدیریت عملکرد محسوب میشود.
برخلاف آموزش که بهصورت معمول شامل یک گروه از افراد و دارای محدودیت زمانی است، کوچینگ یک روش متمرکز و فردبهفرد است که در هر ساعت و هر روز قابلاجرا است.
برخلاف بعضی از شکلهای آموزش، کوچینگ یک روش فوری نیست که فوری هم از یاد برود، بلکه یک تأثیر ماندگار و بلندمدت روی افراد است.
تأثیر جانبی استفاده از مربیگری را میتوان از زوایای مختلف دید و بررسی کرد.
ابتدا تأثیری که مربیگری میتواند در رویکرد دانش آموزان داشته باشد و دوم مزایایی که کوچینگ بهطورکلی در سطح آموزش و پرورش دارد و استفاده از کوچینگ از منظر کلانتر.
در این نوشتار سعی شده است هم به اهداف و مزایای کوچینگ برای دانش آموزان پرداخته شود و هم استفاده از این روش بهعنوان توصیهای به مدیران مدارس در نظر گرفته شده و هم در سطحی کلانتر به استفاده از مربیگری در سطح کلان آموزش و پرورش اشاره شده است.
بهطورکلی دانش آموزان بهعنوان مهمترین جز یک کشور و موتور محرک فعالیت یک کشور شناخته میشوند.
این افراد اگر بهدرستی هدایت شوند باعث پیشرفت یک کشور و خودشان میشوند. دوره نوجوانانی بهعنوان حساسترین دوره زندگانی یک فرد شناخته میشود و سرنوشت افراد در این دوره شناخته میشود.
اگر در این دوره بتوان استعدادهای نوجوانان را بهدرستی پیدا کرد میتوان آنها را برای رسیدن به موفقیت و اهدافشان هدایت کرد.
اهداف کوچینگ
● کمک به تصمیمگیری و انتخاب تصمیمات مسائل زندگی
● کمک به نوجوانان برای مشخص نمودن علایق و استعدادهایشان
● کمک به درک و کنترل انواع روابط شخصی در سطوح مختلف (خانواده، دوستان، اجتماع)
● ارتقا اعتمادبهنفس در نوجوانان
● تمرکز بر بهبود عملکرد و ارتقای سطح مهارتهای فرد
ویژگیهای که یک کوچ یا مربی باید داشته باشد
همانطور که میدانیم نوجوانان حساسترین قشر جامعه هستند و باید توسط افرادی ماهر کوچ شوند.
بخصوص این مسئله در مدارس میتواند بهترین راه باشد تا کودکان و نوجوانان آر به راه درست هدایت کرد و آموزش داد.
ازجمله ویژگیهایی که یک فرد برای کوچ شدن باید داشته باشد عبارتاند از: دانش، تعهد، اشتیاق، تجربه.
دانش برای اینکه درک کند ازنظر علمی خود چه وظیفهای دارد.
تعهد برای به انجام رساندن هدف کوچ، اشتیاق داشته باشد تا بتواند به مراجعهکننده نیز انگیزه دهد تا به حرفهایش گوش سپرده و درنتیجه در تعامل دوجانبه به بهترین نتیجه و عملکرد دست یابند.
و تجربه کافی برای اینکه یک کوچ نیازمند این است تا دورههای عملی را در کنار دیگر کوچینگ ها آموزش دیده و به مهارت لازم در این زمینه برسد.
مزایای استفاده از کوچینگ در مدارس
استفاده از مربی به میزان زیادی به عملکرد مدیران مدرسه نیز برمیگردد.
رهبران و مربیان مدرسه نقش مهمی در ایجاد این فرهنگهای یادگیری و پیوند آنها با سیستم گستردهتر دارند.
روانشناسی مثبتگرا با تمرکز بر آموزش کل کودک و ایجاد شایستگیها برای زندگی (مانند ایجاد امید و خوشبینی، ظرفیت برای خود هدایتی و تصمیمگیری، ریسکپذیری و آیندهنگری، مهارتهای بین فردی، بینش و پشتکار، مسئولیت مدنی و اخلاق کار) است
درواقع، مربیگری نهتنها یک الگوی بهبود ارزشمند بوده است، بلکه در عملکرد مختلف و سیاستهای توسعه مدارس تعبیه شده است.
مدیران مشتاق مدارس میتوانند از مربیان حمایت کنند تا تصمیمات سنجیدهای در مورد آینده و مدیریت حرفهای خود بگیرند.
مربیگری باعث موارد زیر میشود: ظرفیت ایجاد شایستگی و توانایی معلمان، بهطوریکه آنها بتوانند پلههایی را در جهت دستیابی به چشمانداز راهبردی و اولویتهای مدرسه در رابطه با برنامه درسی، تدریس و یادگیری بردارند.
همچنین با ارزیابی در مدارس میتوان بهطور مؤثر موجب پیشرفت در نتایج دانش اموزان شد و به قضاوت پرداخت.
همچنین استفاده از مربیهای باتجربه میتواند برای مدیران این امکان را فراهم کند تا با ایجاد پایهای برای اطمینان از تعهد رهبری مدرسه به استفاده از راهبردهای مربیگری یا راهنمایی در ایجاد ظرفیت کارکنان مدرسه ارتقاء یابد.
همچنین مدیران با پذیرندگان اولیه یا معلمانی که مشتاق هستند ایدهها و رویکردهای جدید را امتحان و ارائه کنند، موجب میشود بهنوبه خود، رویکردهای جدید را برای سایر کارکنان مدل کنند.
چگونه کوچینگ میتواند تأثیر مثبتی در محیطهای آموزشی بگذارد؟
سه بازیگر اصلی آموزشی عبارتاند از: دانشآموزان، معلمان و رهبران مدرسه.
مربیگری در بخش آموزش و مهارتهای بیشتر، پروژهای بود که در انگلستان برای حمایت از استفاده از راهنمایی و مربیگری بهعنوان یک استراتژی اصلاحی برای رسیدگی به عملکرد ضعیف معلمان طراحیشده بود و معلمان را تشویق میکرد تا آشکارا بحث کنند و به دنبال آن باشند.
محدودیتهای درک شده و نیازهای یادگیری و توسعه حرفهای را در یک محیط امن و قابلاعتماد برطرف کنند.
اگرچه برنامهها از نظر ارائه و اثربخشی بسیار متفاوت هستند.
در یک محیط آموزش عالی با منابع کم در آفریقا، اولیویه و برتون دریافتند که یک برنامه آموزشی ساختاریافته از همتایان، که در آن یک مربی با گروه بزرگی از مربیان کار میکند، میتواند ابزار مفیدی برای کمک به انتقال دانشجویان به دانشگاه باشد و به ادغام علمی، اجتماعی و فردی دانشجویان کمک کند.
درحالیکه، در دانشگاه دولتی در ایالاتمتحده، کرنی و همکاران. دریافتند که استفاده از استراتژی آموزشی مبتنی بر فناوری میتواند به ایجاد اعتماد، ارائه بازخورد انتقادی و گسترش دیدگاههای رهبران مدرسه کمک کند.
بررسی انتقادی رویکردهای مربیگری کوچینگ ابزاری قدرتمند برای تغییر و یادگیری شخصی است.
هسته اصلی رویکرد کوچینگ، تسهیل یادگیری با استفاده از گوش دادن فعال و پرسوجو و ارائه چالش و پشتیبانی مناسب است.
در حال حاضر تغییری در نقش معلم در محیطهای آموزشی از مربی به تسهیلگر وجود دارد.
با استفاده از رویکرد سقراطی مربیگری که در آن معلمان شروع به کمک به دانشآموزان میکنند تا «بهجای آموزش به آنها یاد بگیرند».
هدف کوچینگ حمایت از پیشرفت دانشآموزان، معلمان، رهبران مدرسه و مؤسسات آموزشی است که آنها بخشی از آن هستند.
چندین رویکرد مربیگری با موفقیت استفاده شده است. که بهصورت ترکیبی میتوان در امر آموزش از آن استفاده کرد.
انواع رویکردهای کوچینگ
انواع رویکردهای کوچینگ در محیطهای آموزشی مورداستفاده قرار میگیرند، و شواهد رو به رشدی وجود دارد که نشان میدهد مربیگری ارزشمند است.
به نظر میرسد دو رشته گسترده وجود دارد. اولی رویکرد مربیگری «سنتی» است که در آن مربی نیازی به دانش تخصصی در مورد شیوههای تدریس و ویژگیهای محیط آموزشی ندارد، و دومی از نظر محتوا، محتوای آموزشی و رهبری برای یادگیری بسیار تخصصی است.
هر دو رویکرد سهم ارزشمندی در محیطهای آموزشی دارند.
1- مربیگری رفتاری:
رویکردهای رفتاری مبتنی بر تمرکز هدف و جهتگیری عمل هستند و مدلهای حل –مسئله از آن جمله است. این مدلی راحت است که همه میتوانند از آن استفاده کنند.
همچنین شواهدی وجود دارد که مربیگری رفتاری به دلیل عدم توجه کافی به عوامل شناختی-عاطفی، مطالب ناخودآگاه و ویژگیهای سیستمی مؤثر بر یادگیری موردانتقاد قرار میگیرد.
بسیاری از نویسندگان از رویکرد ترکیبی که شامل رویکردهای شناختی و/یا رفتاری-شناختی است دفاع میکنند، زیرا یادگیری اغلب به دلیل باورهای غیرمفید یا اشتباهات فکری مسدود میشود.
این رویکردها پیچیدهتر هستند و به آموزش گستردهتری نیاز دارند و بنابراین ممکن است برای همه بازیگران در سیستم آموزشی کمتر در دسترس باشند.
2- مربیگری راهحل محور:
مربیگری مبتنی بر راهحل بهراحتی آموخته میشود و میتواند بهطور گسترده توسط همه بازیگران در سیستم آموزشی مورداستفاده قرار گیرد و با موفقیت در رویکردهای ترکیبی برای توسعه مهارتهای زندگی استفاده شده است.
این به مربیان قدرت میدهد تا از منابع خود برای ایجاد راهحل برای مشکلات استفاده کنند.
کوچینگ متمرکز بر راهحل به دلیل سادهانگاری بیشازحد در زمانی که مشکلات پیچیده هستند یا سطحی هستند موردانتقاد قرار گرفته است به این معنا که مشکلات اساسی ممکن است موردتوجه قرار نگیرند و به این دلایل ممکن است یادگیری طولانیمدت و تغییر پایدار رخ ندهد.
بااینحال، همراه با سایر رویکردها، نشان داده شده است که مهارتهای حل مسئله، مهارتهای مقابله، تابآوری، بهزیستی، مهارتهای مطالعه و دستیابی به اهداف یادگیری و همچنین کاهش افسردگی را در دانشآموزان تقویت میکند.
3- مربیگری شناختی و شناختی-رفتاری:
رویکردهای شناختی-رفتاری که بر احساسات و رفتار با نگاه کردن به پیوندها و علتها تمرکز دارند، میتوانند به ایجاد انعطافپذیری روانشناختی، افزایش عملکرد، افزایش رفاه و کاهش استرس کمک کنند.
مربیگری شناختی که بر تأمل، تحلیل خود و ارزیابی خود تأکید دارد برای کمک به معلمان برای بررسی تفکر خود در پشت شیوههای تدریس استفاده میشود.
4- مربیگری آموزشی:
کوچینگ آموزشی یک رویکرد تخصصی و مبتنی بر محتوا است که نشان داده شده است در حمایت از پیشرفت حرفهای معلمان و نتایج بالاتر دانش آموزان مؤثر است.
کوچینگ آموزشی و ابتکارات کوچینگ بر این اساس مدل در ایالاتمتحده استفادهشده است، نتایج امیدوارکنندهای را برای رشد معلم و درنهایت پیشرفت دانش آموزان ارائه میدهند.
آنها مؤثر هستند، اما برای پیادهسازی پیچیده هستند، زیرا به چندین ذینفع متکی هستند، بهعنوانمثال.
دولت ملی و محلی، فرهنگ مدرسه، مدیران و معلمان برای اطمینان از مؤثر بودن آنها.
مربیان نیاز به آموزش گسترده دارند (معمولاً حدود یک سال) و توسعه مستمر مداوم، و اجرای برنامهها پرهزینه است.
5- مربی اجرایی:
کوچینگ اجرایی یا کوچینگ برای رهبری آموزشی که از مدیران، مدیران و معلمان حمایت میکند تا به نقشهای مدیریتی بهعنوان مداخلات مستقل یا ادغامشده در برنامههای توسعه حرفهای مداوم (CPD) در سراسر جهان مورداستفاده قرار گیرند.
6- مربیگری همتایان:
مربیگری همتایان در محیطهای آموزشی نیز وجود دارد و به دو شکل گسترده است.
مربیگری متقابل همتا بین دو معلم، و رویکرد مربیگری آموزشی ذکر شده در بالا، که از معلمان در اجرای شیوههای آموزشی مبتنی بر تحقیق حمایت میکند.
این روابط مربیگری با روابط مساوی شامل مدلسازی، مشاهده، بازخورد، گفتگوی تأملی و تمرین کلاس درس مشخص میشود.
7- بورسیه سازمانی:
مثبت روانشناسی مثبت و بهویژه بورس تحصیلی سازمانی مثبت رویکردهای مربیگری را با هدف حمایت از تغییر در سطوح فردی، گروهی و سازمانی به ارمغان آورده است، بهعنوانمثال. تحقیق قدردانی، مربیگری قدردانی، و مربیگری مبتنی بر نقاط قوت.
این رویکرد تمرکز بر دیدگاهی جامعتر از آموزش است که بر روی نقاط قوت فرد یا سیستم ایجاد میشود و مهارتهایی را توسعه میدهد که فراتر از موضوعات آکادمیک سنتی برای افزایش رفاه است.
درواقع رفاه بیشتر "با یادگیری بهتر همافزایی دارد. اینها دوباره ابتکارات بزرگی هستند، با ذینفعان متعدد و پرهزینه و پیچیده برای اجرا.
در یک جمعبندی میتوان گفت برای بهبود مربیگری در آموزش و پرورش به پیوند سه عامل دانشآموز، مربی و مدیر هر سه لازم است و همچنین باید گفت موضوعات آکادمیک ممکن است هنوز مدل آموزشی فعلی در بسیاری از مدارس نباشد و تحقیقات بیشتری موردنیاز باشد.
بنابراین لازم است تا با استفاده از تحقیقات دیگر کشورها که در این امر موفق عمل کردهاند به این مورد در ایران توجه بخصوص شود و به رشد کوچینگ و مربیگری بخصوص در آموزش و پرورش توجه بیشتری شود.
نویسنده: سرکار خانم ناهید اسماعیلپور از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان