سندروم گیجی کوچینگ چیست؟ راهکارها و درمان

سندروم گیجی کوچینگ چیست؟ راهکارها و درمان

این روزها واژه " کوچینگ" بیش از هر زمان دیگری در فضاهای مختلف آموزشی و حرفه‌ای کشور به گوش می‌خورد؛ وقتی به‌یک‌باره تب‌وتاب یک موضوع یا پدیده در جامعه زیاد می‌شود، و به دلایل مختلف و اشکال متنوعی به آن توجه می‌گردد، آن پدیده به‌صورت ویروسی در جامعه و به‌ویژه اکوسیستم‌های مرتبط پخش می‌شود.

شاید توجه و اقبالی که " کوچینگ" در چند سال اخیر در دنیا و کشورمان پیدا کرده است، از همین جنس باشد.

اما اگر شما هم هنوز دقیقاً متوجه نشده‌اید که " کوچینگ" چه ماهیت و ساز کاری دارد؛ یا همین آشفتگی و سردرگمی در درک مفهوم کوچینگ را در اطرافیان و جامعه زیاد می‌بینید، خواندن این مقاله را به شما توصیه می‌کنیم.

در پزشکی وقتی مجموعه‌ای از علائم و نشانه‌ها به‌صورت هم‌زمان رخ بدهند، که حاکی از وجود اختلال یا مشکلی در افراد باشد، از اصطلاح "سندروم "برای تعریف این وضعیت نابهنجار استفاده می‌شود.

به‌مرور از این واژه پزشکی در سایر حوزه‌ها و دانش‌ها هم استفاده شد.

با این توضیحات در این مقاله قصد داریم مجموعه علائم و عوارضی که حاکی از گیجی و سردرگمی جامعه در مقابل انتشار ویروسی واژه " کوچینگ " در سال‌های اخیر هست، را با عنوان " سندروم گیجی کوچینگ" موردبررسی قرار دهیم.

 

علائم گیجی کوچینگعلائم گیجی کوچینگ

در سندروم‌ها آمیزه‌ای از نشانه‌ها و علائم را داریم: نشانه‌ها مواردی است که توسط بیمار (مراجع) درک و اظهار می‌شود. علائم مواردی است که توسط درمانگر (ارائه‌دهنده خدمات) با معاینه و مشاهده دقیق مشخص می‌شود.

به همین ترتیب برخی نشانه‌های سندروم گیجی کوچینگ، توسط خود مراجعین یا عموم جامعه بیان و ابراز می‌گردد؛ و برخی علائم توسط کوچ‌ها یا فعالان این عرصه درک و مشاهده می‌شود.

نشانه‌های" سندروم گیجی کوچینگ" در جامعه یا مراجعین، را آنجا می‌بینیم، که وقتی افراد با این واژه مواجه می‌شوند، حتی اگر بتوانند آن را درست تلفظ کنند، در فهم و درک آن نوعی گیجی و بی‌اطلاعی را بروز می‌دهند.

سؤالاتی از این قبیل که: " کوچینگ "چیه؟ به چه دردی می‌خورد؟ مدرک دانشگاهی‌اش رو کجا می‌دهند؟ همان مشاوره یا روانشناسیِ؟

برای افسردگی و اضطراب شدید هم جواب می‌دهد؟ آخرش هم نفهمیدیم این " کوچینگ" چیه؟ کلاه‌برداری و کلک پول نیست؟ و ...

اما علائم" سندروم گیجی کوچینگ " که توسط کوچ‌ها بیشتر مشاهده می‌شود در مراجعین و جلسات کوچینگ خودش را نشان می‌دهد.

وقتی مراجع مکرر از شما انتظار کارهایی غیر از کوچینگ مثل آموزش، درمانگری، یا منتورینگ (انتقال تجربه‌های شخصی) دارد.

یا در مورد مسائلی مانند ساختار جلسات کوچینگ و تفاوت مدل ارائه و هزینه‌ها با جلسات مرسوم مشاوره چالش دارد، و یا اینکه فرضاً انتظار دارد که شما وقتی بیزینس کوچ هستید باید خودتان هم صاحب چندین کسب‌وکار موفق و برندهای شناخته‌شده تجاری باشید؛ و یا این انتظار که کوچ باید مثل یک مدیر برنامه و عامل اجرایی مسئولیت کامل کشف مسائل و راهکارها و حتی روند اجرایی را به‌تنهایی به عهده بگیرد.

جالب‌تر آنجاست که این سندروم را حتی در برخی فعالان صنعت آموزش و مشاوره و یا کسانی که خود را " کوچ " نامیده‌اند نیز می‌توان دید.

در اینجا شاهد یک دوقطبی افراط گونهٔ مثبت و منفی هستیم:

دستهٔ "شیفتگان" نام کوچینگ، که با اعتمادبه‌نفس کامل از این واژه در وصف خود یا همان فعالیت‌های سابق، استفاده می‌کنند.

همان دوره‌ها و محتواهای قبل یا همان مدل مشاوره‌ها و منتورینگ های کلاسیک را در قالب "کوچینگ" به مخاطبین عرضه می‌کنند.

در حقیقت، بدون تغییر خاصی در رویه‌های آموزشی و مشاوره‌ای، به‌یک‌باره نام افراد یا دوره‌ها به شکل سونامی وار به " کوچ" و " کوچینگ" تغییر پیدا می‌کند.

و در سوی دیگر میدان، "دشمنان" کوچینگ هستند، که به شکلی عجیب و غیرمنطقی به این متد و روش نوین حمله می‌کنند، و آن را نوعی فریب و اغفال عمومی مردم می‌دانند.

البته بالطبع منظور ما افراد آگاه و مطلع از کوچینگ و متدولوژی آن نیست که به سوءاستفاده از کوچینگ یا فعالیت افراد بدون صلاحیت و مهارت در این زمینه انتقاد دارند.

بلکه غرض آن دسته‌ای از افراد نامدار یا فعال در فضاهای آموزشی و مشاوره‌ای هستند که اساساً هیچ اعتقاد و یا آگاهی درستی از کوچینگ ندارند و هر فردی که در این زمینه فعالیت می‌کند را فریبکار یا بی‌صلاحیت و ناتوان در کمک به مراجعین قلمداد می‌کنند.

و اما سطح نهایی "سندرم گیجی کوچینگ" را در خود کوچ‌ها و افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند می‌توان رصد کرد، که گاهی خود آن‌ها هم در درک عمیق کوچینگ، مدل‌ها و متدهای آن، صلاحیت‌ها و مهارت‌های کوچینگ یا نحوهٔ اجرای عملی کوچینگ و افتراق آن با سایر متدهای آموزش و مشاوره نوعی گیجی و سردرگمی دارند.

به عبارتی کوچ‌ها و مربیان که باید به مراجعین در رفع گیجی‌ها و باز کردن کلاف ذهنی‌شان در کار و زندگی کمک کنند، گاهی خود نیز در متدولوژی و نحوه اجرای جلسات کوچینگ دچار سردرگمی و آشفتگی هستند.

اگر گیجی در مسائل شغلی کوچینگ، فعالیت‌های بازاریابی، برندینگ و ارائه این خدمت در قالب یک کسب‌وکار حرفه‌ای و باثبات را هم به لیست آشفتگی‌های کوچ‌ها اضافه کنیم، می‌بینیم که حقیقتاً شاهد نوعی " سندروم گیجی " سیستماتیک در جامعهٔ کوچینگی کشور هستیم.

به نظر می‌آید باید هر چه سریع‌تر به ریشه‌ها و دلایل این ابهام و ایهام فراگیر و سندروم گیجی در اکوسیستم کوچینگ ایران، و همین‌طور راهکارها و درمان‌های علاج و بهبودی آن بپردازیم.

ریشه‌ها و دلایل سندروم گیجی کوچینگ

ریشه‌ها و دلایل سندروم گیجی کوچینگ

اما سؤال اساسی که پس از درک و مشاهده این سندروم اجتماعی و حرفه‌ای در قبال کوچینگ، پیش می‌آید، در مورد ریشه‌ها و دلایلی است که منجر به چنین وضعیتی شده است.

در اینجا با یک بررسی گذشته‌نگر می‌توانیم چند عامل اساسی را به‌عنوان ریشه‌های شکل‌گیری این سندروم مطرح کنیم:

1- سرعت انتشار ویروسی " کوچینگ"

همان‌طور که اشاره شد پدیده بدیع " کوچینگ" به‌سرعت در حال فراگیر شدن در سطح جهانی، و بالطبع در حال شیوع یافتن در کشور ماست.

و خب هر چیزی که تازه و ناآشنا باشد، به‌ویژه وقتی به‌یک‌باره و به‌سرعت در سطح جامعه پخش بشود، حسی از جنس گیجی و ابهام در مخاطبین و جامعه هدف خود ایجاد می‌کند.

نمونه واضح آن را در پاندمی و پیک‌های بیماری کرونا و تبعات اجتماعی و رفتاری آن کاملاً مشاهده کرده‌ایم.

 

2- سطح آمادگی و ظرفیت شناختی پایین در جامعه

از طرفی در مقابل سرعت انتشار کوچینگ در جامعه، میزان آمادگی ذهنی و زمینه‌سازی شناختی متناسبی را در قبال این پدیده مشاهده نمی‌کنیم.

هنوز ما در شناساندن متد کوچینگ، جایگاه و ضرورت آن بسیار عقب هستیم و به نظر می‌رسد در تبلیغ و اقناع عمومی جامعه در این زمینه راه زیادی باقی مانده است؛ کافی ست به درصدی از افراد جامعه یا کسب‌وکارها و سازمان‌هایی نگاه کنیم که به‌کلی با مفهوم کوچینگ و یا چرایی آن در جهان پرسرعت و رقابتی امروزی بیگانه هستند.

به نظر می‌آید سرعت انتشار این روش نوین یادگیری و حمایتگری، از سرعت ساخت ظرفیت و بسترهای شناختی و مهارتی آن پیشی گرفته، و نوعی گیجی و آشفتگی در فهم و استفاده از " کوچینگ" را در جامعه و حتی علاقه‌مندان و فعالان این عرصه رقم زده است.

  پیچیدگی نسبی مفهوم کوچینگ

3- پیچیدگی نسبی مفهوم کوچینگ و شباهت آن با سایر بخش‌های صنعت آموزش و رشد و توسعه فردی و سازمانی

خود مفهوم کوچینگ و متدولوژی آن از پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های خاص خود برخوردار است که درک و اجرای درست و اصولی آن را با چالش مواجه می‌کند.

به‌ویژه وقتی بخواهیم تفاوت و تمایز آن را با سایر بخش‌های مشابه در صنعت آموزش و مشاوره مشخص کنیم و قصد داشته باشیم که از هر یک از این قطعات پازل رشد و بالندگی انسان‌ها و سازمان‌ها (یعنی آموزش، مشاوره، منتورینگ و کوچینگ) در جای خود و به‌اندازه لازم استفاده کنیم.

کوچینگ نسبت به سایر بخش‌های این پازل، بسیار درون گرایانه تر، شخصی‌سازی‌شده تر و تعاملی و خلاقانه‌تر برخورد می‌کند و کاملاً متمرکز بر مراجع یا مورد تحت کوچینگ خود عمل می‌کند؛ و تلاش ساختار مندی دارد که در این فرآیند راهبری و تسهیلگری کوچینگ، موانعی چون قضاوت‌ها، توصیه دادن‌های تحمیلی و بیرونی یا منفعل کردن مراجع خدمات خود را به حداقل ممکن برساند، تا درنهایت فرد یا سازمان را به متناسب‌ترین و خلاقانه‌ترین نسخه‌های آگاهی و تغییر خود برساند.

هنوز هم فعالان رشد و توسعه فردی و حرفه‌ای در کشور ما که در بخش کمک‌ها و حمایتی برون‌گرا (مثل آموزش‌ها یا مشاوره‌ها) فربه‌تر هستند، به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های ناب و متمایز کوچینگ، در ایجاد آگاهی و تغییر و تحولات درونی و شخصی‌سازی‌شده به دیده تردید یا بی‌تفاوتی می‌نگرند.

 

4- وجود رقابت‌ها یا حسادت‌های کاذب بین بخشی در صنعت رشد و توسعه فردی و سازمانی:

در اینجا شاید بحث بیشتر از جنس تعارض منافع یا رقابت‌های کاذب در بازاریابی و جذب مخاطب باشد.

چه‌بسا افرادی که متوجه تمایز کوچینگ با سایر بخش‌های آموزشی و مشاوره‌ای مرسوم باشند، اما به این پدیده به چشم یک رقیب یا مزاحم در رشد صنعت و بازار خود نگاه می‌کنند.

به‌ویژه وقتی به‌یک‌باره واژگان و ادبیات کوچینگی در سطح جامعه و سازمان‌های پویا و پیشتاز نمایان می‌شود.

گرچه معتقدیم که درک عمیق‌تر کوچینگ و تفاوت آن با سایر بخش‌ها، مثل آموزش و منتورینگ، و همین‌طور فهم امکان هماهنگی و سینرژیسم میان این حلقه‌های مختلف یادگیری و تغییر، نقش بسزایی در رفع برخی سوءتفاهم‌ها یا تعارض‌های کاذب دارد.

دوقطبی شیفتگان ظاهری و دشمنان کوچینگ که قبلاً بدان اشاره شد در همین فضا شکل می‌گیرند، که مثل دو لبه قیچی هر دو به اعتماد و آگاهی اجتماعی نسبت به کوچینگ آسیب می‌زنند.

 

5- فرهنگ و ساختار ناهماهنگ اقتصادی اجتماعی

این عامل ریشه بسیاری از نابسامانی‌ها و عقب‌ماندگی‌ها در جوامع درحال‌توسعه است. مسائل فرهنگی و اجتماعی که بستر سخت و ناهمواری را برای کودک نوپایی چون کوچینگ در کشورمان ایجاد می‌کند.

مسائل و معضلاتی فرهنگی اجتماعی مانند پایین بودن سطح آگاهی و مطالعه جامعه، بی‌توجهی به رشد و توسعه فردی و حرفه‌ای، فقدان روحیه جمعی و کار گروهی و مشارکتی، تفکر خطی و نگرش تک‌بعدی و ظاهری به مسائل، درگیری‌ها و رقابت‌های کاذب و سطحی در جامعه امروز، انواع اعتیاد، شیوع بیماری‌های روانی و شخصیتی، بزهکاری و هرج‌ومرج رفتاری و اجتماعی، همین‌طور معضلات اقتصادی مانند فقر، تورم، تبعیض، بیکاری و..

از سویی دیگر ضعف و نابسامانی نظام آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها، و تهدیدها و چالش‌های ناشی از فناوری‌های نوین، اینترنت و انفجار اطلاعات و ده‌ها مسئله دیگر را داریم که به‌صورت کلاف پیچیده و ناهمگونی در سطح جامعه ما ظهور کرده‌اند.

طبیعی است این آشفتگی، ناهماهنگی و تعارض‌های اجتماعی فرهنگی و ساختاری، با تهدید خودآگاهی و خودباوری انسان‌ها، احساس نیاز به رشد و خودشکوفایی را در انسان سرکوب می‌کند؛ و با رها ساختن افراد در بحران‌ها، شلوغی‌ها و هیاهوهای بیرونی، بستر نامناسبی را برای تشدید سندروم گیجی کوچینگ فراهم ساخته است.

 

6- ناپختگی و انفعال جامعه جوان کوچینگ

قبول داریم که از تولد کوچینگ در ایران زمان زیادی نمی‌گذرد؛ اما باید این را هم بپذیریم که باوجود جمعی از اساتید و کوچ‌های فرهیخته و حرفه‌ای در سطح کشور، هنوز به نظر می‌آید درمجموع صنف و جامعه کوچینگ و مربیگری ما از جهات کمی و کیفی در سطح قابل قبولی قرار ندارد.

ما هم درزمینهٔ یادگیری و مهارت‌آموزی کوچینگ، و هم در عرصه ترویج و فرهنگ‌سازی آن راه زیادی را در پیش داریم؛ با توجه به رشد کلی جامعه و تحولات روز دنیا، نیاز به ساخت یک نظام و ساختار قوی و پرقدرت برای آینده کوچینگ در ایران به‌شدت احساس می‌شود.

و این همت و تلاش مضاعف جامعه کوچینگ و کوچ‌های جوان ما را می‌طلبد.

  درمان یا کنترل سندروم گیجی کوچینگ

درمان یا کنترل سندروم گیجی کوچینگ

با توجه به آنچه در این مقاله در ارتباط با " سندروم گیجی کوچینگ" گذشت، برخی از این گیجی و سردرگمی ناشی از ماهیت کوچینگ و نوپایی و ظرافت‌های خاص آن در اجرا هست، و برخی مربوط به شرایط خاص فرهنگی اجتماعی کشور و همین‌طور شیوه نقش‌آفرینی تمام فعالان در صنعت رشد و توسعه فردی و سازمانی می‌شود.

به همین جهت راهکارها و درمانی که برای کاهش این گیجی می‌توان ارائه داد، برخی به خود جامعه کوچینگی کشور مربوط می‌شود و برخی به سایر عوامل و گروه‌های خارج از صنف کوچ‌ها و مربیان ارتباط پیدا می‌کند.

طبیعی است که رفع این سندروم گیجی و آشفتگی نیاز به گذر زمان، بسترسازی و فرهنگ‌سازی مناسب و همین‌طور نقش‌آفرینی و تعامل بخش‌های مختلف جامعه و ذینفعان دخیل در حوزه کوچینگ دارد.

کوچ‌ها و مربیان باید در درجه اول مسئولیت کامل رشد و تقویت دانش و مهارت‌های کوچینگی را بر عهده بگیرند. از طرفی مسئولیت حرفه‌ای خود در شناخت بهتر بازار و فضای حاکم بر کسب‌وکارهای مراجع‌محور را بشناسند.

در دنیای پرهیاهو و رقابتی امروز آگاهی و فعالیت بیشتر درزمینهٔ مهارت‌های کسب‌وکار مانند برندینگ، تبلیغات و بازاریابی و سودآوری نقش مهمی در ثبات و رشد کمی و کیفی خدمات کوچینگ دارد.

و درنهایت جامعه کوچینگ ما باید مسئولیت اجتماعی خود درزمینهٔ کمک به رشد آگاهی جامعه از این خدمات و همین‌طور فرهنگ‌سازی و اقناع عمومی در این حیطه را به عهده بگیرد.

و به شکلی فعالانه ضمن شبکه‌سازی و همکاری با سایر کوچ‌ها، و همین‌طور رشته‌های مختلف صنعت آموزش و خودیاری، ارتباط مؤثر و حرفه‌ای‌تر با آحاد جامعه و سازمان‌ها و کسب‌وکارها برقرار کند.

شکل‌دهی یک جامعه صنفی قدرتمند، همکاری‌های بین‌رشته‌ای و تعامل با مسئولین و سیاست‌گذاران کشور نیز در کاهش و کنترل سندروم گیجی و رشد و بالندگی صنعت کوچینگ نقشی حیاتی دارد.

صحبت در مورد " سندروم گیجی کوچینگ" بسیار است، اما در این مقاله به همین میزان اکتفا می‌کنیم.

دقت در مواردی که در توصیف این سندروم و همین‌طور ریشه‌ها و راهکارهای رفع آن اشاره شد، برای آغاز یک مسئولیت‌پذیری و چاره‌اندیشی همگانی در زدودن هر چه سریع‌تر این گیجی حرفه‌ای و اجتماعی در کوچینگ کفایت می‌کند.

امری که زمینه‌ساز رشد و تقویت این دانش و مهارت، و به‌تبع آن سرعت و عمق بخشیدن به رشد و توسعه فردی و حرفه‌ای در جامعه و سازمان‌ها خواهد شد.

نویسنده: جناب آقای علی آرانی از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب‌وکار ویدان

   
دیدگاه کاربران (0)