همه ما داستان خود را میگوییم. آنها احساسات ما را توضیح میدهند. آنها به زندگی ما معنی میدهند.
آنها به ما میگویند که چگونه در شرایط خاص واکنش نشان دهیم و الگوهایی را به ما میدهند که وقتی مطمئن نیستیم چهکاری انجام دهیم، به آنها برگردیم.
سؤال این است: آیا شما تمام داستان را میگویید؟ آیا داستانهای شما در خدمت شما هستند؟
آیا میتوانید با خود صادق باشید یا از داستانهای خود برای پنهان کردن احساسات واقعی خود استفاده میکنید؟
وقتی با خودتان صادق نباشید، میتوانید رابطه، شغل و دوست داشته باشید.
اما هرگز نمیتوانید رضایت واقعی از زندگی داشته باشید.
برای تبدیل زندگی خود به یک شاهکار، باید بیاموزید که چگونه با خود صادق باشید. بنابراین میتوانید آنچه را که واقعاً میخواهید، دنبال کنید.
بدون اینکه متوجه شوید با خود صادق نیستید، میتوانید یک زندگی کامل داشته باشید.
به این دلیل که اکثر مردم با احساسات خود ارتباط ندارند. اگر میخواهید زندگی را به کمال برسانید، یکی از آن افراد نباشید.
هنگامیکه بر احساسات خود تسلط پیدا کردید، هدف خود را پیدا کردید و زندگی خود را مطابق با دیدگاه خود شروع کردید،
به یک باور و شجاعتی دست پیدا خواهید کرد که هرگز تصور نمیکردید.
پرشورترین روابط، روابط بین دو نفر است که کاملاً با خود و با یکدیگر صادق هستند.
زمانی از شغلمان رضایت کامل داریم که با آنچه واقعاً از زندگی میخواهیم در تماس باشیم.
وقتی یاد بگیرید با خود صادق باشید، عزتنفس، دلسوزی و اعتقادی راسخ به خود پیدا میکنید.
بیشتر بخوانید: چگونه افکار و اعمالمان را در زندگی در جهت سرنوشت خود کنترل کنیماگر در زندگی شما چیزی "خاموش" احساس میشود.
اگر رابطه شما در حال از دست دادن اشتیاق شما است، اگر شما از کار خود هیجانزده نیستید یا احساس میکنید که سرتان شلوغ است اما سازنده نیستید.
در این صورت لازم است یاد بگیرید که چگونه با خود صادق باشید. آیا هیچیک از این علائم، در مورد شما صدق میکند؟
آیا به زبان میگویید یکچیز میخواهید، سپس کاری برخلاف آنچه میگویید، انجام میدهید؟
بسیاری از ما خود تخریبی میکنیم، زیرا واقعاً از موفقیت میترسیم.
باورهای محدودکننده ما، به ما میگویند که اگر موفق شویم ممکن است احترام، دوستی یا حتی موارد دیگر را از دست بدهیم.
صادق بودن با خود به معنای آشکار کردن این باورها است، حتی اگر آنها دردناک باشند.
آیا شما دائماً در مورد نفرت از کار خود، صحبت میکنید، اما برای یافتن کار جدید اقدامی نمیکنید؟
یا دوست دارید از این موضوع شکایت کنید که هیچ زن و مرد خوبی در آنجا نیستند، اما تلاش نمیکنید راههای جدیدی برای ملاقات با مردم پیدا کنید؟
وقت آن است که با خود صادق باشید: شما از ارتباط و توجهی که از طریق شکایت به شما جلب میشود، لذت میبرید و واقعاً تلاشی برای تغییر وضعیت خود انجام نمیدهید.
آیا هر زمان کسی به شما بازخورد میدهد، تدافعی برخورد میکنید؟
اگر احساس میکنید انتقاد آنقدر نزدیک به حقیقت هست که میتواند به شما آسیب بزند!
احتمالاً به این دلیل است که شما واقعیت را میدانید.
اگر بهجای اینکه به درون خود نگاه کنید، با گرفتن حالت دفاعی پاسخ میدهید، میتواند نشانه آن باشد که باید با خود صادق باشید.
پیشنهاد عالی برای شما: ۷ کلید داشتن نگرش ذهنی مثبتوقتی فهمیدید که باید با خود صادق باشید، وقت آن است که اقدام کنید.
خوشایند نخواهد بود، حتی ممکن است دردناک باشد. اما با دنیای جدیدی از فرصتها و خوشبختی مواجه خواهید شد.
هیچچیز شجاعانهتر از این نیست که آسیبهای درونی خود را بشناسید.
شجاعت و آسیبپذیری مطلق یکی از پنج رشته عشق است و این شامل عشق به خود نیز میشود.
چه در رابطه با فرد دیگری باشید چه در رابطه با خود، باید زخمهای قدیمی را بازکنید.
مایل باشید به درد خود قدم بگذارید تا بتوانید با ترس خود روبرو شوید.
اگر هرروز زمانی را برای تأمل کردن و توجه به خود اختصاص دهید، به شما کمک میکند تا با خود صادق باشید و احساس رضایت و قدردانی بیشتری داشته باشید.
سعی کنید پایان هرروز در یک دفترچه به این سؤالات پاسخ دهید. امروز چهکاری انجام دادم؟
چهکاری میتوانم فردا بهتر انجام دهم؟ اقدامات من چگونه به من کمک کرد تا به اهداف نهایی خود برسم یا مانع رسیدن من به آنها شد؟
وقتی افکار خود را یادداشت میکنید، دروغ گفتن به خود بسیار دشوارتر است.
برای اینکه یاد بگیرید با خودتان صادق باشید، صرفاً نباید در گذشته تأملکنید.
اگر آینده ایده آل خودتان را تصور کنید، واضحتر متوجه میشوید که واقعاً چه میخواهید.
وقتی 90 ساله شوید و روی صندلی گهوارهای خود مینشینید، بزرگترین حسرت شما در زندگی چه خواهد بود؟
چه چیزی بیشترین رضایت را برای شما ایجاد میکند؟
وقتی به آینده خود فکر کنید، آنچه واقعاً برای شما مهم است را خواهید دید.
آیا تابهحال به کسی گفتهاید، "شما من را بهتر از خودم میشناسید"؟
ممکن است درست باشد، دیگران مواردی را در ما میبینند که خودمان قادر به دیدن آنها نیستیم.
اما بهتر است بهجای اینکه نظرات دیگران را راجع به خودمان جویا شویم، آگاهی بیشتری نسبت به خود پیدا کنیم.
خودآگاهی یکی از ارزشمندترین داراییهای انسانی است.
وقتی از الگوهای خود آگاهی پیدا کردید، وقتی بدانید چرا اینطور هستید. بالاخره میتوانید با خودتان صادق باشید.
نوشتهای از آنتونی رابینز