تفاوت‌ رهبران و مدیران ؛ چرا هر مدیری نمی تواند به یک رهبر خوب تبدیل شود؟

تفاوت‌ رهبران و مدیران ؛ چرا هر مدیری نمی تواند به یک رهبر خوب تبدیل شود؟

ما در اوایل کودکی، ذاتاً موجوداتی بسیار کنجکاو هستیم. پرسیدن سؤال در مورد هر چیز و همه‌چیز یک امر عادی است.

ما به دنبال یادگیری و خواهان یادگیری هستیم و معمولاً به دنیای اطراف خود علاقه‌مندی نشان می دهیم.

سپس به مدرسه می‌رویم و در بیشتر موارد آموزش‌وپرورش، معمولاً ما را برای پاسخ دادن به سؤالاتی که به ما می‌دهد، آماده می‌کند.

موفقیت ما مبتنی بر ارائه پاسخ صحیح به سؤالات پرسیده شده در آزمون‌ها و نه بر اساس سؤالات عالی است.

سپس وارد نیروی کار می‌شویم و اکنون پاسخ‌های "مقامات بالاتر" به ما دیکته می‌شود

و آن‌ها به ما می‌گویند که چه‌کاری باید انجام دهیم و چه کسی را راضی کنیم تا بتوانیم در شرکت رشد کنیم.

درنتیجه همه ماهیت کنجکاوی طبیعی ما، ریشه‌کن می‌شود.

سپس خودمان وارد نقش رئیس می‌شویم.

در این مرحله، تمام موفقیت ما معطوف به مرد یا زن بودن با تمام پاسخ‌ها شده است

و اکنون شما باید ثابت کنید که لیاقت اقتدار خود را دارید تا با همه پاسخ‌ها یک مربی شوید.

کارکنان، در تمام طول روز، پشت درب اتاق شما منتظر می‌نشینند،

التماس برای یک دقیقه یا یک‌لحظه دارند که شما بتوانید عقل بزرگ خود را به آن‌ها بدهید تا پروژه خود را پیش ببرند.

وقتی سازمان به پاسخ های رئیس وابسته می‌شود، کسب‌وکارها متوقف می‌شوند و سازمان‌ها از داخل دچار فروپاشی می‌شوند.

بیشتر بخوانید: چشم‌انداز و برنامه واضح برای آینده توسط رهبران کسب وکار

  تمایز و تفاوت‌های اصلی رهبران و مدیران

تمایز و تفاوت‌ رهبران و مدیران

  • مدیران پاسخ می‌دهند، رهبران سؤال می‌کنند.
  • مدیران کار را مدیریت می‌کنند، رهبران مردم را هدایت می‌کنند.
  • مدیران زیردستان را توسعه می‌دهند، رهبران، رهبران آینده را توسعه می‌دهند.
  • مدیران برنامه‌ها را دیکته می‌کنند، رهبران چشم‌انداز می‌کنند.
  • مدیران اصرار بر کنترل دارند، رهبران همکاری را القا می‌کنند.

مدیران همچنین عادت کرده‌اند که شخص جوابگو باشند. آن‌ها عادت کرده‌اند که جهت و نظر بدهند.

این کار باعث می‌شود که به آن‌ها احساس ارزشمندی، مهم بودن و تقویت جایگاه و اقتدار بدهد.

همچنین، برخی از مدیران ترجیح می‌دهند جواب دهند زیرا معتقدند این کار باعث صرفه‌جویی در وقت باارزش می‌شود.

متأسفانه، وقتی مدیران به‌طورمعمول پاسخ‌ها را ارائه می‌دهند، قادر به ایجاد چرخه ناکارآمد می‌شوند، که درواقع باعث اتلاف وقت زیاد می‌شود.

در حال حاضر اعضای تیم به‌جای حل کردن مسئله، مرتباً به دنبال مدیر هستند.

این از توانایی توسعه راه‌حل‌های واقعی، جلوگیری می‌کند، رشد اعضای تیم را محدود می‌کند و درنهایت بهره‌وری سازمان را محدود می‌کند.

بعلاوه، وقتی اعضای تیم عادت دارند برای پاسخ و راهنمایی به مدیر مراجعه کنند، درواقع مالکیت مشکل را از خود به مدیر منتقل می‌کنند.

بنابراین، آن‌ها می‌توانند مدیر را مسئول نقصان و ناکامی در هدف قرار دهند.

این دیگر تقصیر آن‌ها نیست، زیرا آن‌ها راه‌حلی را ارائه نداده‌اند، مدیر این کار را انجام داده است.

تعیین وظیفه اعضای تیم برای کشف علت، هدف ازدست‌رفته آن‌ها یا ایجاد یک‌راه حل مناسب برای یک مسئله یا چالش، مسئولیت را به‌جایی که درنهایت متعلق به آن است بازمی‌گرداند.

مدیران در زمانی می توانند همانند یک رهبر باشند که ویژگی های رهبران بزرگ را در خود قرار دهند.   پس چه‌کار کنیم؟

پس چه‌کار کنیم؟

مدیران پاسخ می‌دهند، رهبران سؤال می‌کنند. پاسخ ندهید. در عوض، هر سؤالی را با سؤال پاسخ دهید.

به کارکنان خود بیاموزید که فکر کنند، یاد بگیرند و رشد کنند ... و خودشان فکر کنند.

کلمبوس معماهای خود را با پرسیدن بسیاری از سؤالات حل می‌کند.

همان‌طور که همه کارآگاهان بزرگ چه در زندگی واقعی و چه در داستان‌های علمی تخیلی انجام می‌دهند.

من به‌عنوان رهبر سازمان‌های خودم می‌دانم که اشتباه مهلکی مرتکب شده‌ام و جواب‌ها را ارائه کرده‌ام.

همه این‌ها باعث ایجاد وابستگی بیشتر شده است، توانایی افراد را برای فکر کردن تغییر داده، سرعت و سرعت بهره‌وری ما را مختل کرده و مسیر رشد ما را فلج کرده است.

به‌ویژه در این بازار سریع، پرتحرک و در حال پیشرفت که امروز در آن هستیم.

برای رفع این مشکل، خودم را کاملاً ممنوع کرده‌ام که هیچ جوابی ندهم.

با هر سؤال یا پرسشی به‌سادگی پاسخ می‌دهم، "نظر شما چیست؟" یا "شما چه پیشنهادی دارید؟" و به دنبال سؤال اصلی "چرا؟"

من فقط نمی‌خواهم پاسخ آن‌ها را توسعه دهم، بلکه می‌خواهم تفکر آن‌ها را توسعه دهم.

شرایط تغییر خواهد کرد. پاسخ‌های موردنیاز تغییر خواهد کرد.

بنابراین شما فقط نمی‌خواهید در مورد پاسخ‌ها به کارکنان خود آموزش دهید،

بلکه می‌خواهید آن‌ها تکامل‌یافته و تفکر آن‌ها را توسعه دهید ... "چگونه؟" پیگیری به آن‌ها کمک می‌کند این کار انجام دهند.

به معلم موردعلاقه خود، شخصی که واقعاً تغییری در زندگی شما ایجاد کرده، فکر کنید.

آیا او همه پاسخ‌ها را به شما داده است؟ نه، احتمالاً نه. آیا او شمارا به جستجوی پاسخ‌ها واداشته است؟

بله، احتمالاً همین‌طور است.

آیا این معلم شمارا مسئول پاسخ‌هایتان دانسته است؟ کاملاً!

این‌ها روش‌هایی است که رهبران بزرگ استفاده می‌کنند و به مردم در یادگیری، پرورش پتانسیل و امکان رشد کمک می‌کنند.

حتما مطلب عالی و جذاب " 25 عادت کلیدی مدیران موفق " را مطالعه بفرمایید.

 

توسعه رهبری

 چگونه می‌توان رهبران برجسته‌ای پرورش داد؟ یادگیری رهبری یک چالش است. اما آموزش دیگران برای رهبری چالشی بزرگ‌تر است.

من قبلاً برخی از خصوصیات اصلی رهبری را که باید برای موفقیت رهبران آینده ایجاد کنید، شرح دادم:

  • در هر شرایطی 100٪ مالکیت داشته باشید
  • مثال زدن
  • اصیل باشید و سؤال کنید

فراتر از این، من معتقدم که شما به رهبران خود آزادی داده‌اید که رهبری کنند و اعتماد کنید که آن‌ها کار خوبی را انجام خواهند داد.

نکته‌ای که من به‌عنوان یک رهبر به آن رسیده‌ام:

"به نظر می‌رسد ضریب هوشی افراد به‌محض مسئولیت دادن به آن‌ها دو برابر می‌شود. به افراد خود بگویید که به آن‌ها اعتماد دارید."

 

نوشته‌ای از دارن هاردی

دیدگاه کاربران (0)