کوچینگ ابزاری قدرتمند برای تغییر و یادگیری شخصی است. هسته اصلی رویکرد کوچینگ، تسهیل یادگیری با استفاده از گوش دادن فعال و پرسوجو و ارائه چالش و پشتیبانی مناسب در کنار تقویت تفکر خلاق است.
در حال حاضر یک تغییر در نقش معلم در تنظیمات آموزشی از مربی به تسهیلکننده وجود دارد (گریفیث، 2005). با استفاده از رویکرد سقراطی مربیگری که در آن معلمان شروع به کمک به دانشآموزان میکنند تا "بهجای آموزش آنها یاد بگیرند.
کوچینگ در مورد گسترش ظرفیت افراد برای ایجاد آینده مطلوب است.
این نیست که به مردم بگویید چهکاری انجام دهند، بلکه این است که از آنها بخواهید تفکر پشت کاری را که انجام میدهند بررسی کنند تا با اهداف آنها سازگار باشد.
کوچینگ به معنای هدیه دادن به مردم از حضور شما، پرسیدن سؤال، گوش دادن است. این مهارتی است که بخصوص در مدارس دارای ارزش بیشتری است.
زیرا کودکان از ابتدا یاد میگیرند تا بهخوبی گوش دهند، بهخوبی سؤال بپرسند و مهارت پرسش گری را نیز یاد بگیرند.
هدف کوچینگ حمایت از پیشرفت دانشآموزان، معلمان، مدیران مدارس و مؤسسات آموزشی است که آنها بخشی از آن هستند.
مربی که در جلسه مربیگری با دقت گوش میدهد، در پایان جلسه به دلیل تلاشی که صرف میشود احساس خستگی میکند.
مربی باید از منظر یادگیرنده، وضعیت او و دیدگاه او نسبت به جهان و منطقه مربیگری گوش کند.
استیون کاوی یک بار گفت: بیشتر مردم بهقصد فهمیدن گوش نمیدهند. آنها بهقصد پاسخ گوش میدهند.
گوش دادن برای ارتباط ضروری است. شنونده خوب کمک میکند دنیا را از چشم دیگران ببینید، درنتیجه درک انسان را باز میکند و ظرفیت را برای همدلی که برای داشتن یک رابطه مربیگری خوب با طرف مقابل ضروری است، افزایش میدهد.
بااینحال، به همان اندازه که گوش دادن به دیگران و تصدیق آنها ممکن است ساده به نظر برسد، انجام آن بهخوبی نیازمند تلاش خالصانه و تمرین فراوان است.
سطوح متفاوتی برای گوش دادن وجود دارد که یک مربی باید از آنها آگاه باشد و بداند که باید در کجا باشد تا نهتنها بهطور مؤثر گوش کند، بلکه به یادگیرنده نشان دهد که دارد گوش میدهد.
کتابها و وبسایتهای مختلف مدلهای متفاوتی را ذکر میکنند و درحالیکه متفاوت هستند، اصل و فرآیند است که مهم و درنهایت مشابه است. وبسایت Coach Business سطوح مختلفی از گوش دادن و شرایط مرتبط با هر یک را شناسایی میکند
● عمیق - هماهنگی با زبان بدن، لحن، زیروبم و آنچه گفته نمیشود. حضور در کنار آنها در موقعیت آنها. ساکت کردن افکار و برنامههای خودمان برای ایجاد فضا برای آنها
● فعال - بهطور فزایندهای با گوینده هماهنگ میشود، عبارات کلیدی، کلمات، احساسات را انتخاب میکند. گوش دادن به زبان مورداستفاده و احساس آنها. او ناامید بود، عصبانی بود، خوشحال بود.
● مکالمه – گوش دادن از منظر «چه چیزی برای ما مفید است؟» ایجاد پیوندها و ارتباطات، جمعآوری اطلاعات اولیه. "شنونده" در حال پردازش اطلاعات و فکر کردن به سؤال بعدی درحالیکه شخص مقابل در حال صحبت است. تمرکز روی «میخواهم بدانم»، «من همین احساس را دارم» یا «میخواهم بپرسم»
● گوش دادن به زیبایی – اجتماعی، تمرکز بر فعالیتهای روزمره، حال شما چطور است؟ آخر هفتهات چطور بود؟ تمرکز روی صحبتهای کوچک است، نه لزوماً به دنبال معنای پشت کلمات
● نادیده گرفتن – ازلحاظ فیزیکی، ذهنی یا احساسی وجود ندارد. این واقعاً گوش دادن نیست!
هنگامیکه یک مربی از دیدگاه "عمیق" گوش میدهد، بدون ترس به مکالمه اجازه میدهد تا جایی که یادگیرنده نیز به آن نیاز دارد، پیش رود.
آنها به زبانآموز سیگنالهای تشویقی میدهند که اساساً به آنها میگویند "اشکال ندارد ادامه دهید، من دارم گوش میدهم.
شواهد بالینی و تحقیقاتی بهوضوح نشان میدهد که گوش دادن حساس مؤثرترین عامل برای تغییر شخصیت فردی و رشد گروهی است.
کوچینگ در مورد حمایت از مشتری برای حرکت از جایی که هستند به جایی است که میخواهد باشد.
و ازآنجاییکه گوش دادن باعث تغییر در نگرش افراد نسبت به خود و دیگران میشود.
همچنین باعث ایجاد تغییراتی در ارزشهای اساسی و فلسفه شخصی آنها میشود.
افرادی که به این شیوه جدید و خاص به آنها گوش داده شده است، ازنظر عاطفی بالغتر، نسبت به تجربیات خود بازتر، کمتر تدافعی، دموکراتیکتر و کمتر اقتدارگرا میشوند.
وقتی به افراد با حساسیت گوش داده میشود، تمایل دارند با دقت بیشتری به خود گوش دهند و دقیقاً آنچه را که احساس و فکر میکنند، روشن کنند.
علاوه بر ارائه اطلاعات بیشتر از هر فعالیت دیگری، گوش دادن باعث ایجاد روابط عمیق و مثبت میشود و تمایل دارد که نگرشهای شنونده را بهطور سازنده تغییر دهد.
استفاده صحیح از گوش دادن فعال منجر به جلب نظر و ایجاد اعتماد میشود.
هرچقدر که مربی بخواهد عمیقاً گوش دهد، موانعی وجود دارد که میتواند از این اتفاق جلوگیری کند یا مانع شود که مربی باید از آنها آگاه باشد و در صورت لزوم کنترل کند
•تفکر سریع – ما میتوانیم نرخ گفتار تا 800 کلمه در دقیقه را درک کنیم، اما یک فرد معمولی تنها میتواند تا 150 کلمه در دقیقه صحبت کند، بنابراین ذهنها شکافهای موجود را پر میکنند
• اضافهبار محتوا یا پیام
•تنبلی / کسالت و "شبه گوش دادن"
•موانع فرهنگی - شرکتی یا شخصی
•ناامنیهای شخصی
•محیط فیزیکی و حواسپرتی
• گفتگوی درونی و حواسپرتی ذهنی گوش دادن تدافعی – به چالش کشیدن ذهنی یا مخالفت با گوینده، بدون گفتن چیزی به او
• مفروضات شنونده
• گوش دادن انتخابی - فقط قسمتهایی را انتخاب کنید که به گوش دادن علاقه دارند.
برای تبدیلشدن به یک شنونده مؤثر، نیاز به تمرین و ایجاد آگاهی ازآنچه در درون شما در حال گوش دادن به دیگران است، دارد.
الف) از قبل آماده شوید - برای مربیگری یا راهنمایی خود آماده شوید، قبل از جلسه زمانی را برای آماده شدن برای آن اختصاص دهید و ذهن خود را از آمادگی پاک کنید.
ب) سعی نکنید همه چیز را انتخاب کنید، کلمات یا عبارات کلیدی را دنبال کنید
ج) یاد بگیرید که بفهمید چه گفتگوی درونی در درون شما رخ میدهد. آیا محرک یا تم وجود دارد؟
د) یاد بگیرید که یادداشتهای خوبی خلق کنید، نه حجم، بلکه مختصر و معنیدار که میفهمید
ه) احساس نکنید که باید فوراً به یادگیرنده پاسخ دهید، ماهیت را درک کنید و در صورت لزوم به آن بازگردید.
و) در مقابل حواسپرتیهای ذهنی مقاومت کنید – زمانی که احساس میکنید گوش دادن شما منحرف میشود، آن را برگردانید.
ز) قبل از اینکه وارد شوید به سخنران گوش دهید. بحث نکنید، قضاوت نکنید و صحبت نکنید، فقط گوش دهید!
ح) از هیچ نشانه و سرنخ کلامی – حالات چهره، لحن، صدا، زبان بدن و حرکت آگاه نباشید.
وقتی یک کوچ بتواند بهخوبی به حرفهای دانشآموزان گوش دهد درواقع توانسته است به گوش دادن فعال بپردازد و از این مهارت به نحو احسنت استفاده کند.
بنابراین وقتی به کسی کاملاً و با دقت گوش میدهید، نهتنها به کلمات، بلکه به احساس آنچه منتقل میشود، به کل آن گوش میدهید، نه بخشی از آن.
گوش دادن فعال شکلی ساختاریافته از گوش دادن و پاسخگویی است که توجه را بر گوینده متمرکز میکند.
شنونده باید مراقب باشد که بهطور کامل به گوینده توجه کند و سپس به قول خود شنونده آنچه را که فکر میکند گوینده گفته است تکرار کند.
شنونده مجبور نیست با گوینده موافق باشد - او باید بهسادگی آنچه را که فکر میکند گوینده گفته است بیان کند. این به گوینده امکان میدهد بفهمد آیا شنونده متوجه شده است یا خیر.
اگر شنونده این کار را نکرد، گوینده میتواند بیشتر توضیح دهد. گوش دادن فعال چندین مزیت دارد.
اول، دانشآموز را وادار میکند که با دقت به صحبتهای دیگران گوش دهند.
دوم، از سوءتفاهم جلوگیری میکند، زیرا دانشآموز باید تأیید کنند که متوجه میشوند شخص دیگری چه گفته است.
سوم و مهمترین مورد در تمرین مربیگری، این است که دهن مردم را باز میکند، تا آنها را وادار به گفتن بیشتر کند.
توانایی گوش دادن فعالانه نشاندهنده صداقت است و اینکه هیچچیز بدیهی فرض نمیشود.
گوش دادن فعال اغلب برای بهبود روابط شخصی، کاهش سوءتفاهم و تعارضات، تقویت همکاری و تقویت تفاهم استفاده میشود. فعال، پاسخگو و حرفهای است.
با استفاده از پرسشگری قدرتمند و گوش دادن فعال، مربی نسبت به مورد متمرکز آگاهی بیشتری پیدا میکند و توانایی خود را برای قبول مسئولیت در یادگیری خود افزایش میدهد.
بنابراین ماهیت واقعی یک رابطه مربیگری مبتنی بر دوجانبه است که در آن هر دو طرف در رابطه برابر هستند و استقلال یکدیگر را در حین کار و یادگیری با هم ارتقا میدهند.
بهطور خلاصه، در کوچینگ، گوش دادن فعال از سوی مربی یک سری تبادلات یکطرفه نیست، بلکه مشارکتی است.
گوش دادن فعال به [کوچ] نیاز دارد که نگرانیها، نگرشها و ایدههای شمارا درحالیکه به حرف مربیتان گوش میدهید، کنار بگذارد.
این به آن فرد نشان میدهد که شما توجه بینظیر خود را به آنها میدهید.
«گوش دادن فعال یک فرآیند دوطرفه است»، به این معناست که یک نتیجه مربیگری موفق تنها از یک تمرکز منحصربهفرد حاصل میشود.
عواملی در موقعیت مربی که ممکن است قبل از کمک گوش دادن فعال مربی، ناخودآگاه یا حداقل ناشناخته باشند.
کوچینگ تکنیکهای خاصی دارد که به موجب آن، آنچه در غیر این صورت یک مکالمه صرف است، میتواند به یک فرصت مربیگری تبدیل شود.
1) دقت
2) پرسیدن سؤالات باز
3) پرسیدن سؤالات "کاوشگر"
4) درخواست توضیح
5) هماهنگی با محتوای احساسی در گفتار
گیر افتادن در همان الگوهای فکری، اصولاً اتفاق میافتد. بااینحال، این الگوهای فکری ممکن است مانع نوآوری شما شوند و شمارا در روالهایی که به شما خدمتی نمیکنند گیر بیاورند.
تفکر خلاق به ما نشان میدهد که راهحلهای زیادی برای هر مشکلی وجود دارد و توسعه مهارتهای تفکر خلاق به شما کمک میکند راهحلهای نوآورانه را سریعتر بشناسید.
به عبارتی دانشآموزان یاد میگیرد تا با گوش دادن موانع را برطرف کنند و از طرفی خود به راهحلهای اکتشافانه و خلاقانه پی ببرند و درواقع قدرت تفکر خود را پرورش میدهند که این موضوع موجب میشود نهتنها در درس و مدرسه بلکه در آینده و در محیط کاری و زندگی شخصی نیز این عامل برای آنها مفید خواهد بود.
خلاقانه فکر کردن شمارا به حلال بهتر مشکل تبدیل میکند که مزایای گستردهای هم در زندگی کاری و هم در زندگی شخصی دارد.
تفکر خلاق و رسا کمک میکند تا دانشآموزان پیشفرضهای خود را به چالش بکشند، چیزهای جدیدی در مورد خود و دیدگاه خود کشف کنند، از نظر ذهنی دقیق بمانند و حتی خوشبینتر باشند.
خلاقانهتر فکر کردن میتواند مستلزم تلاش باشد، اما کمی تمرین میتواند فواید زیادی به همراه داشته باشد.
درواقع معلم بهعنوان کوچ میتواند این ویژگی را پرورش دهد و این کار با استفاده از گوش دادن از هر دو جانب صورت میگیرد.
هم کوچ باید شیوه صحیح گوش سپردن را بهخوبی بلد باشد و هم دانشآموز بید بتواند از این ویژگی بهرهمند شود و به گوش دادن برای پرورش فکر خود بپردازد.
معلم بهعنوان کوچ ایده جدیدی را مطرح میکند، آن را پرورش میدهد، آن را رشد میدهد، با همکاران مربی خود به دنبال بازخورد به آن میپردازد و پس از فکر کردن زیاد تصمیم میگیرد با معرفی آن به دانشآموزان آنها را تشویق به کشف موارد بیشتر و پرورش خلاقیت سوق دهد.
بنابراین در این مورد میتوان گفت گوش دادن فعال در فرآیند ارتباط ضروری است. نقش مهمی در فرآیند یادگیری دارد.
هرچه شنونده بیشتر با گوش دادن فعال مشخص شود، شنونده مثبتتری خواهد بود که میتواند با مطالب صوتی تعامل داشته باشد، آنچه را که به آن گوش میدهد را درک کند و روی آن تمرکز کند.
سادهسازی آموزش و فراگیری، تداوم اشتیاق دانشآموزان به یادگیری، تمرکز توجه آنها، و افزایش انگیزه برای گوش دادن در فرآیند آموزشی به جلبتوجه دانشآموز کمک میکند.
این انگیزه او را برای یادگیری تحریک میکند، و همچنین تعامل او با همسالانش را افزایش میدهد و او را نهتنها علاقهمند میکند، بلکه در مورد مرحله بعدی یادگیری نیز کنجکاو میکند.
بنابراین، توانمندسازی رویکرد آموزش شنیداری میتواند مشارکت مثبت دانشآموزانی در مدارس و زندگی را بیشتر کند.
از مسیر همین گوش دادن فعال است که خلاقیت رشد میکند.
استفاده از مهارتهای تفکر خلاق از طریق گوش دادن به کوچ در محل کار نهتنها در روشهای حل مشکلات، بلکه در نحوه رویکرد ما به همهچیز، از ارتباطات گرفته تا خودشکوفایی، و رشد، مزایایی ایجاد میکند.
آوردن فرهنگ تفکر خلاق به یک کارگاه یا گروه در مدرسه، اغلب کار یک مجری بااستعداد است، این کار از را یک کوچینگ خوب میتواند به ثمر برساند.
یک کوچ باید ابتدا فرصت و حوصله کافی برای گوش دادن به حرفهای دیگران را داشته باشد، سکوت کردن خود یک راه اصلی برای این است تا کوچ بتواند به دانشآموز فرصت دهد تا حرفهای خود را بهراحتی بزند و سپس از طریق همین گوش دادن مؤثر به نقاط ضعف و قوت او پی ببرد و به او در خلاقانهتر فکر کردن کمک کند.
گوش دادن اگر از راه صحیح صورت گیرد دیدگاه دانشآموزان را تغییر میدهد و نقطه برتری جدیدی را برای کاوش در اختیار آنها قرار میدهد.
تفکر خلاق نهتنها میتواند عملکرد شمارا در محل کار بهبود بخشد، بلکه میتواند هر بخش دیگری از زندگی دانشآموزان را نیز بهبود بخشد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت کوچینگ ابزاری قدرتمند برای کمک به پرورش مهارتهای خلاقیت است.
نویسنده: سرکار خانم ناهید اسماعیلپور از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان