تعداد زیادی از ما عاشق آن هستیم که روزها در عمارت مجلل شرکتمان به دیگران دستور داده و آخر هفته را در بهترین هتلها و رستورانها سپری کنیم، یا ممکن است به این فکر کنیم که چرا باید ساعت دوازده شب از زور خستگی خوابمان ببرد و صبح خروسخوان برای غیبت نخوردن از خواب دلچسبمان بگذریم و ترافیک را تحمل کنیم!؟ همه دوست داریم محبوب و قدرتمند و موفق باشیم.
حتی اگر چنین مسائلی برایمان مهم نباشد باز هم قابلانکار نیست که داشتن کسب و کار برای بعضیها بهترین گزینه است، مثلاً بیل گیتس یا زاکربرگ هیچوقت نمیتوانستند با کار کردن برای دیگران به این حد از شکوفایی برسند.
بیش از هر زمان دیگری مردان و زنانی که در بازار کار حضور دارند ضرورت ایجاد کسب و کار برای خودشان را احساس میکنند.
بهعلاوه بیش از هر زمان دیگری، شرایط و امکانات لازم برای عملی شدن این خواسته مانند دانش، فرصتها و ابزار، در دسترس است حتی برای کسانی که تجربه کارآفرینی ندارند.
با این حساب تعجبآور نیست که عصر حاضر را عصر کارآفرینی نامیدهاند.
متأسفانه عده زیادی از مردم تصور نادرستی از کارآفرینی و ایجاد کسب و کار سودمند دارند. ایجاد کسب و کار فردی به این معنا نیست که مغازهای باز کنید یا تصمیم بگیرید کالا یا خدمات خاصی را عرضه کنید و منتظر باشید که مردم هم برای خرید آن صف بکشند.
اگر درباره برنامهریزی، بازاریابی، فروش و مسائل مالی اطلاعات کافی ندارید، نمیتوانید در کار و تجارت موفق شوید. اگر تصور میکنید که همه چیز خودبهخود درست خواهد شد، در تجارت موفق نخواهید بود.
حتی موفقیت در کسبوکار خانگی هم نیاز به شناخت مراحلی دارد که ندانستن آنها جز ضرر مالی زیاد، چیز دیگری را نصیب شما نمیکند.
کارآفرینی و ایجاد یک کسب و کار هیجانانگیز است. تصور مردم از یک کارآفرین تصور یک انسان نیرومند است که با وجود همه مشکلات موجود در مسیر کارآفرینی وارد بازار کار میشود و به موفقیت میرسد.
آیا شما روشی سراغ دارید که با استفاده از آن بتوان یک سرمایهگذاری کوچک را تبدیل به موفقیتی بزرگ کرد؟ شاید بگویید خریدن بلیت بختآزمایی همین ویژگی را دارد.
اما واقعیت این است که سختیهای تجارت و کسب و کار بهتر از شرایط موجود در خریدن بلیت بختآزمایی است.
با توجه به مطالب گفتهشده قصد داریم در پایان این مقاله به پاسخ سؤالات زیر بپردازیم:
1- آیا این ضرورت را احساس میکنید که کسب و کاری برای خودتان ایجاد کنید؟
2- اگر برای خودتان کار کنید رضایت بیشتری خواهید داشت یا اینکه برای دیگران کار کنید؟
3- آیا فکر میکنید دلایل مناسبی برای شروع کسب و کار خودتان دارید؟
پاسخ این سؤال مثبت است. اما باید مثل همه کارآفرینان موفق ریسک کرده و خود را به افقهای بالاتری برسانیم.
اگر داشتن امنیت شغلی و حقوق ثابت مطلوب شماست، کارآفرینی و ایجاد کسب و کار فردی برای شما مناسب نیست. برای درک بهتر در ادامه به دو نمونه کسب و کار موفق اشاره میکنیم:
در سال ۱۹۷۹ بن کوهن و جری گرینفیلد با پرداخت ۵ دلار روش تهیه بستنی را یاد گرفتند، سپس ۱۲۰۰۰ دلار سرمایهگذاری کردند تا اوین مغازه بستنیفروشی خودشان را در پمپبنزین واقع در شهر برلینگتون ایالت ورمونت که بهتازگی مرمت و بازسازیشده بود باز کنند.
اما اکنون در سرتاسر آمریکا مغازههای بستنیفروشی که تحت امتیاز بستنی با مارک تجاری بن و جری فعالیت میکنند را میبینیم. در سال ۱۹۹۱ فروش سالیانه بستنی بن و جری ۹۷ میلیون دلار بود.
خانم آملیا مککوی کارآفرین برتر ایالت اوکلاهاما در سال ۱۹۹۱ کارش را بهعنوان سرگرمی اوقات فراغت و با تولید تاج و سایر وسایل آرایش مو بهصورت دستساز و در سال ۱۹۷۸ با سرمایه ۷ دلار آغاز کرد.
در سال ۱۹۹۲ میزان فروش سالیانه محصولات خانم مککوی به ۷ میلیون دلار رسید، درحالیکه تصمیم داشت این رقم را در یک برنامه ۵ ساله به ۲۰ میلیون دلار در سال افزایش دهد.
تحقیقات اخیر در جامعه آمریکا نشان میدهد بیش از ۵۰٪ از مردم یا کارآفرین هستند یا در آرزوی تبدیل شدن به یک کارآفرین هستند.
شکی نیست که علت اصلی علاقه اغلب مردم به کارآفرین بودن، این است که در این کار گزینههای فراوانی وجود دارد که میتوان با انجام هریک از آنها تبدیل به یک کارآفرین شد.
گفتگو با کارآفرینان مختلف نشان میدهد که تعداد زیادی ایده بکر، خلاق و جدید در تجارت وجود دارد و همچنین کارآفرینان زیادی وجود دارند که ایدههای جدید در ذهن دارند اما نمیدانند چطور آنها را عملی کنند.
کسانی در تجارت موفق میشوند که اهل عمل باشند و در کارها جدیت به خرج دهند. آنها منتظر اتفاقات نمیمانند و خودشان دستبهکار میشوند.
اگر از روش کارآفرینان موفق الگوبرداری کرده و از تجربههای آنها بهعنوان راهنمایتان استفاده کنید، با انجام همان کارها شما هم میتوانید موفق شوید.
تقریباً همه میدانیم که بیشتر از ۹۰ درصد کسب و کارها در سه تا پنج سال شروع کارشان تعطیل میشوند اما آیا کسی هست که با هدف ورشکستگی کارش را شروع کرده باشد؟
شاید به این فکر کنید که همیشه هم پای شرایط سخت در میان نیست و اهمیت انگیزههایمان محک نمیخورد.
اما حقیقتاً ماهیت کسب و کار اقتضا میکند که گاهوبیگاه با شرایط فرسایشی و سخت روبهرو شویم و بهتر است قبل از بررسی پارامترهایی مثل نقدینگی و فروش و مقیاس و … از انگیزههایمان شروع کنیم چون یکی از ضروریات موفقیت هستند.
اگر کسب و کارمان را با دلایل اشتباه شروع کنیم، بهزودی با افت شدید انگیزه مواجه میشویم و در برابر مسائل و مشکلات یارای مقاومت نخواهیم داشت، اما با دلایل درست، کمک میکنند که شانس بیشتری برای تحمل سختیها و رسیدن به موفقیت داشته باشیم.
منظورمان از دلایل و انگیزههای قابلقبول، آنهایی هستند که ماندگارند و در شرایط دشوار کارایی خود را از دست نمیدهند، در ادامه این دلایل را بررسی میکنیم.
بعضیها گمان میکنند که علاقه به ریاست کردن و تصمیم گرفتن برای سایرین پسندیده نیست.
اما میتواند انگیزهٔ قدرتمند و ادامهداری برای حوزهٔ کسب و کار باشد، به شرطی که از تنشهای روزمره و تکانههای موقت نشاءت نگیرد و یک علاقهٔ ذاتی و دائمی باشد.
البته اکثر افراد به رهبری کردن و مدیریت علاقهمندند و ترجیح میدهند که ریاست کنند، ولی منظور ما صرفاً یک علاقه یا انگیزهٔ معمولی نیست و از شرایطی صحبت میکنیم که اصلیترین دلیل شروع کسب و کار باشد.
بخش زیادی از زمان زندگی به شغل و کسب درآمد اختصاص دارد، پس چهبهتر که با روحیات و علایق و خواستههایمان سازگار باشد و به ارتقای کیفیت زندگیمان کمک کند و پرواضح است که در غیر این صورت بهمرور فرسوده میشویم و احساس رضایت نمیکنیم.
حتماً کسانی را دیدهاید که سقوط آزاد میکنند، به کارتینگ و سفرهای ماجراجویانه میروند و در نوع ناسالم آن بیخود و بیجهت حرکات نمایشی میکنند و … چون هیجانطلب هستند و این بخشی از شخصیت آنهاست.
برای چنین افرادی، شروع کسب و کار میتواند یک پاسخ مثبت و مناسب به نیاز درونیشان باشد چون به حل مشکلات و چالشها علاقه دارند و از آن لذت میبرند و این یک فرصتِ مناسب است تا در راستای اهداف شغلیشان مورد استفاده قرار بگیرد.
کم پیش میآید که در روزنامهها و شبکههای اجتماعی، شروع کسب و کار را بهعنوان یک روش سرمایهگذاری معرفی کنند و منطقی هم هست چون اکثرشان شکست میخورند ولی خرید طلا و ملک و ارز و … ریسک کم و رشد زیادی دارد.
اما ریسکپذیری در همهٔ کسبوکارها زیاد نیست و بعضی از الگوهای مدلِ کسب و کار میتوانند یک فرصت مناسب برای سرمایهگذاری باشند، مثلاً موارد زیر معمولاً ریسک کمتری دارند:
گاهی یک اتفاق یا فرصت مناسب، مسیر زندگیتان را تغییر میدهد به شرطی که فرصت شناس باشید و از آن بهدرستی استفاده کنید و قطعاً یک دلیل محکم برای شروع کسب و کار است.
این فرصتها میتوانند شبیه موارد زیر باشند:
تغییر را میتوانیم از دو زاویهٔ مختلف بررسی کنیم؛ تغییر محیط و روشها و شرایط که در قالب کارآفرینی است و تغییر خودمان که میتواند به بهانهٔ شروع یک کسب و کار باشد و هر دو حالت، دلایل منطقی و ماندگاری هستند.
در حالت اول، علاقه به ایجاد تغییرات از اعتقادات افراد نشاءت میگیرد و به همین علت قدرتمندتر از انگیزههای مالی و شغلی است و به رسالت و مأموریت آنها تبدیل میشود، پس این انتظار وجود دارد که برای تحقق آرمانهایشان پافشاری کنند و تحمل بیشتری در برابر مشکلات داشته باشند.
البته بیشترین آمار شکست به همین افراد تعلق دارد چون انعطافپذیری کمتری نشان میدهند و به علت تعصب شدیدی که دارند، بهسختی برای اصلاح ایدههایشان متقاعد میشوند.
در حالت دوم افراد برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی شخصی یا کاریشان تصمیم به شروع کسب و کار میگیرند که لزوماً از نوع کارآفرینی نیست و میتواند یک شغل ساده با ریسک پایین باشد اما در بسیاری از موارد قدرتمند و توجیهپذیر است.
این افراد ارتباطِ عاطفی خوبی با کسبوکارشان برقرار میکنند، چون ورای منافع مالی به دنبال یک تجربهٔ شخصی هستند که در قالب کسبوکار پیادهسازی شده است و تا حد امکان به آن وفادار میمانند.
انسانها ذاتاً دیده شدن را دوست دارند و علاقهمندند که قدرت و استعدادهایشان دیده شود و کسبوکار، روش سازنده و مفیدی برای این هدف است؛ چهبسا که اکثرمان، مدیران برندهایی مثل دیجیکالا و اسنپ و کاله و … را بدون آنکه بشناسیم، انسانهای توانمندی میدانیم. البته این انگیزه ممکن است موقتی و تحت تأثیر ناراحتیها و خدشهدار شدن لحظهای غرور اشخاص باشد که در این حالت، کارایی لازم را ندارد و پایدارترین نوعِ آن زمانی است که شخص به دنبال رضایت درونی باشد، چون تحت تأثیر افراد و عوامل خارجی قرار نمیگیرد.
کارشناسان اعتقاد دارند که بعضی از دلایل شروع کسب و کار ناپایدار هستند و فقط برای مدت کوتاهی کارایی دارند، یعنی شدت و قدرتِ آنها به حدی نیست که صاحب کسب و کار را تا رسیدن به مقصد همراهی کنند مگر اینکه بهمرور، دلایلِ پایدار جای آنها را بگیرند.
ضمناً به این نکته توجه کنید که وجود انگیزههای ناپایدار و موقت بهخودیخود بد نیست و اتفاقاً به تقویت انگیزههای پایدار کمک میکند.
اما نباید تنها دلایل شروع کسب و کار باشند. در ادامه با دو دلیل رایج اما ناپایدار برای شروع کسب و کار آشنا میشوید.
دلیل اول) ایجاد کسب وکار چون راه دیگری ندارید!
شخصی که به هر علتی موفق نشده در شغل دلخواهش استخدام شود، ممکن است به این نتیجه برسد که چارهای جز شروع کسب و کار شخصی ندارد!
شاید کار جدید او خردهفروشی باشد یا خرید و فروش ملک، اما اگر در راستای خواستههایش نباشد بعید است به موفقیت برسد.
شدت و قدرت حرکت، ریسکپذیری و بروز خلاقیت تا حد زیادی به اعتقادات و علایق وابسته هستند، و کسب و کاری که بدون علاقه و هدف آرمانی ایجاد میشود از عناصر کلیدی پیشرفت برخوردار نیست، پس در حالت خوشبینانه به سود میرسد اما رشد نمیکند.
دلیل دوم) ایجاد کسب و کار برای رها شدن از بیپولی
فهرست ثروتمندان جهان و مدیران برجستهٔ کسبوکار نشان میدهد که بدون پول هم میشود رؤیاهایمان را محقق کنیم.
اما اگر شرایط مالی خوبی ندارید و صرفاً برای عبور از این شرایط، نه دلایل دیگر، به شروع کسب و کار فکر میکنید احتمالاً به خواستهتان نمیرسید.
اصولاً یک کسب و کار روی دو ستون سرمایه و تخصص استوار است که علیالحساب از سرمایهٔ مناسب برخوردار نیستید، بااینحال در صورت وجود تخصص میتوانید به جذب سرمایه امیدوار باشید که زمانبر است و به عبور از شرایط فعلی کمکی نمیکند.
در حقیقت اگر دلیل دیگری وجود داشت، این شانس را داشتید که بهمرورزمان برای شکلگیری کسبوکارتان تلاش کنید. اما برای رهایی از بیپولی زمانتان محدود است و فرصتِ کافی برای رسیدن به سود ندارید.
نتیجهگیری
همهٔ ما بهنوعی علاقهمندیم تا کسب و کار خودمان را داشته باشیم یا به عبارت بهتر رئیس خودمان باشیم.
اما برای اینکه در راهاندازی و ادامهٔ این کسب و کار موفق باشیم باید علاوه بر داشتن اشتیاق، علاقه، دانش، مهارت و... دلایل مناسبی هم برای شروع کسب و کارمان داشته باشیم.
چراکه داشتن انگیزه از ضروریات موفقیت است و اگر کسب و کارمان را با دلایل اشتباه شروع کنیم دچار افت انگیزه شده و درنتیجه در مواجهه با مسائل و مشکلات، مقاومت لازم را نخواهیم داشت و دچار شکست میشویم.
دلایل مهم و ماندگاری که بهراحتی از نروند. اینکه بخواهید رئیس خودتان باشید که یک انگیزه قدرتمند برای ادامه کسب و کار است.
به چالش و هیجان علاقه دارید چون زمان زیادی از زندگی را مشغول کسب درآمد هستیم باید کاری انجام دهیم که با روحیاتمان سازگار باشد.
علاقه به سرمایهگذاری دارید که در این صورت باید به سراغ کسب و کارهای با ریسک کمتر بروید. فرصت مناسبی برای شروع کسب و کار دارید که اگر فرصت شناس باشید باید بهخوبی از آن استفاده کنید.
به دنبال تغییر هستید که میتواند تغییر خودتان یا محیط باشد. درنهایت اینکه میخواهید توانمندی و قدرت خودتان را اثبات کنید چراکه انسان ذاتاً دیدن شدن استعدادش را دوست دارد و میتواند با موفقیت در کسب و کارش به این خواسته برسد.
البته دلایل گفتهشده زمانی منجر به نتیجه مناسب میشود که رضایت درونی شخص موردنظر و هدف باشد.
نویسنده: جناب آقای محمدرضا بندهی از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان