اگر بخواهیم کوچینگ را به زبان ساده تعریف کنیم، باید بگوییم کوچینگ فرآیندی است که هدف آن بهبود بخشیدن به عملکرد افراد است و بیشتر بر روی زمان حال تأکید دارد تا زمان گذشته یا آینده.
اگرچه کوچینگ مدلهای گوناگونی دارد اما ما کوچ را یک شخصِ متخصص نمیدانیم؛ بلکه کوچ را بهعنوان شخصی در نظر میگیریم که روند یادگیری را آسان میکند.
تفاوت قابلتوجهی بین دو مقولهٔ آموزش به فرد و کمک به فرد بهمنظور یادگیری وجود دارد. اساساً در مقولهٔ کوچینگ، کوچ به فرد کمک میکند تا عملکرد خود را بهبود بخشد.
بهعبارتدیگر، کوچ به فرد کمک میکند تا بتواند یاد بگیرد. کوچهای ماهر بر این باورند که خود فرد میتواند راهحل مشکلاتش را پیدا کند، اما ممکن است برای یافتن راهحل به کمک نیاز داشته باشد.
جان ویتمور که یکی از پیشگامان برجسته در صنعت کوچینگ به شمار میرود، دراینباره میگوید:
«کوچینگ وسیلهای است برای شکوفا کردن پتانسیلهای یک فرد که عملکرد او را بهشدت بهبود میبخشد و بهجای آنکه به فرد آموزش دهد، به او کمک میکند تا بتواند یاد بگیرد.»
کوچینگ یا کوچ چیست؟ به زبان ساده میتوان گفت کوچینگ فرایندی است که عملکرد و کارایی فرد را بهبود میبخشد و بیشتر بر روی حال تمرکز دارد تا این که بخواهد به گذشته یا آینده دور بپردازد. برایآنکه کوچینگ را بهتر بشناسیم و با کارکردهای آن در زمینه موردبحث آشنا شویم، قصد داریم در این مقاله علاوه بر پیشینه و جزئیات آن، درباره روشهای دیگر آموزشی صحبت کنیم و به تفاوتهای آنها بپردازیم.
فرایند کوچینگ، یک فرایند خلاق و انعطافپذیر است. تحریکشدن تفکر فرد مراجعهکننده و ایجاد یک بینش و ایده جدید در ذهن فرد را در پی خواهد داشت. کوچینگ از یک پروتکل و قاعده مشخصی استفاده میکند؛ اما در جلسات باید مطابق با اتفاقات پیشآمده و در جهت دستیابی به اهداف حرکت داشته باشیم. چنانچه نگرش جدید و ایدهپردازی در فرد ایجاد نشود در اصطلاح یادگیری صورت نگرفته و عملاً ما هیچ کوچینگی را تجربه نکردهایم.
بازی درونی
هیچ مبحثی دربارهٔ کوچینگ، بدون اشاره به تیموتی گالوی و بینش او در مورد «بازی درونی» معنا ندارد.
کتاب تیموتی گالوی که «بازی درونی تنیس» نام دارد، نحوهٔ تفکر انسانها را نسبت به کوچینگ متحول کرد. او معتقد است که بزرگترین موانع موجود در مسیر موفقیت و شکوفایی پتانسیلهای فردی، موانع بیرونی نیست؛ بلکه موانع درونی است.
عقیدهٔ او بر این است که کوچها میتوانند حواس افراد را از ندای درونیشان و مخصوصاً ندایی که آنها را سرزنش میکند و میگوید «اینطوری نه!»، «روی دستهایت تمرکز کن!»، «راکت را در زاویهٔ متفاوتی قرار بده!» پرت کند و به این وسیله به افراد کمک کنند تا در بازی پیشرفت داشته باشند.
با دور کردن این ندای درونی از افراد، بدن بر اوضاع مسلط میشود. غالباً وقتی نداهای درونی سرکوب میشوند، اینگونه به نظر میرسد که بدن برای انجام کارهای بعدی طرز کارِ واضح و روشنی دارد و میتواند بهراحتی بر اوضاع تسلط پیدا کند.
برای مثال تیموتی گالوی از چند نفر خواست تا بر روی ارتفاع توپ تنیسی که پرتاب میکنند متمرکز شوند.
این کار بهخودیخود هیچ ارتباطی به بحث ندارد اما همین عملِ ساده، یعنی تمرکز بر روی ارتفاعِ توپِ تنیسِ پرتابشده، ندای داخلی را منحرف میکند و بدنِ مستعد انسان را قادر به انجام کارهای مختلف میسازد.
عقیدهٔ واقعی تیموتی گالوی این است که این موضوع فقط مربوط به تنیس نیست؛ بلکه افراد میتوانند بهطورکلی راهحل مشکلات خود را در درون خود بیابند.
بنابراین بخش مهمی از کوچینگ این است که به افراد کمک کنیم تا آن ندای درونی را خاموش کنند و اجازه دهند تا غرایز یا ناخودآگاهِ آنها بر اوضاع مسلط شود.
