هدف کوچینگ چیست؟

هدف کوچینگ چیست؟

کوچینگ تکنیکی نیست که برای شرایط از قبل معین‌شده به کار گرفته شود. کوچینگ یک شیوهٔ مدیریتی است، یک شیوهٔ رفتار با افراد، یک چشم‌انداز! هدف کوچینگ ایجاد اعتمادبه‌نفس در دیگران است.

تفاوتی نمی‌کند که یک کارخانه‌دار هستید یا یک آتش‌نشان فداکار، کوچینگ محدودیتی ندارد. اگر افراد این نکته را به یاد داشته و با جدیت راهکارهای کوچ را انجام دهند، در روابط و عملکرد خود شاهد بهبود خواهند بود.

سیستم‌های بی‌عرضه

آهنگ بخوانیم، فیلم بازی کنیم، مدیر یک شرکت باشیم، هر کاری که انجام دهیم، درصد زیادی از عملکرد ما و زیردستانمان به میزان اعتقادمان به پتانسیل افراد برمی‌گردد.

ما باید اعتقاد داشته باشیم که در درون ما یک شیر زندانی‌شده که باید آن را از قفسش بیرون بیاوریم.

اگر ما تصور کنیم که نسخهٔ کنونی‌مان بهترین نسخهٔ ماست و جای پیشرفت نداریم، هیچوقت نمی‌توانیم به خود و افراد کمک بکنیم.

ما باید به پتانسیل افراد نگاه بکنیم، نه به عملکرد آن‌ها! به همین دلیل، اکثر سیستم‌های نظارتی مرسوم بی‌عرضه هستند.

افراد آن‌قدر غرق عملکرد خود می‌شوند که بی‌خیال اعماق استعدادهای خود می‌شوند.

  این بار، خرسی در قفس

این بار، خرسی در قفس

زمانی یک ویدئو در شبکه‌های اجتماعی همه‌گیر شده بود که نکتهٔ مهمی را نشان می‌داد.

در ویدئو یک خرس زندانی‌شده را می‌دیدیم که اطرافش را یک قفس احاطه کرده بود.

وقتی آن قفس را برداشتند، بازهم خرس از محیط قفس خارج نمی‌شد و پایش را فراتر نمی‌گذاشت.

دلیلش چیست؟ خرس فقط زندانی قفس نبود، بلکه زندانی قفس ذهنش هم بود.

گاهی اوقات آن‌قدر خود را درگیر عملکرد خود می‌کنیم که یک نکتهٔ مهم را از یاد می‌بریم: ما می‌توانیم عملکرد بهتری داشتیم.

آن خرس تا زمانی که درون قفس بود، نمی‌توانست فراتر برود. ولی ما هیچوقت زندانی نبوده‌ایم.

آن خرس در یک قفس بود و به زندانی بودنش عادت کرده بود. بااین‌حال، ما هیچگاه زندانی نشده و به یک زندان فرضی عادت کرده‌ایم.

ما را فریب داده‌اند یا خودمان، خودمان را فریب داده‌ایم که جای بهتر شدن نداریم.

هدف کوچینگ این هست که فرد را از زندان فرضی‌اش فراری می‌دهد و از آن گذشته، کاری می‌کند تا شخص خود را با خارج از زندان تطبیق دهد.

 

رستگاری به‌جای خودکشی

در فیلم معروف رستگاری در شاوشانگ، یک زندانی سالخورده از زندان آزاد می‌شود. او سال‌های زیادی را در زندان سپری کرده است.

درنتیجه، وقتی آزاد می‌شود، آن‌قدر به زندانی بودن عادت کرده است که نمی‌تواند با محیط بیرون ارتباط برقرار کند.

متأسفانه پیرمرد به‌جای چشیدن شیرینی آزادی، مرتکب عمل تلخ خودکشی می‌شود.

یک کوچ وظیفه دارد تا فرد را از قفس بیرون آورده و کاری کند تا وی به محیط بیرونی قفس عادت کند.

یک کوچ فرد را متقاعد می‌کند که قابلیت‌های بیشتری دارد و در فرد ذهنیتی را ایجاد می‌کند که برای همیشه از کشف قابلیت‌های خود و ماجراجویی در محیط بیرونی قفس لذت ببرد.

  چگونه ماهیگیری کنیم؟

چگونه ماهیگیری کنیم؟

برای بیرون کشیدن توانایی‌های بیشتری از فرد، ما باید در وهلهٔ اول باور داشته باشیم که توانایی‌های بیشتری در وی نهفته شده است.

حالا از کجا باید بدانیم که قابلیت‌های بیشتری وجود دارد، پتانسیل فرد تا چه اندازه است و چگونه آن را بیرون بکشیم؟

کوچینگ یعنی باز کردن قفل پتانسیل افراد و دستیابی به بهترین عملکرد آن‌ها. کوچینگ یعنی به افراد کمک کنیم تا یاد بگیرند، نه اینکه به آن‌ها آموزش دهیم.

زراعت باور

ما زمانی به خود باور داریم که تصمیم بگیریم. زمانی به خود ایمان‌داریم که اعمال موفقیت‌آمیزی را به مرحلهٔ اجرا برسانیم.

زمانی اعتمادبه‌نفسمان گل می‌کند که مسئولیت موفقیت‌ها و شکست‌هایمان را بر عهده بگیریم.

افراد باید علاوه بر کسب موفقیت، به این درک برسند که موفقیتشان به تلاش‌های خودشان بستگی دارد.

همچنین آن‌ها باید بدانند که اشخاص دیگر به آن‌ها باور دارند. یعنی به آن‌ها اعتماد شده و از آن‌ها حمایت می‌شود تا تصمیمات و انتخاب‌های خودشان را داشته باشند.

برای مثال، در شرکتی که به آن کوچینگ تزریق شده باشد، با همهٔ افراد به‌طور مساوی برخورد می‌شود؛ چه عضو رده پایین شرکت، چه کله گنده‌ترین مدیر!

  برادر ویروس کرونا

برادر ویروس کرونا

در جهت به‌کارگیری مؤثر کوچینگ، ما باید خوش‌بین باشیم و برخلافِ گذشته مهارت‌های افراد را دستِ بالا بگیریم.

اینکه ادای خوش‌بین بودن را دربیاوریم کافی نیست. اینکه وقتی حواسمان به نیمهٔ خالی‌ست، تظاهر کنیم که به نیمهٔ پر لیوان نگاه می‌کنیم کفایت نمی‌کند.

ما باید نسبت به خود و دیگران باور قلبی داشته باشیم. چون این حس‌وحال‌ها منتقل می‌شوند و واگیردار هستند.

متأسفانه اصلاً هم از میزان سرعت این حس‌وحال‌ها اطلاع نداریم، درست مثل زمانی که کرونا آمده بود و بسیاری آن را انکار می‌کردند.

این انرژی‌های تقلبی و دروغین به‌راحتی انتقال می‌یابند و متأسفانه همچون کرونا دیده هم نمی‌شوند.

 

باز کردن قفل پتانسیل افراد

باورهای ما نسبت به قابلیت‌های خود و دیگران، بر روی عملکردمان تأثیر مستقیم دارد.

هدف کوچینگ، باز کردن قفل پتانسیل افراد و دستیابی آن‌ها به حداکثر توانایی‌شان است.

ما در کوچینگ به افراد نمی‌گوییم که چه‌کاری را انجام دهند، بلکه به آن‌ها کمک می‌کنیم تا یاد بگیرند.

برای مثال، یادگرفتن مهارت راه رفتن را در نظر بگیرید: انسان‌ها برای کسب مهارت راه رفتن آموزش نمی‌بینند.

همگی ما یک استعداد یادگیری طبیعی در خود داریم که کاربرد آن فراتر از تصورمان است. اصلاً آموزش، برای این استعداد درونی مزاحمت ایجاد می‌کند.

 

موتور کوچینگموتور کوچینگ

موتور کوچینگ و عملکرد صحیح، پتانسیل اشخاص می‌باشد.

اگر انسان‌ها ذات آموزندهٔ کنجکاوی، عدم قضاوت و همکاری را درک کنند، افراد را بر اساس عملکرد قبلشان مورد قضاوت قرار نمی‌دهند یا آن‌ها را بابت اشتباهاتشان سرزنش نمی‌کنند.

ترس و نگرانی درونی جای خود را به اعتمادبه‌نفس، آگاهی و احساس مسئولیت می‌دهند.

اگر کوچینگ را وارد ذهنیت خود کنیم، استعداد و انگیزهٔ خود را از قفس بیرون آورده و هدف خود را تشخیص می‌دهیم.

بسیاری از مدیران کسب‌وکارهای معروف در روزبه‌روز زندگی مدیریتی خود، از کوچینگ استفاده می‌کنند.

خبر خوب اینجاست که همهٔ ما می‌توانیم در زندگی خود کوچینگ را به کار بگیریم.

کوچینگ می‌تواند ما را از حالت راحتی خارج کرده و وارد حالت یادگیری کند.

کوچینگ ذهنیت، چشم‌انداز و تمرکز را ازاین‌رو به آن رو می‌کند. از زاویهٔ کوچینگ دانش و تجربه اهمیت دارند، اما نه به‌اندازهٔ ذهنیت.

اگر ذهنیتمان صحیح باشد، در زندگی تمرکز داریم، ناامید نمی‌شویم و از همه مهم‌تر به خود و توانایی‌های خود باور داریم.

نویسنده: جناب آقای فرهاد مرادعلی پور از دانش پذیران دوره اول تربیت کوچ کسب‌وکار ویدان

 
دیدگاه کاربران (0)