بیشتر ما میخواهیم موفق باشیم. نحوه تعریف رسیدن به موفقیت، از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
میتواند بزرگ یا کوچک، روزانه یا مادامالعمر باشد.
اما همه ما میتوانیم توافق کنیم که موفقیت با تعیین هدف و دستیابی به آن آغاز میشود.
مهمترین و چالشبرانگیزترین قسمت، دنبال کردن و پیگیری اهداف ماست.
ما غالباً در مورد تعیین و رسیدن به موفقیت صحبت میکنیم اما در سختترین قسمت یعنی دنبال کردن هدف کافی نیست.
چالشهای پیگیری و دستیابی به اهداف با شروع سال جدید خودشان را نشان میدهند.
مطالعات نشان داده است که از بین تمام افرادی که برای سال جدیدشان هدف تعیین میکنند، تنها حدود 8 درصد آنها به این اهداف دست مییابند.
بنابراین، چه عاملی باعث میشود برخی از افراد از اهداف خود منصرف شوند و برخی دیگر ادامه دهند و موفق شوند؟ به اقدام کردن برمیگردد.
اقدام، ماده مخفی موفقیت است. بااینحال، برخی باورهای محدودکننده و عادات منفی وجود دارد که ما را در انجام اهداف خود گیر میاندازند.
وقتی از این موانع آگاه شویم، میتوانیم برای عبور از آنها تلاش کنیم.
همه به تواناییهای خود شک میکنند، اما گاهی اوقات شک به خود میتواند مانع از اقدام یا حتی شروع تلاش رسیدن به موفقیت شود.
این معمولاً نشانه ترس است و نشان میدهد که به خود اعتماد نداریم.
شک میتواند برای محافظت از ما در برابر خطر و شکست به وجود بیاید.
معمولاً وقتی به خود شک میکنید، تمام تواناییها و پتانسیلهای بالقوه خود را زیر سؤال میبرید.
شک شما به خودتان شمارا متقاعد میکند که در زندگی چهکاری میتوانید انجام دهید و چهکاری نمیتوانید انجام دهید.
نکته:
در روز اول تمرین خود نمیتوانید یک ماراتن اجرا کنید. کمبود دانش معمولاً منجر به ترس میشود.
بنابراین، اطلاعات جدیدی بیاموزید و با وظایفی که ترسناک هستند آشنا شوید.
تمرین به شما کمک میکند اعتمادبهنفس ایجاد کنید.
این سؤالات را از خود بپرسید:
• این احساسات از کجا نشاءت میگیرد؟ اصل را پیدا کنید.
• واقعاً چقدر صحت دارد؟ بر اساس واقعیتها یا فرضیات است؟
• آیا این شک از من محافظت میکند؟
• روش مفیدتر برای اندیشیدن دراینباره چیست؟
بیشتر بخوانید: ۷ نگرش افرادی که موفق میشوندوینستون چرچیل میگوید: «نگاه کردن به دوردستهای مبهم و ناپیدا اشتباه است. همزمان میتوان فقط یک حلقه از زنجیره سرنوشت را اداره کرد.»
به تعویق انداختن کارها، سرعت ما را کم میکند. این یکی از بزرگترین موانع بهرهوری است.
بیشتر اوقات میدانیم که داریم تعلل میکنیم، اما وسوسه بسیار زیاد است.
درست است که همه ما تعلل میکنیم، اما برخی از ما، معطل کنندههای مزمن هستیم.
تأخیر به معنای تنبلی یا عدم تمرکز نیست. روانشناسان تعلل را نزدیک به احساسات میدانند.
این مکانیزمی برای مقابله با اضطراب ما است. ما از وظایفی که به نظر ما ناخوشایند، استرسزا یا طاقتفرسا است، اجتناب میکنیم.
وقتی اجتناب میکنیم، تسکین موقتی پیدا میکنیم.
متأسفانه، اثرات طولانیمدت میتواند به کیفیت پایین کار، افزایش اضطراب، آشفتگی خواب و موارد دیگر منجر شود.
نکته: رسیدن به موفقیت با یک عمل بهموقع اتفاق میافتد. شروع کنید، اما با یک هدف کوچک قابلکنترل، بدون انتظار برای اتمام آن شروع کنید و روی کیفیت تمرکز نکنید.
پس از شروع، فرصت پیشرفت خواهید داشت.
برای انجام کارها به خود جایزه دهید. وقتی در انجام کاری موفق شوید، انگیزه بیشتری برای ادامه کار به شما میدهد.
با این کار، وقتی قرار است کاری را شروع کنید، احساس ترس و طاقتفرسایی کمتری میکنید و درنتیجه کمتر تعلل میکنید.
پیشنهاد ویژه: ۱۰ باور محدودکننده در مورد پول و چگونگی غلبه بر آنها"درک تفاوت بین تلاش سالم و کمال گرایی برای گذاشتن سپر و ادامه دادن زندگی بسیار مهم است.
تحقیقات نشان میدهد کمالگرایی مانع رسیدن به موفقیت میشود. در حقیقت، این اغلب راهی برای افسردگی، اضطراب، اعتیاد و فلج مادامالعمر است.
طبق گفته برنه براون: «تلاش سالم متمرکز بر خود است: "چگونه میتوانم پیشرفت کنم؟" کمالگرایی بر دیگری متمرکز شده است: "آنها چه فکر میکنند؟"»
فرهنگ ما گاه کمالگرایان را ستایش میکند. منطقی است، ما میبینیم که آنها دارای استانداردهای بالایی هستند و در جستجوی کمال بیوقفه میجنگند.
اما یک جنبه تاریک هم وجود دارد. کسانی که تمایلات ناقص کمالگرایی دارند دائماً اهداف دستنیافتنی و غیرواقعی را تعیین میکنند.
آنها معمولاً بهشدت از خود انتقاد میکنند، و هرگز از خود راضی نیستند، که اغلب میتواند منجر به احساس افسردگی، بیانگیزگی و ناامیدی مداوم شود.
نکته:
در جهت تعالی تلاش کنید نه کمال. تعالی سطح توقع شمارا بالا میبرد، اما اجازه میدهد اشتباهات و خطاهایی را در طول مسیر داشته باشید.
در مسیر رسیدن به موفقیت ، شکستها ترسناک تلقی نمیشوند، اما فرصتهایی برای رشد و یادگیری هستند.
سرانجام، یک تلاش سالم به شما امکان میدهد بهجای تمرکز بر اضطراب، از روند کار لذت ببرید.
حتما بدانید: چرا سپاسگزاری بیش از هر زمان دیگری اهمیت داردچرخههای تفکر منفی میتوانند مدیریت وظایف پیچیده را دشوار کرده و پردازش اطلاعات و تفکر واضح را برای ما دشوار کنند.
علاوه بر این، استرس مزمن منفی گرایی میتواند منجر به بیماری روحی و جسمی شود.
از صدای درونی خود آگاه باشید. هر یک از ما صدای درونی داریم و گاهی بسیار انتقادی و قضاوتی است.
یک منتقد درونی که بهطور مداوم منفی گرایی میکند، میتواند جلوی رسیدن به موفقیت شمارا بگیرد.
اما لازم نیست که افکار منفی راهی برای زندگی باشد، ما میتوانیم الگوهای تفکر خاصی را "بیاموزیم" و تفکر منفی خود را به افکار واقعبینانه و متعادلتر تغییر دهیم.
نکته:
از منتقد درونی خود آگاه باشید، اما به گفتههای او اهمیت زیادی ندهید.
از عقاید خود عقب بروید و سعی کنید آنها را بهعنوان پچپچ در پسزمینه مشاهده کنید.
شما میدانید که آنها آنجا هستند و از وجود آنها مطلع هستید، اما تصمیم میگیرید که با آنها درگیر نشوید.
افکار خود را سبک نگهدارید. افکار فقط افکار هستند نه واقعیت.
این سؤالات را از خود بپرسید:
• آیا اصلاً این فکر مفید و کمککننده است؟
• این فکر من بر اساس واقعیتها است یا بر پایه احساسات است؟
• آیا من از روی عادت این فکر را میکنم یا واقعیتها آن را تأیید میکنند؟
• آیا این فکر به من کمک میکند اقدام مؤثری انجام دهم؟
• به دوستی که اینگونه فکر میکند، چه توصیهای میکنم؟