اگرچه آموزش، کوچینگ، راهنمایی و مشاوره همه ویژگیها و مهارتهای کلیدی مشترکی دارند، کاملاً باهم متفاوت هستند و دانستن این تفاوتها برای ما بسیار حائز اهمیت است.
آموزش
در مقولهٔ آموزش، یک معلمِ متخصص وجود دارد که دانش لازم را به دانشآموزانِ خود منتقل میکند. اگرچه بهترین معلمها هم از تکنیکهای مشارکتی و تعاملی کوچینگ استفاده میکنند.
اما بیشک میان دانش معلم و علم دانشآموز ناهماهنگی دیده میشود؛ زیرا تنها کسی که پاسخ درست را میداند معلم است.
کوچینگ
در مقولهٔ کوچینگ این باور وجود دارد که فرد راهحل مشکلاتش را در درون خود پیدا میکند. کوچ فقط یک شخصِ متخصص نیست، بلکه شخصی است که به افراد کمک میکند تا پتانسیلهایشان را شکوفا کنند.
کوچ بر روی فرد و آنچه در سر او میگذرد، با دقت تمرکز میکند. یک کوچ لزوماً یک شخصِ از قبل تعیینشده نیست. هرکس میتواند از رویکرد کوچینگ استفاده کند، خواه زیردست باشد، خواه مافوق!
کوچینگ یکی از سبکهای مهم در هدایت و رهبری افراد به شمار میرود که توسط دانیل گولمن شناخته شد. مهارت کلیدی و مهم کوچینگ این است که از افراد سؤالات صحیح و بهجا پرسیده شود تا آنها خود مسائل و مشکلاتشان را حل کنند.
منتورینگ
منتورینگ شبیه به کوچینگ است. یک باور عمومی وجود دارد که میگوید: «شخص منتور کسی است که به دیگران کمک میکند تا سریعتر ازآنچه خودشان بهتنهایی انجام میدهند، یاد بگیرند و پیشرفت کنند.»
در محل کار، منتور اغلب بهطور رسمی با توافق دوطرفه و خارج از زنجیرهٔ مدیریت فردی تعیین میشود. منتور معمولاً تجربه و تخصص قابلتوجهی در زمینهٔ کسبوکار فردی دارد.
برخلاف کوچینگ که تمرکز بیشتری بر روی زمان حال و حل مشکلات موجود دارد، منتورینگ معمولاً بر آینده، توسعه و پیشرفت شغلی و گسترش افقهای فردی تمرکز میکند.
مشاوره
مشاوره به کارهای درمانی شباهت بیشتری دارد. مشاوره بر زمان گذشته تمرکز دارد و به فرد کمک میکند تا بر موانع و مشکلات گذشتهٔ خود فائق آید و پیش بهسوی آینده حرکت کند.
در این زمینه، تمرکز بر روی مسائل ممکن است داخلی باشد یا خارجی.
تفاوتهای بین این روشهای یادگیری را میتوان بهصورت جدول زیر خلاصه کرد:
روش یادگیری | کوچینگ | منتورینگ | مشاوره |
سؤال | چطور؟ | چی؟ | چرا؟ |
تمرکز | زمان حال | زمان آینده | زمان گذشته |
هدف | بهبود مهارتها | توسعه و تعهد به اهداف یادگیری | غلبه بر موانع روانی |
منظور | افزایش شایستگی | گسترش افقهای فردی | ایجاد درک خویشتن |
گسترهٔ کوچینگ
بسیاری از کوچها شباهتهای بسیار زیادی بین نقش خود و نقش یک معلم میدانند. این امر، بهویژه در کوچهای ورزشی صادق است که اغلب در ورزشِ خاصِ خود، مهارت بالایی دارند و به دنبال این هستند که تکنیک و مهارت ورزشکاران را تقویت کنند.
بنابراین خوب است که به کوچینگ و آموزش بهصورت یک گستره نگاه کنیم. بهعنوان یک کوچ، مواقعی وجود خواهد داشت که ممکن است شما توسط شخصی که تحت تعلیم کوچ است راهنمایی شوید.
این موقعیت مخصوصاً برای کوچینگهای محل کار بهدفعات اتفاق میافتد. با اینحال ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که خودِ شما شخصِ متخصصی باشید و اطلاعات منتقل کنید.
برای مثال شما یک آزمون روانسنجی را بررسی میکنید یا درزمینهٔ خاصی که در آن علم و دانش دارید، به فرد تمرین میدهید.
حتی کوچهای ورزشی برای فرد تصمیم میگیرند که یک فعالیتِ خاص در چه زمانی برای وی بیخطر است و دلیل آن چیست.
در دنیای رقابتی و پرهیاهوی امروز ، داشتن یک برنامهریزی منظم و دقیق برای روبرویی با مشکلات و چالشهای پیش آمده میتواند بهترین شیوه برای توسعه مهارتهای فردی و مدیران مشاغل باشد.
شاید شما هم شنیده باشید که برای هدایت و دستیابی به اهداف یک کسب و کار استفاده از کوچینگ یا مربی مانند یک تیم ورزشی میتواند تا چه اندازه مؤثر واقع شود. اما اجرای فرایند کوچینگ تنها مختص حرفه ورزش نمیشود بلکه تمامی کسب و کارها چه کوچک و چه بزرگ را شامل میشود.
یکی از مهمترین روشها که اتفاقاً شباهت زیادی هم با کوچ کردن دارد منتورینگ است. هرکدام از این روشها در جایگاه خود کاربردهای مفید و شاید بتوان گفت ضروری برای پیشبرد اهداف شرکت و توسعه فردی و سازمانی دارند.
در کوچینگ، کوچ یا مربی فردی است که دوست دارد با افراد گوناگون که در سطحهای مختلفی از زندگی مانند بخش خصوصی، شخصی، شغل و حرفه و یا کسبوکار هستند ارتباط مؤثری برقرار نماید تا او را در رسیدن و دستیابی به اهداف خود راهنمایی نماید؛ بنابراین کوچ باید شخصی باتجربه و دارای صلاحیتهای لازم برای مربیگری باشد. با تکنیکها و سبکهای مناسب برای رشد و پیشرفت آشنایی داشته باشد.
فرایند کوچینگ فاصله بین آنچه فرد فکر میکند هست و آنچه میتواند باشد را کاهش میدهد در حالت کلی هنر تسهیلکردن راه برای رسیدن به هدف است. کوچینگ مجموعه مهارتهایی است که استعدادها و پتانسیلهای فرد را شکوفا میکند تا فرد بتواند در زندگی شخصی و حرفهای خود کارایی و عملکرد بهتری داشته باشد.
کوچینگ به فرد فرصت میدهد تا برای خود اهدافی مشخص کند و در راستای محققشدن این اهداف گام برداشته و اقداماتی صورت دهد. کوچ راه را برای رسیدن به این اهداف و موفقیت فرد هموار میکند، به او انگیزه میدهد تا تعهد و مسئولیتپذیری بیشتری از خود نشان دهد.
کوچینگ آمیزهای از چالش و حمایت است. کوچینگ نه یک روش درمانی است، نه آموزش، نه مشاوره و نه منتورینگ. در واقع کوچینگ یک رابطه مشارکتی بین کوچ و فرد مراجعهکننده است که با طرح مسئلهای از جانب فرد شروع میشود.
در ادامه کوچ یا مربی حرفهای با طرح سؤالات و جمعآوری اطلاعات از پاسخها، فرایندی را برنامهریزی میکند تا او را به هدف خود برساند. توسعه فردی و سازمانی با همکاری افراد، افزایش اعتمادبهنفس، خودباوری، خودشناسی و افزایش سطح درک و آگاهی از مهمترین دستاوردهای کوچینگ به شمار میروند.
کوچینگ یا تسهیلگری، همکاری بین کوچ و مراجع در قالب یک فرایند فکری و خلاقانه است که در طی آن مراجع پتانسیلهای شخصی و حرفهای خود را به حداکثر خود میرساند.
یک کوچ حرفهای در سایه صداقت، رازداری و عدم قضاوت دیگران با باورکردن فرد مراجعهکننده، ایدهها و نظرات درونی شخص را در معرض دید قرار میدهد.
علاوه بر این داشتن صلاحیتهای فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) در رتبه یک کوچ تأثیرگذار خواهد بود. در واقع یک کوچ باتجربه و ماهر میداند چه موقع از مهارتهای خود استفاده کند تا بیشترین اثرگذاری را داشته باشد.
گاهی اوقات لازم است تا مراجعهکننده را در معرض نور و روشنایی قرار دهید تا تواناییها و استعدادهایش آشکار شود و با استفاده از آنها بتوان بهترین راهحل را انتخاب کرد.
ریشه و معنی کوچینگ از کجا آمده؟
بهمنظور دستیابی به ریشه کلمه کوچینگ میتوان تاریخچه پیدایش آن را بررسی نمود. در اوایل دهه 1990، افراد با آشنایی با فرایند کوچینگ توانستند راههای افزایش و بهبود عملکرد خود را به دست آورند. کوچینگ پیدایش یک رابطه بر اساس مکالمات هدفمند است.
اینطور به نظر میآید کلمه کوچ درواقع از روستایی به نام کاکس KOCS آغاز میشود که در شمال غربی مجارستان قرار دارد؛ این روستا در حدود قرن پانزدهم میلادی به علت نوآوری که در زمان خود داشت، مشهور شده است.
امرارمعاش روستاییان کاکس از طریق حمل کالا بهوسیله چرخهای دستساز بین وین و بوداپست بهوسیله چرخهایی ساخت دست خود بود، تا اینکه فرد یا افرادی که نام آنها در تاریخ ثبت نشده است، کالسکهای را طراحی و ساختند که نسبت به سایر چرخهای حملونقلی و کالسکههای آن زمان بزرگتر و راحتتر بودند که بعدها این کالسکهها با نام کالسکههای کاکس شناخته و استفاده میشدند. پیشنهاد میشود مقاله دیگر ما در خصوص قدرت باور را بخوانید.
در قرن شانزدهم میلادی کالسکه جزو وسایل نقلیههای مرسوم بود و در سراسر اروپا مورداستفاده قرار میگرفت. این واژه بعدها به کُوچ COACH در زبان انگلیسی تغییر شکل داد و در نهایت کوچ به کالسکهای اطلاق میشد که مسافری را به طور خصوصی با پرداخت مبلغی، از مبدأیی مشخص به مقصدی مشخص انتقال میداد.
در دهه 1830 در دانشگاه آکسفورد از کلمه کوچ برای حمایت و پشتیبانی معلمی از فعالیتهای دانشجوی خود اشاره شده است. این به این معنی است که معلم مانند یک کالسکه دانشآموز خود را از سمت نقطهای که نمیداند برای دستیابی به هدف خود چه کاری باید انجام دهد به نقطه مشخص قبولی در امتحانات میرساند و او را در رسیدن به هدف کمک میکند.
انواع گرایش کوچینگ را میتوان بهویژه با سرویسهای ارتباطی امروز و با روشهای مختلفی به کار گرفت. جواب سؤال کوچینگ چیست تا حدودی گسترده است و امروزه نه فقط بهصورت حضوری بلکه با ابزارهای اینترنتی در بستر وب میتوان جلسات کوچینگ کاملاً تخصصی بهصورت وبینار برگزار کرد و خدمات گستردهتری ارائه داد.
کوچینگ را از نظر تعداد افراد حاضر در جلسه میتوان به فردی و گروهی تقسیم کرد؛ ولی انواع کوچینگ در زندگی و کار در طول سالها در گرایشهای متفاوتی ارائه شده است که باید مهمترین آنها را بشناسیم؛
و بسیاری موارد دیگر مانند (کوچینگ نوجوانان، کوچینگ والدین انگیزشی، زوجین، سلامت، خانواده، کارآفرینی، معنوی و…)
قبل از اینکه به سؤال کوچینگ چیست به طور گسترده بپردازیم بهتر است ابتدا بدانیم کوچ کیست. فرد مراجعهکننده با اجرای کوچینگ میخواهد تغییری ایجاد کند و به آن چیزی که میخواهد برسد. کوچ خوب همیشه بر این باور است که افراد خود پاسخ مشکلاتشان را دارند؛ اما درعینحال میداند که شاید برای رسیدن به این پاسخها به کمک نیاز داشته باشند.
یک کوچ حرفهای به فرد کمک میکند تا به چیزی که میخواهد دست یابد و برای این کار باید بداند فرد کجاست و به چه جایگاهی میخواهد برسد. هنگامی که فاصله بین جایگاه کنونی و هدف برای فرد مشخص شد، کوچ با استفاده از ابزارها و روشهای خود و ایجاد یک محیط ایمن، حرکت را آغاز میکند و فرد را با تشویقکردن و آموزش مهارت در جهت دستیابی به هدف راهنمایی میکند.
حال به این مسئله میپردازیم که فرایند کوچینگ چگونه است؟ کوچینگ یعنی آزادکردن پتانسیلهای فردی باهدف به حداکثر رساندن عملکردشان است. کوچینگ یا تسهیلگری به افراد کمک میکند تا یاد بگیرد نه این که بخواهد به آنها چیزی بیاموزد.
کوچ بر این باور است که فرد پاسخ مشکلاتش را میداند و با استفاده از مهارتهایی همچون گوش شنوا، پرسشگری مؤثر و ارائه بازخوردهای سازنده به او کمک میکند تا این پاسخ را کشف کند. کوچ به فرد کمک میکند تا مطلب تازهای یاد بگیرد نه این که به او مطلب تازهای یاد بدهد.
کوچ دستبهدست مراجع میدهد و او را به عمیق فکرکردن ترغیب میکند، به او انگیزه میدهد تا پتانسیلهای فردی و حرفهای خود را به اوج برساند. کوچ بر روی آینده و فرصتهای پیش رو تمرکز دارد نه اشتباهات گذشته.
کوچ همیشه بر این باور است که توانمندیهای فرد فراتر از چیزی است که در حال حاضر نشان میدهد و او را بر اساس عملکرد امروز فرد را قضاوت نمیکند. از این طریق است که به او کمک میکند به جایگاه بالاتری دستیافته و رشد کند. کوچ نگاه میکند تا ببیند مراجع چه توانمندیهایی دارد که از آنها بهره میگیرد و چه توانمندیهایی دارد که از آنها استفاده نمیکند.
لازم است بگوییم؛ کوچها در واقع تسهیلگرانی هستند که به شما کمک میکنند تا بتوانید به آگاهی برسید و مسائل زندگی را خودتان پیدا کنید و آنها را یاد بگیرید. کوچها هرگز شما را نصیحت نمیکنند و به شما راهکار ارائه نمیدهند، بلکه آنها بهوسیله ابزارهای کارآمد در شغل خود به شما کمک میکنند تا برای پیشبرد اهدافتان، یک نقشه راه در نظر بگیرید یا اینکه بتوانید پازلهای درونی را که باعث بروز مسائلی در زندگی شما شدهاند، در کنار یکدیگر قرار دهید و به نتیجه مطلوب برسید.
در حقیقت میتوان گفت که کوچها به افراد کمک میکنند تا خودشان با رسیدن به آگاهی لازم و پاسخ سؤالهای مختلف، بتوانند میان آن کسی که هستند و آن کسی که میخواهند باشند، یک پل به وجود بیاورند. کوچها به افراد کمک میکنند تا پیچیدگی ذهنی و افکار خود را خودشان بهراحتی سروسامان ببخشند، آنها را ساده کنند و به شفافیت برسند.
باوجوداینکه کوچینگ یک رویکرد کاربردی کاملاً مستقل است، اما نمیتوان از تأثیر روانشناسی بر روی آن چشمپوشی کرد. معنی کوچینگ در روانشناسی برگرفته از چند شاخه روانشناسی بوده و در ساختار رویکردی آن ردپای روانشناسی انسانگرا، مثبتگرا و تئوری یادگیری بهوضوح مشاهده میشود.
کوچینگ در سایر شاخههای علم روانشناسی هم وجود داشته و در برخی منابع از آن بهعنوان کوچینگ روانشناسی نامبرده میشود. علم کوچینگ در واقع زیرمجموعهای از روانشناسی کاربردی است که سعی دارد مفاهیم و تئوریهای روانشناسی را با روش هدایتگری فرد به کار بگیرد. هدف این کارافزایش دستاوردها، عملکردها و سلامت روان افراد، تیم و سازمانها با بهکارگیری راهکارهای مبتنی بر مستندات بهدستآمده از تحقیقات و نتایج علمی است.
در شرایطی که نگرانی و اضطراب زیاد شده و پذیرش کم باشد، یادگیری ضعیف میشود. افراد برای انجام بسیاری از کارها دانش لازم را دارند، اما شرایط دشواری برای اجرای آنچه که میدانند، پیشروی آنها قرار دارد. ضرورتی ندارد که شما حتماً بیشتر از یک شخص یا رئیس یاد بگیرید، اما باید آنچه از قبل درون شما نهفته را اجرا کنید.
افزایش فشار بیش از آنکه به نتیجهگیری کمک کند، باعث آزار، فلج شدن و از کارافتادگی میشود. اگر واقعاً میخواهید بهترین عملکرد را در زندگی شخصی و کاری خود داشته باشید، باید آن را با الگوهای رایج بازنگری کنید، بنابراین بهتر است عملکرد خود را از طریق آموزش و سایر مداخلات مدیریت سنتی بهبود ببخشید.
فرایند کوچینگ، یک عملیات هدفمند است که به فرد مراجعهکننده کمک میکند تا با کمک کوچ یا مربی خود، استعدادها و تواناییهای خود را بشناسد و با ایجاد انگیزه از جانب کوچ در راه رسیدن به اهداف خود گام مهمی بردارد.
فرایند کوچینگ، با ایجاد انگیزه بالا در افراد باعث میشود تا با یک روحیه مثبت در فرصت به وجود آمده همراه با بهترین راهحل بتواند انتخاب مناسبی برای رسیدن به هدف خود داشته باشد و شاهد موفقیت و پیشرفت کسبوکار، حرفه و یا شغل خود باشد. در واقع کوچینگ مانند یک سفر پر پیچوخم است که فرد با راهنماییهای کوچ میتواند به مقصد برسد. اهدافی که فرد مراجع باید برای خود مشخص کند دارای ویژگیهایی از جمله:
صریح و مشخص (Specific)
قابلسنجش (Measurable)
دستیافتنی (Achievable)
واقعگرایانه (Realistic)
دارای چهارچوب زمانی مشخص (Timely)
سپس به او کمک میکند تا با واقعیتها مواجه شود و موقعیت کنونی خود را به شکلی صریح و واقعگرایانه توصیف کند. در مرحله بعد مراجع به بررسی گزینههایی میپردازد که او را در راه رسیدن به هدف کمک میکند و در نهایت لیستی از اقداماتی تهیه میکند که میتواند با کمک آنها به هدفش برسد.
کوچ فقط مراجع را از واقعیت مشکل آگاه میکند و با پرسشگری قدرتمند مسئله را برای مراجع بهگونهای قابلفهم و ساده میکند تا در نهایت خود او با اعتمادبهنفس و آگاهی تصمیم به حل مشکلش بگیرد. پیشنهاد میشود با دوره کوچینگ علی مسچی همراه شوید.
بازی درونی | The Inner Game of Tennis
کمتر پیش میآید کسی از کوچینگ سخن بگوید و به تیموتی گالوی و دیدگاههایش در کتاب بازی درونی اشارهای نکند. تیموتی گالوی با کتاب بازی درونی تنیس، تفکرات را درباره کوچینگ متحول ساخت. به اعتقاد او بزرگترین مانع بر سر راه موفقیت و بالفعل در آوردن پتانسیلهای فرد در درون او قرار گرفته و یک عامل محیطی و بیرونی نیست.
گالوی بر این باور است که کوچ باید راه را بر دیالوگهای درون ذهنی افراد ببندد و این جمله را در ذهن آنها جا بیندازد؛ “نه این درست نیست! روی دستهایت تمرکز کن! باید زاویه متفاوتی به دستهایت بدهی.”
وقتی به دیالوگهای درونی ذهنت مجالی برای خودنمایی نمیدهی، بدنت میتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد. میتوان گفت وقتی این دیالوگهای درونی ذهن به حالت تعلیق در میآید، بدن میتواند به یک ایده کاملاً واضح و شفاف دست یابد و بفهمد که چه باید بکند.
گالوی معتقد بود افراد همه پاسخها را در درون خود دارند و با این تکنیک میتوانند به جواب برسند. در کوچینگ به فرد کمک میکنیم تا صدای دیالوگ درون ذهنشان را خاموش کنند تا در سکوت یا بگیرند و به غرایز یا ضمیر ناخودآگاه خود فرصت دهند، کنترل اوضاع را به دست گیرد.
گاهی اوقات خاموشکردن این دیالوگ به معنای پرتکردن حواس فرد و گاهی اوقات به معنای تجسمکردن بدترین حالت ممکن و ازبینبردن ترس دارد
خودآگاهی و شایستگی
یاد گرفتهاید که چگونه باید کاری را انجام دهید؛ اما برای انجامدادن آن کار باید ابتدا فکر کرده و تمرکز کنید. نمونهای از دانش آگاهانه کودکی است که میتواند دوچرخهسواری کند؛ اما اگر نداند که کجا باید برود ممکن است بیفتد.
ناخودآگاهی و شایستگی
آن قدر خوب یاد گرفتهاید که چگونه باید کاری را انجام دهید که این یادگیری در ذهن شما حک و نهادینه شده است. دیگر برای انجام این کار نیازی به فکرکردن ندارید. در واقع اگر بخواهید به آن فکر کنید ممکن است نتوانید آن را انجام دهید.
کوچ باید بفهمد مخاطب در کدام مرحله از یادگیری قرار دارد تا با استفاده از یکزبان مناسب بتواند به فرد کمک کند یاد بگیرد و به مرحله بعد قدم بگذارد. هر چه باشد کار بسیار دشواری است که بخواهید مهارتی را در خود تقویت کنید که اصلاً نمیدانید از فقدان آن مهارت رنج میبرید.
فرایند کوچینگ درصورتیکه با همراهی یک کوچ آگاه، باتجربه و حرفهای بهصورت شخصی انجام شود میتواند در تمامی ابعاد زندگی فرد تأثیر مثبت ایجاد نماید. در حالت کلی کوچینگ مناسب موجب افزایش اعتمادبهنفس فرد، بهبود عملکرد و کارایی و آموزش و یادگیری مهارتهای ارتباطی مؤثر است. علاوه بر این آشنایی با فرایند کوچینگ شامل مزیتهای دیگری میشود که عبارتاند از:
⦁ افزایش توانایی حل مسئله، هدفگذاری، برنامهریزی و مدیریت زمان
⦁ افزایش اعتمادبهنفس در افراد با شناخت نقاط قوت و ضعف خود
⦁ آموزش و یادگیری
⦁ بهبود برقراری روابط
⦁ افزایش مسئولیتپذیری، تصمیمگیری مؤثر
⦁ برقراری تعادل در زندگی
عنوان شد که افراد بهعنوان مراجعهکننده میتوانند با اعتماد به مربی خود و تسهیلشدن کارها به هدف خود دست یابند. در این میان افرادی که دارای انعطافپذیری بیشتری هستند، صبور و دارای روحیه تغییرپذیری هستند میتوانند با قرارگرفتن در موقعیت عالی با یک برنامهریزی صحیح و منظم از فرایند کوچینگ نهایت بهره را ببرند.
در واقع کوچینگ برای تمامی افرادی که برای آینده خود برنامه دارند هدف مشخصی داشته باشند میتواند کارآمد و مفید باشد. در مقابل افرادی که به مربی خود اعتماد نمیکنند، دارای فکر باز نیستند، ایدهها و نظرات خود را بیان نمیکنند، از همکاری با کوچ سر باز میزنند نمیتوانند از این فرایند استفاده لازم را داشته باشند.
میتوان گفت تدریس، کوچینگ، منتورینگ و مشاوره خصوصیات و مهارتهای کلیدی مشترکی دارند؛ اما درعینحال تفاوتهایی هم دارند که باید با آنها آشنا باشید.
برای اینکه متوجه شوید كوچينگ چيست و چه تمایزی با دیگر روشها دارد اول باید تفاوتهای کوچینگ با روشها دیگر را بشناسید. میتوان تفاوت میان کوچینگ، منتورینگ و مشاوره را در به شرح ذیل خلاصه کرد:
تعلیم و تدریس
در تعلیم و تدریس یک معلم مجرب و با معلومات، دانش و تجربه خود را در اختیار دانشآموزانش قرار میدهد.
برترین معلمها با استفاده از تکنیکهای تعامل محوری همچون کوچینگ، دانشآموزان خود را ترغیب میکنند تا در فعالیتهای کلاسی شرکت کنند.
در اینجا یک عدم تعادل و توازن جدی میان اطلاعات دانشآموز و معلم وجود دارد و معلم باید برای هر سؤالی یک جواب درست داشته باشد.
منتورینگ
منتورینگ و کوچینگ شباهتهای بسیاری به هم دارند. بعضاً روشهای ارائه شده در کوچینگ و منتورینگ باهم همپوشانی دارند. منتور حکم یک راهنما را دارد که به فرد کمک میکند تا سریعتر یاد بگیرد و پیشرفت کند.
استخدام رسمی منتور در سازمانها رواج دارد، آنها کار خود را خارج از زنجیره مدیریتی فرد انجام میدهند، تجربه و تخصص قابلتوجهی در زمینه حرفهای فرد دارند. رابطه منتورینگ آینده محور است، بر روی توسعه شغلی و گستردهتر کردن دیدگاههای فرد تمرکز میکند.
درحالیکه کوچینگ بر روی زمان حال و برطرفکردن مشکلاتی تمرکز دارد که هماکنون با آنها دستوپنجه نرم میکند.
مشاوره
مشاوره بیشتر جنبه درمانی دارد، بر روی گذشته متمرکز است، با استفاده از دانش و تجربه خود، مشکلات مراجع را ریشهیابی کرده و به او کمک میکند تا بر مشکلات و موانعی غلبه کند که درگذشته وجود داشته و تأثیرات آن در زمان حال مشهود است، این تمرکز میتواند درونی یا بیرونی باشد.
کوچینگ
در پاسخ به پرسش کوچینگ یعنی چه ما معتقدیم افراد خود پاسخ پرسشهایشان را دارند. کوچ الزاماً در زمینه موردبحث تخصص قابلتوجهی ندارد و تمام تمرکزش را میگذارد تا به فرد کمک کند پتانسیلهایش را آزاد کند. در کوچینگ تمرکز بر روی افراد و افکاری است که در سر دارند.
کوچ یک فرد از پیش تعیین شده و متخصص نیست؛ هر کسی میتواند در تعامل با سایرین، همکاران، زیردستان، مافوقها یک رویکرد کوچینگی در پیش بگیرد. کوچینگ یک سبک رهبری است که نخستینبار دانیل گلمن آن را تعریف کرد.
گوشکردن فعالانه و پرسشگری قدرتمند از مهارت پایه کوچینگ هستند و کوچ در پرسیدن پرسشهای درست و مؤثر مهارت قابلتوجهی دارد و با استفاده از این پرسشها به فرد کمک میکند تا خود راهکاری برای مشکلاتشان پیدا کند.
کوچینگ فردی و کوچینگ توسعه فردی
کوچینگ فردی که با نامهایی مثل کوچینگ توسعه فردی، کوچینگ رشد فردی یا کوچینگ تحول فردی هم شناخته میشود، در واقع بهنوعی زیر شاخه کوچینگ زندگی محسوب شده و بیشتر بر روی رشد و توسعه فردی تمرکز دارد. این نوع کوچینگ به افراد کمک میکند تا بتوانند اهداف خود را در زندگی شناسایی کنند و به آنها دست یابند.
کوچینگ کسبوکار (بیزینس کوچینگ)
کوچینگ کسبوکار یکی دیگر از انواع کوچینگ است که بیشتر بر روی کمک به کارآفرینان و کسبوکارهای بزرگ و کوچک تمرکز دارد و برای رشد و پیشرفت همه کسبوکارها و مشاغل چه در دنیای حقیقی مشغول به فعالیت باشند چه در دنیای مجازی، بهشدت لازم و ضروری است. شناسایی و حذف باورهای محدودکننده و ارتقای مهارتهای رهبری و ارائه درک عمیقی از تواناییها و نقاط قابلبهبود صاحبان کسبوکار تنها بخشی از مزیتهای بیزینس کوچینگ است.
کوچینگ رهبری و کوچینگ مدیران
وظیفه مربی رهبری این است که برای ارتقای مهارتهای رهبری به دیگران کمک کند. این شاخه از مربیگری یکی دیگر از انواع کوچینگ بوده که درباره بالابردن تواناییها و مهارتهای فردی برای کمک به سازمانها و رسیدن به اهداف عملی مورداستفاده قرار میگیرد. کوچینگ رهبری و کوچینگ مدیران معمولاً برای برطرفکردن مشکلات رفتاری در سطح مدیریت به کار برده میشود.
کوچینگ زندگی (لایف کوچینگ)
این نوع کوچینگ در واقع بهنوعی مادر همه کوچینگها محسوب میشود و کاملترین آنها است و شاید بتوان گفت اولین نوع کوچینگ همین لایف بوده است. کوچینگ زندگی تمام جنبههای درونی و بیرونی زندگی افراد را در برمیگیرد و به آنها کمک میکند تا مسیر خود را در زندگی پیدا کنند و در جهت رسیدن به اهداف خود گام بردارند. رسیدن به تعادل بین زندگی شخصی و کار، شناسایی اهداف در زندگی و خودشناسی تنها نمونهای از مزیتهای این نوع کوچینگ است.
کوچینگ عملکردی
افراد همواره میخواهند عملکرد خود هم در زندگی شخصی و هم در کارشان را افزایش دهند، اما نمیدانند دقیقاً چگونه؟ در بین انواع مختلف کوچینگ، برای مدیران اجرایی و کارکنان یک شرکت مربیگری عملکردی جایگاه ویژهای داشته و ضروری است. درباره مزیتهای کوچینگ عملکردی میتوان به مواردی همچون افزایش اثربخشی و بهرهوری کارکنان و مدیران یک شرکت، پیشرفت و توسعه شخصی بر اساس اهداف کاربردی و قابلاجرا و غلبه بر موانع ذهنی و به حداکثر رساندن قدرت افراد اشاره نمود.
کوچینگ فروش
کوچینگ یا مربیگری فروش به کسبوکارها کمک میکند تا بتوانند فروش بیشتری داشته باشند و قیف فروش خود را بهینهسازی نمایند. این شاخه از مربیگری یکی دیگر از انواع کوچینگ بوده که بیشتر بر روی ایجاد یک تیم فروش موفق و مدیریت آن بهوسیله مدیران کسبوکار تمرکز دارد. کوچینگ فروش باعث افزایش مهارتهای ارتباطی اعضای تیم فروش و ایجاد انگیزه در آنها میشود.
کوچینگ سازمانی
سازمان همانند یک سیستم بوده و از اجزای مختلفی تشکیل شده است. مربی سازمان به سادهسازی سیستم یک کسبوکار کمک میکند. کوچینگ سازمانی راهنمایی و ابزارهایی را در سطح مدیریت سازمان به افراد ارائه میدهد و هدف مربیگری سازمانی این است که بتواند تحولی مثبت و سیستماتیک را درون سازمانها ایجاد نمایید؛ بنابراین برای کمک به سازمانها در راه دستیابی به اهداف استراتژیک یا افزایش رهبری افراد و ایجاد تغییر در فرهنگسازمانی بسیاری از کسبوکارها وجود این کوچینگ لازم و ضروری خواهد بود.
کوچینگ تحصیلی
یک دانشآموز برای اینکه بتواند به خودشناسی برسد به کوچینگ تحصیلی نیاز دارد. این نوع از کوچینگ به دانشآموز کمک میکند تا با تعیین برنامهها و اهداف خود برای زندگی آینده و باتوجهبه آن چیزی که توانسته از خودشناسی فردی خود بفهمد، دوره تحصیلیاش را به اتمام برساند و در نهایت بتواند مناسبترین رشته تحصیلی را برای خود انتخاب نماید.
نتیجهگیری
اصطلاح «کوچینگ» برای افرادِ متفاوت، معانی متفاوتی دارد، اما بهطورکلی کوچینگ یعنی کمک به افراد برای حل مشکلات و بهبود بخشیدن به عملکرد آنها.
مهم نیست که کوچینگ در ورزش، زندگی یا تجارت باشد، یک کوچِ خوب بر این باور است که افراد همیشه برای مشکلات خود راهحلی دارند، بنابراین فقط لازم است تا ظرفیتهای خود را پیدا کنند.
معنی کوچینگ در روانشناسی و بهطورکلی واژه کوچینگ (coaching) برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، اما در کل میتوان گفت کوچ یا مربی به فرد کمک میکند تا با راهنماییهای او مشکلاتش را خودش حل کند و عملکردش را بهبود بخشد. این در حالی است که در روشهای دیگر (آموزش، مشاوره و منتورینگ)، به دنبال این هستیم که به سؤالات فرد پاسخ دهیم و او را راهنمایی کنیم.
فرقی نمیکند که فرایند کوچینگ در عرصه ورزشی، زندگی یا کسبوکار مورداستفاده قرار گیرد، یک کوچ خوب معتقد است افراد پاسخ مشکلاتشان را میدانند، فقط باید به آنها کمک کرد تا این پاسخها را کشف کنند.
اگر به دنبال یادگیری کوچینگ هستید توصیه میکنم در دوره آموزش مهارت کوچینگ شرکت کنید.
علی باباخانی
نویسنده: جناب آقای فرهاد مرادعلی پور از دانش پذیران دوره تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان