یکی از صفاتی که برای خداوند در قرآن بیان شده است صفت «رب» است که به کلمهٔ کوچینگ نزدیک به نظر میرسد.
«رب» و معادل فارسی آن «پروردگار» به معنای تربیت و سوق دادن چیزی بهسوی کمال است.
هدف کوچینگ هم پرورش پیدا کردن و حرکت مراجع بهسوی کمال و بهترین حالت خود است.
قصد داریم در این مطلب در مورد ریشه کوچینگ در فرهنگ ایرانی _ اسلامی و نمونه های واقعی در آن صحبت کنیم.
کوچینگ و آگاهی انسان نسبت به خود
در کوچینگ بر مراجع محوری تأکید میشود که پیشفرض آن، آگاه بودن انسان نسبت به نیازها و ویژگیهای خود است.
در آیهٔ «بل الانسان علی نفسه بصیره» (سوره قیامت، آیهٔ چهارده)، به این اشاره شده است که انسان از وضع خود آگاه است و بهتر از هر کس دیگری میداند چهکارهایی کرده است، چه نیازهایی دارد و ویژگیهایش چیست.
کوچینگ و تغییر درونی
در کوچینگ روی این موضوع تأکید میشود که اگر بخواهید تغییری در وضع شغلی، اقتصادی، فردی و خانوادگی خود بدهید، باید تغییر را از درون شروع کنید و بهعنوان عامل تحول، سفر تغییر را از خود آغاز کنید.
به این موضوع در آیهٔ «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (سوره رعد، آیهٔ یازده) اشاره شده است.
قرآن در این آیه میگوید در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنان حال خود را تغییر دهند. بنابراین منشأ و آغاز تغییر باید از درون باشد.
[caption id="" align="aligncenter" width="750"] نمونه ای از کوچینگ در فرهنگ ایرانی _ اسلامی در آیات قرآنی[/caption]کوچینگ و کنترل درونی
در کوچینگ روی میل و کنترل درونی تأکید میشود. در کوچینگ، اجبار، تحمیل و کنترل بیرونی وجود ندارد.
در قرآن مجید آیهٔ «لا اکراه فی الدین» (سورهٔ بقره، آیهٔ دویست و پنجاه وشش) به این موضوع میپردازد که در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست و کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کس باید آزادانه با بهکارگیری عقل و با تکیهبر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد.
کوچینگ و قابلیت انسان
در کوچینگ به این اشاره میشود که انسان قابلیتهای درونی بسیار زیادی دارد. یکی از اهداف اصلی کوچینگ، آزادسازی چنین قابلیتهایی است.
در شعر «و تحسب آنک جرم صغیر» (دیوان امیرالمؤمنین علیه السلام، صفحهٔ صد و هفتادوپنج) که منسوب به امام علی علیهالسلام است، به این موضوع پرداخته شده است.
امام علی در این شعر با بیان اینکه گمان میکنی تو موجود کوچکی هستی، درحالیکه عالم بزرگی در تو نهفته است، بر قابلیتهای عظیم نهفته در وجود انسان تأکید میکند.
پرسشگری در کوچینگ
یکی از مهمترین ابزارهای کوچینگ، پرسشگری است.
امام حسن علیهالسلام در مورد پرسشگری میفرماید، «حسن السوال نصف العلم» (شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید جلد هجده صفحهٔ صدوهشت) یعنی پرسش صحیح و نیکو، نیمی از دانش خواهد بود.
درواقع، کوچ با پرسیدن سؤالهای قدرتمند و مؤثر به مراجع کمک میکند تا به پاسخهای عمیق برای مسائلش دست پیدا کند.
اینکه کوچ چه سؤالی بپرسد، اهمیت زیادی دارد و در حل مسئله و نوع پاسخی که مراجع میدهد، تأثیر بسیاری خواهد داشت.
گوش دادن فعال در کوچینگ
گوش دادن فعال هم مثل پرسشگری یکی از مهمترین صلاحیتها و ابزارهای کوچینگ است؛ چون مهمترین کانال ارتباطی بین کوچ و مراجع، گوش دادن فعال است.
امام علی علیهالسلام در این خصوص میفرماید، «عود اذنک حسن الاستماع» (غررالحکم، صفحهٔ دویست و پانزده) یعنی گوش خود را به خوب شنیدن عادت ده.
بابا افضل کاشی در بیتی میگوید: «گوشِ تو دو دادند و زبان تو یکی، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو» در کوچینگ هم کوچ بیش از آنکه سخن بگوید، گوش میدهد.
[caption id="" align="aligncenter" width="750"] نمونه ای از کوچینگ در فرهنگ ایرانی _ اسلامی در شعرهای ایرانی[/caption]پیر، مراد، مرشد، خضر؛ کلماتی نزدیک به کوچ
در فرهنگ ایرانی و ادبیات عرفانی، کلمات مربی، مراد، مرشد، خضر و پیر از نظر مفهومی به کلمهٔ کوچ نزدیکاند، «امام محمد غزالی» پیر را به برزگری تشبیه میکند که غلّه را تربیت میکند تا پرورده شود و نیکو برآید.
نتیجهٔ جلسات کوچینگ هم پرورش پیداکردن مراجع با همراهی و کمک کوچ است.
«حافظ» در مورد اهمیت داشتن مربی در یکی از غزلیات خود میگوید: «قطع این مرحله بی همرهی خضرمکن، ظلمات است بترس از خطر گمراهی» به تعبیر امروزی، حافظ در این بیت به این موضوع اشاره میکند که برای طی مسیر موفقیت، رشد و کمال، بدون همراهی یک مربی (در اینجا خضر) اقدام نشود، چون ابهاماتی در مسیر کامیابی و رشد در هر زمینهای از قبیل فردی، شغلی، سازمانی و... وجود دارد. کوچ با پرسیدن سؤالهای قدرتمند کمک میکند تا بتوانید این ابهامات را روشن کنید و با شناخت بیشتری وارد مسیر موفقیت و کمال شوید و آن را طی کنید.
«مولوی» هم به این موضوع اشاره میکند و معتقد است هیچکس بدون پیر نمیتواند سالم در این سفر پرآفت و مخاطره انگیز به مقصد برسد. «پیر را بگزین که بیپیر این سفر، هست بس پرآفت و خوف و خطر»
در شعر شاعران بر این موضوع تأکید شده است که هرچند روشهای مستقیم تربیت و پرورش تا حدودی و در مواقعی خاص از سوی مربیان و پیران طریقت استفاده میشد، اما بنای اصلی در تربیت مریدان از سوی پیران بر تربیت غیرمستقیم بوده است.
در کوچینگ هم برخلاف آموزش، رشد و پرورش مستقیم انجام نمیشود، بلکه بهصورت غیرمستقیم و در پاسخ به پرسشهایی که کوچ مطرح میکند، مراجع به رشد میرسد.
دلیل تأکید بر این شیوهٔ تربیتی آن است که تربیت مستقیم، معمولاً در مورد افرادی که هوش و فراست دارند، نهتنها جواب مثبت نمیدهد، بلکه با القای یک نوع حس بیاستعدادی در شخص، باعث جبههگیری او در برابر چنین روش تربیتی میشود.
به همین خاطر، پیران عموماً در شیوهٔ تربیتیشان بخش عمدهای را به روشهای غیرمستقیم تربیتی اختصاص میدادند. چنانکه به نقل از «ابوسعید ابوالخیر» آمده است، «و شیخ ما هرگز هیچکس را نگفته است که چنین کن یا چنان مکن.» در کوچینگ هم فرض بر این است که مراجع، فردی کاردان، بااستعداد و توانمند در زندگی و کار خویش است و کوچ با پرسیدن سؤالهای قدرتمند او را به پاسخهای درست رهنمون میشود.
منبع: برگرفته از کتاب کوچینگ چیست نوشته یاسر متحدین و مصطفی جهانگیر
نویسنده: جناب آقای محمدرضا زیوری از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان