• شنبه 23 مرداد 1400
  • 778
  • فروش

همیشه حق با مشتری نیست!

همیشه حق با مشتری نیست!

آیا همیشه حق با مشتری است؟ این یک جمله رایج در صنعت خدمات به مشتری است.

اما اگر، با کسی که با هر مشتری ارتباط دارد صحبت کنید، به شما می‌گوید که در واقع مشتری همیشه درست نمی‌گوید، همیشه حق با مشتری نیست.

حتی اگر ارزش فوق‌العاده‌ای به محصول یا خدمات خود بیفزایید و طرفداران مشتاق ایجاد کنید، افراد سختگیر در همه جا هستند.

همان‌طور که آبراهام لینکلن به نقل از جان لیدگیت معروف می‌گوید:

"شما می‌توانید برخی افراد را همیشه خوشحال کنید، می‌توانید هرازگاهی همه مردم را راضی کنید، اما نمی‌توانید همیشه همه مردم را راضی کنید."

عبارت " همیشه حق با مشتری است" اشتباه است. دلیل آن را به شما خواهم گفت.

5 دلیل وجود دارد که چرا همیشه حق با مشتری نیست

1- مشتریان همه‌چیز را نمی‌دانند

در یک دنیای کامل، هر مشتری تمام راهنماها را با دستورالعمل‌ها، ضمانت‌نامه‌ها و قوانین بازگشت می‌خواند.

در دنیای واقعی، مشتریان گاهی اوقات خواسته‌های مضحکی را مطرح می‌کنند

که درواقع ناشی از اشتباهات خودشان است یا بدون درک کامل محصول یا خدمات شما بازخورد می‌دهند.

اما مشتری همیشه درست نمی‌گوید. شما کسب‌وکار خود را به بهترین نحو درک می‌کنید.

شما مجبور نیستید هر بازخوردی را بپذیرید و تا زمانی که قوانین شما عادلانه باشد، مجبور نیستید به هر درخواستی تسلیم شوید.

  شما به هر مشتری نیاز ندارید

2- شما به هر مشتری نیاز ندارید

بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک این اشتباه را مرتکب می‌شوند که فکر می‌کنند،

با هدف قرار دادن هر مشتری در همه‌جا می‌توانند کسب‌وکار خود را به بهترین نحو توسعه دهند.

این امر ممکن است در کوتاه‌مدت منجر به کسب درآمد زیاد شود،

اما برای رشد پایدار، باید ارزشمندترین بخش بازار هدف خود را مشخص کنید و برای جلب وفاداری آن‌ها تلاش کنید.

این تنها راه برای بازگشت مشتریان است و این بهترین راه برای افزایش سود است.

 

3- برای کارکنان خوب نیست

یک تجارت موفق یک تعادل ظریف بین یک محصول یا خدمات باکیفیت، یک مشتری ثابت و یک نیروی کار آموزش‌دیده، خوشحال و درگیر است.

"مشتری همیشه حق دارد" اشتباه است زیرا به مشتریان مزیت ناعادلانه‌ای نسبت به کارکنان می‌دهد.

به‌جای احساس شنیده شدن و دریافت حمایت از مدیران عالی، کارکنان مشاغل با نگرش "مشتری همیشه درست می‌گوید"

به افرادی "بله گو" تبدیل می‌شوند. این راهی برای حفظ کارکنان نیست.

 

4- شما باید نوآوری را حفظ کنید

شما مشتریان راضی دارید و به نظر می‌رسد همه‌چیز خوب پیش می‌رود. تبریک می‌گویم، اما حتی مشتریان خوشحال هم همیشه درست نمی‌گویند.

وقتی همه بازخورد شما مثبت باشد، می‌تواند منجر به نگرش " سری که درد نمی‌کند دستمال نبند" شود که منجر به رضایت و عدم رشد و نوآوری می‌شود.

به یاد داشته باشید که همیشه چیزی وجود دارد که می‌توانید آن را بهبود بخشید، و خود را ملزم به تعهد به بهبود مداوم و بی‌پایان بدانید.

 

شما نمی‌توانید از پس آن برآیید

5- شما نمی‌توانید از پس آن برآیید

بسیاری از مشاغل از دیدن این‌که مشتری همیشه درست نمی‌گوید، خودداری می‌کنند.

زیرا فکر می‌کنند برای ادامه درآمد باید مشتریان خود را حفظ کنند. و بله، این هدف نهایی است، اما اغلب، حفظ مشتری بیشتر از رها کردن آن هزینه دارد.

سؤال اصلی این است: آستانه شما چقدر است؟ این پاسخ بستگی به استانداردهای شما دارد.

بااین‌حال، پرچم قرمز در صورتی است که مشتری، تجربه دیگران را دستخوش تغییر می‌کند،

چه با از بین بردن منابع مهم و چه با تأثیر مستقیم و منفی بر سایر مشتریان. در این مورد، پاسخ روشن است: مشتری خود را اخراج کنید!

ممکن است "اخراج" مشتری غیرعادی به نظر برسد، زیرا زمان و انرژی زیادی را صرف جذب آن‌ها می‌کنید، اما باید این احتمال را در نظر بگیرید.

اگر شما کارمند دشواری داشتید که به شرکت ارزش‌افزوده نمی‌داد، آیا آن‌ها را ارزیابی نمی‌کردید؟

درست مانند یک کارمند و کارفرما، یک مشتری و شرکت نیز دارای رابطه هستند و این یک‌طرفه نیست.

کسب‌وکارها باید بیاموزند که مشتری همیشه درست نمی‌گوید، یا شهرت، ارجاع‌ها و توصیه‌ها و درآمد خود را به خطر بیندازند.

نوشته‌ای از آنتونی رابینز

 

دیدگاه کاربران (0)