کوچینگ یک فرایند مکالمه محور است اما این مکالمه با مکالمات دوستانه متفاوت است، جلسات کوچینگی ساختارمند هستند، فضای حاکم بر آنها رسمی است و نتایجی را در پی دارند که تأثیرشان بر زندگی شخصی و کسبوکار مراجعین شگفتانگیز است.
اما چگونه میتوان در طول جلسات به این ساختار پایبند بود؟ بدون تردید بهترین راهکار استفاده از یک مدل کوچینگی OSCAR است.
یک مدل کوچینگی OSCAR به شما کمک میکند تا جلسات را بر اساس یک چارچوب اثربخش و کارآمد پیش ببرید.
مدل اسکار (OSCAR) بهعنوان یک مدل کوچینگی در ابتدا توسط گیلبرت و ویتلورث در سال 2002 ایجاد شد.
این مدل بهجای تمرکز بر روی مسئله، روی راهحل تمرکز دارد. مبنای نامگذاری مدل OSCAR از در کنار هم قرار دادن حروف اول کلمات زیر حاصل میشود.
در این مرحله کوچ به مراجع کمک میکند تا به درک واضحی از نتایج و دستاوردهای دلخواهش برسد و مشخص کند که میخواهد در پایان این جلسه یا در بلندمدت به کجا برسد.
کوچ با استفاده از این پرسشها به مراجع کمک میکند تا برای خود اهدافی بلندمدت و کوتاهمدت تعریف کند:
میخواهی وقتی این جلسه به پایان رسید، چه دستاوردی داشته باشی؟
میخواهی امروز درباره چه موضوعی صحبت کنیم؟
میخواهی در بلندمدت به چه نتیجهای برسی؟
از دیدگاه تو موفقیت به چه شکل است؟
رسیدن به این نتیجه تا چه اندازه برایت اهمیت دارد؟
نرسیدن به نتیجه دلخواهت، چه تأثیری بر روی زندگی یا کارت خواهد داشت؟
برای رسیدن به این نتیجه چقدر زمان نیاز داری؟
در این مرحله مراجع باید برای خودش و کوچ مشخص کند که اکنون در چه نقطهای قرار گرفته است.
هدف این مرحله بالا بردن سطح آگاهی و بینش مراجع و باز کردن چشم او به روی حقایقی است که ممکن است آنها را نادیده گرفته باشد.
مراجع باید ببیند در چه موقعیتی قرار دارد، مشکلات و فرصتهایش را بشناسد، تأثیر این موقعیت را بر زندگی شخصی و حرفهای خود کشف کند و این نیاز را در خود حس کند که باید این وضعیت را تغییر دهد.
در این مرحله باید به مراجع کمک کرد تا تمامی گزینههای پیشرو را ببیند و بفهمد انتخاب کردن هر گزینه چه پیامدها و نتایجی در پی خواهد داشت.
ممکن است مراجع برای خود محدودیتهایی قائل شود، مسائلی از قبیل کمبود زمان، منابع مالی یا انسانی را بهانه قرار دهد تا حرکتی روبهجلو نداشته باشد.
کوچ باید به مراجع کمک کند تا فارغ از همه این محدودیتها گزینههای ممکن و غیرممکن را بررسی کند و روی گزینههایی که میتوانند او را به هدفش برسانند، عمیقتر فکر کرده و موانع و پتانسیلهایش را بهتر درک کند.
بعلاوه باید بفهمد چگونه میتواند برای رسیدن به هدفش حمایت و پشتیبانی اطرافیان را جلب کند یا باید از کدامیک از منابع اطلاعاتی و آموزشی بهره بگیرد.
مراجع برای رسیدن به مقصد به یک نقشه کامل احتیاج دارد تا بتواند در مسیر درستی گام بردارد.
در این مرحله مراجع گزینههای مرحله قبل را به یک اقدام عملی و قابلاجرا تبدیل میکند.
هرکدام از این اقدامات، او را یک قدم به مقصد نزدیکتر میکنند.
اما باید خودش انتخاب کند که کدام اقدام را باید اول انجام دهد و کدام اقدام را در مراحل بعدی انجام دهد.
در این مرحله کوچ به مراجع کمک میکند تا میزان پیشرفتش را ارزیابی کند و مطمئن شود در مسیری که باید، قدم بر میدارد.
این مرحله بسیار حائز اهمیت است. مراجع باید بداند که فعالیتها و اقداماتش مورد ارزیابی قرار میگیرند تا باانرژی و انگیزه بیشتری در مسیر رسیدن به هدفش گام بردارد.
بهعلاوه مراجع باید بداند که رسیدن به هدفش چه تغییری در زندگی شخصی و حرفهای او ایجاد میکند و یک تصویر واضح از موفقیت و محقق شدن اهدافش داشته باشد تا وقتی به آن نقطه رسید، بتواند تشخیص دهد، موفق شده است.
یا اگر احساس کرد از هدفش دور شده و در مسیری قدم برمیدارد که ممکن است درنهایت به هدفش ختم نشود، به مراحل قبل برگردد و ببیند کجای راه را اشتباه رفته، اصلاحات و تغییرات لازم را صورت دهد و دوباره در مسیر رشد و پیشرفت قرار گیرد تا به هدفش برسد.
نویسنده: سرکار خانم مهسا ساطعی از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان