• پنج شنبه 22 آبان 1399
  • 1608
  • فروش

مغز چگونه تصمیم به خرید می گیرد؟

مغز چگونه تصمیم به خرید می گیرد؟

بسیاری از فروشندگان هنگام نزدیک شدن به مشتری‌ها، خطای مهمی مرتکب می‌شوند که در تصمیم به خرید مشتریان تاثیر می گذارد.

آن‌ها تصور می‌کنند که مشتری می‌خواهد محصول آن‌ها را بخرد و بعید است که به پیشنهاد آن‌ها "نه" بگوید.

در واقعیت، عکس این قضیه صادق است، اکثر مردم قصد خرید ندارند و درصورتی تصمیم به خرید می گیرند که فروشنده بر مقاومت طبیعی خود در برابر آنها، غلبه کند.

فروش خوش‌شانسی نیست و ‌یک مسئله کاملاً علمی است.

اگر شما نحوه تصمیم‌گیری مشتری و نحوه عملکرد مغز، هنگام خرید را بیاموزید، می‌توانید با استفاده از این دانش، مردم را به خرید محصولات خود وادار کنید.

یکی از انواع بازاریابی برای تصمیم به خرید در مشتری ، بازاریابی ویروسی هست. که بسیار در خرید مشتریان و اعتماد آنها به برند موثر هست.

سه قسمت از مغز در تصمیم‌گیری به خرید نقش دارد:

  • قشر مخ که به مغز "جدید" نیز معروف است: این قسمت از مغز مسئول اندیشه آگاهانه است و بر اساس اصول منطق و عقلانیت عمل می‌کند.
  • سیستم لیمبیک یا مغزمیانی: این ناحیه از مغز احساسات را پردازش می‌کند و به هورمون‌ها پاسخ می‌دهد.
  • ساقه مغز یا مغز خزنده: این قسمت از مغز تنفس و سایر فرایندهای خودکار را کنترل می‌کند. ساقه مغز هنگام خرید، تصمیم‌گیرنده است.

 

ساقه مغز بخشی از مغز است که تصمیم می‌گیرد. بیشتر مردم تصور می‌کنند که قسمت منطقی مغز، در مورد چیزها تصمیم می‌گیرد.

به‌این‌ترتیب، خرده‌فروشان معمولاً سعی می‌کنند منطق را جلب کنند تا مشتریان محصولات آنها را بخرند.

آن‌ها گزارش‌های آماری بیان می کنند و نحوه عملکرد محصول را توضیح می‌دهند.

این روش اشتباه است، زیرا مغز خزندگان به استدلال‌های منطقی پاسخ نمی‌دهند.

همچنین، مغز خزنده نیز به استدلال‌های احساسی پاسخ نمی‌دهد.

بیشتر تاجران سعی می‌کنند احساساتی مانند حسادت و غرور را به خود جلب کنند، اما این احساسات نیز برای مغز خزنده اهمیتی ندارد.

مغز خزنده قسمت ابتدایی مغز هر یک از ما است، که به‌سرعت ارزیابی می‌کند که آیا چیزی برای ما تهدیدآمیز است یا خیر.

سپس برای اطمینان از بقای ما عمل می‌کند.

بنابراین، جلب احساساتی مانند مشتاق کردن مشتریان برای بهتر دیده شدن یا سفر به کل دنیا، واقعاً کارساز نیست.

 مغز خزنده فقط به احساسات ترس و لذت اهمیت می‌دهد.

برای فروش محصولات باید سریعاً روشن کنید که اگر مشتری احتمالی، پیشنهاد شمارا رد کند، اتفاق بدی برای او رخ خواهد داد

و اگر مشتری بالقوه پیشنهاد شما را بپذیرد، برای او اتفاق خوبی رخ خواهد داد.

    استراتژی‌های خاص برای جذب ساقه مغز یا مغز خزنده

استراتژی‌های خاص برای جذب ساقه مغز یا مغز خزنده

به یاد داشته باشید که انگیزه اکثر مردم، بیشتر "ترس" است و کمتر از "لذت بردن" انگیزه می گیرند.

به‌این‌ترتیب، اگر بتوانید ثابت کنید که محصول شما آن‌ها را از هرگونه ضرر محافظت می‌کند، احتمالاً آن‌ها از شما خرید می‌کنند.

برداشت‌های اول حتی ازآنچه فکر می‌کنید، مهم‌تر هستند.

مغز خزنده تقریباً بلافاصله تصمیم می‌گیرد که آیا محصول شما بقای فرد را بهبود می‌بخشد یا تهدید می‌کند، و مطابق آن عمل می‌کند.

 مغز خزنده بسیار بصری است، بنابراین هرچه تصاویر مثبتی را به آن نشان دهید، احتمال خرید محصول شما بیشتر است.

علاوه بر ارائه تصاویر مثبت از محصول خود، خود شما به‌عنوان فروشنده حتماً لبخندی اصیل و چشمانی که لبخند می‌زنند، داشته باشید، تا تصمیم خرید راحت‌تر شود.

اگر توجه کنید که فقط چند ثانیه فرصت دارید تا مغز خریدار را متقاعد کنید که برای زنده ماندن به محصول یا خدمات شما نیاز دارند، به‌راحتی می‌توانید استراتژی‌هایی را ارائه دهید که مشتریان محصولات بیشتری را بخرند.

پیشنهاد جذاب برای شما: 6 گام غلبه بر احساس مشتری

    نقش تبلیغات بر تصمیمات خرید

آیا می‌دانید چگونه خرید می‌کنید؟ می‌دانید چه مارکی می‌خرید؟

مدیریت مدارهای مغزی مربوط به حافظه، تصمیم‌گیری و عزت‌نفس، می‌تواند بر روی تصمیمات شما تأثیر بگذارند.

هنگامی‌که محققان اسکن مغزی 67 نفر را که تحت آزمایش کوکاکولا و پپسی قرار گرفتند، کنترل کردند، هر نوشیدنی غیرالکلی، سیستم پاداش مغز را روشن کرد و شرکت‌کنندگان به‌طور مساوی در مورد نوشیدنی موردنظر تقسیم شدند.

اما وقتی به همان افراد گفته شد چه می‌نوشند، فعالیت در مجموعه دیگری از مناطق مغزی مرتبط با وفاداری به برند تجاری، جایگزین تصمیمات اولیه آن‌ها شد. از هر چهار نفر، سه نفر گفتند که کوکاکولا را ترجیح می‌دهند.

این مطالعه که در شماره 14 اکتبر مجله Neuron منتشرشده است، اولین تحقیق در مورد چگونگی نفوذ پیام‌های فرهنگی به مغز انسان و شکل دادن به تصمیمات شخصی است.

این مطالعه در سال گذشته به‌صورت پیش‌نویس در گردش بوده است، به‌طور گسترده توسط دانشمندان علوم اعصاب و تبلیغ‌کنندگان و همچنین افرادی که نگران قدرت تبلیغات تجاری در تعیین رفتار مصرف‌کننده هستند، موردبحث قرارگرفته است.

دیدگاه کاربران (0)