همینالان به امروز خود فکر کنید. چهکاری در حال انجام است، چهکاری باید انجام شود و چهکاری نباید انجام شود؟
آیا در پایان یک روز طولانی، مهمترین وظایف شما بهطور کامل انجامنشده است؟
آیا شما روی رسیدن به اهداف بلندمدت خودتان در آینده، پافشاری میکنید.
آیا ادامه میدهید تا به هدفتان برسید؟ "اگر تولید نکنید، خوشحال نخواهید شد."
بهرهوری برای احساس عزتنفس، موفقیت و امیدواری ما ضروری است.
بدون آن، ما بهتدریج در یک حالت سرخوردگی، ناامیدی و پشیمانی فرومیرویم.
اگر بهرهوری برای موفقیت بسیار مهم است، وقت آن است که فکر کنید.
چرا باوجوداینکه احتمالاً سخت تلاش میکنید و تمام تلاش خود را نیز انجام میدهید، شما هستید که بهرهوری خود را نابود میکنید.
هیچکس دیگری بهجز شما، مسئول بهرهوری شما نیست.
این شما هستید که باید هرروز از رختخواب بلند شوید و تصمیم بگیرید که چگونه روز خود را سپری کنید.
مطمئناً، حقایقی در زندگی خارج از کنترل شما وجود دارد.
اما در بیشتر موارد، اگر روز به روشی که میخواهید پیش نمیرود، شما تنها کسی هستید که میتوانید برای تغییر آن کاری انجام دهید.
بیشتر بخوانید: فرایند ۱۰ مرحلهای برای حل هر نوع مسئله
عادتها
اول، بیایید روشن کنیم: شما تنها نیستید. بیشتر مردم بهگونهای کار میکنند که بهترین تلاشهایشان را از بین میبرند.
شما احتمالاً سالها درگیر پروژهها و کار با مشتری شدهاید، بنابراین الگوهای رفتاری کاملاً تمرینی دارید.
این عادتها ریشه اصلی این مسئله هستند که چرا بهجای افزایش بهرهوری، بهرهوری خود را از بین میبرید.
همین عادتها دلیل شکست خوردن شما، هنگام مشاهده اهداف بلندمدت خود است.
چرا بدون پیشرفت واقعی بهسوی بزرگترین آرزوهای خود، از یک روز دیگر ناامید میشوید.
و چرا کار میکنید و کار میکنید و کار میکنید، بااینحال در همان مکانی قرار دارید که یک سال پیش بودید؟
دوم، بیایید واقعبین باشیم: بدتر خواهد شد مگر اینکه کار دیگری انجام دهید.
تلاش بینتیجه در روزهای بیشتر به شما کمک نمیکند تا زندگی رویاییتان را داشته باشید.
صرف یک سال چرخیدن روی یک چرخ یا حتی عقبنشینی بهاندازه کافی سخت است.
اما اگر همچنان ناامید، عقبمانده و بیشتر تحتفشار باشید، بهرهوری شما حتی پایین میآید.
شخصی که احساس کند برای رسیدن به هدفی واقعبینانه، تلاش نمیکند، شخصی بدون انگیزه است.
و شخص بدون انگیزه، شخصی است که مولد نیست.
بنابراین ما باید بررسی کنیم که بهرهوری چیست و اینکه چگونه انتخابهای شما تقریباً بلافاصله میتواند بر سطح بهرهوری شما تأثیر بگذارد.
فعالیت منجر به بهرهوری میشود.
این بدان معنی است که فعالیت شما فقط یک نقطه شروع است، این یک عنصر اساسی در ایجاد بهرهوری است.
میتوان گفت این حداقل نیاز است. بدون فعالیت، بهرهوری نمیتواند وجود داشته باشد.
اما تولید چیزی ارزشمند، فراتر از مشغله کاری است. همه ما میتوانیم چیزی پیدا کنیم که در طول روز مشغول خودمان باشیم.
میتوانید زمان زیادی را صرف پاسخ به ایمیلها یا مرور رسانههای اجتماعی کنید یا اختلافات جزئی را که در هفته کاری رخ میدهد، برطرف کنید.
هیچیک از کارهای سختی که انجام میدهیم مثمر ثمر نیست، مگر اینکه بخشی از یک استراتژی بزرگتر باشد.
بهرهوری به مهارت، استراتژی و تلاش متمرکز نیاز دارد.
اگر بهطور مداوم با این سه عنصر اساسی کارکنید، بهرهوری خود را به حداکثر میرسانید.
این مانند یک دستورالعمل برای ایجاد دقیقاً همان چیزی است که میخواهید ایجاد کنید.
بنابراین از خود بپرسید، "آیا من بهطور مداوم با مهارت، استراتژی و تلاش متمرکز کار میکنم؟"
اگر پاسخ شما منفی است، مناطقی را که بیشترین نیاز به کمک دارید، ارزیابی کنید و راههای جدید تجارت را پیدا کنید.
حتما بخوانید: نحوه شکلگیری یک عادت جدید در ۸ مرحله آسان
مهارت
بدون داشتن برخی از مهارتها در صنعت خود، شما خیلی پیشرفتی نخواهید داشت.
بیشتر افراد در این زمینه یکی از دو مشکل را دارند:
آنها فکر میکنند مهارت بیشتری نسبت به نیاز خود دارند، بنابراین یادگیری را متوقف میکنند.
همه ما با افرادی روبرو میشویم که فکر میکنند همهچیز برای آنها ساختهشده است،
کسانی که به دیدگاه یا روشهای خود باور دارند تا جایی که گویی هیچوقت منسوخ نمیشوند، هیچکس از آنها پیشی نمیگیرد.
سؤال این است که، آیا شما همهچیز را میدانید؟
اگر بهطور فعال به دنبال راههای جدید برای انجام کارها یا دیدن چیزها نیستید، وقت آن است که کمی تأملکنید.
این احتمال وجود دارد که شما دچار این توهم شوید که برای پیشرفت درزمینهٔ کاری خود به کمک شخص دیگری احتیاج ندارید.
اما بیایید واقعبین باشیم. بله، مطمئناً سالها تجربه و سختکوشی شما مهارت بسیار خوبی را در اختیار شما قرار داده است.
اما افرادی که یادگیری، رشد و پیشرفت را متوقف میکنند، سرانجام کنار گذاشته میشوند و خیلی اوقات، آنها آخرین نفری هستند که متوجه میشوند.
رکود به همان اندازه که برای شما بیثمر است، برای موفقیت شما مضر است. گرفتار این تصور نشوید که دیگر چیزی برای یادگیری ندارید.
حتی بزرگترین استادان هم مربی دارند. مربیای پیدا کنید که دانش عمیقی را داشته باشد و شمارا برای تسلط بیشتر، راهنمایی کند.
آنها فکر میکنند مهارت کمتری نسبت به نیاز خود دارند، بنابراین هرگز یادگیری را متوقف نمیکنند.
از طرف دیگر، شما احتمالاً کسی را میشناسید که دائماً برای سخنرانی ثبتنام میکند.
همیشه به دنبال بهترین راه برای رسیدن به اهداف خود است و بیشتر وقت خود را صرف یادگیری میکند.
یادگیری برای رشد مداوم ما حیاتی است، اما یادگیری بدون استفاده ازآنچه آموختهایم، بیفایده است.
ذخیره دانش جذبشده خود را متوقف کنید و آزمایش آن را شروع کنید.
به رهنمودهای درونی خود برای آنچه متناسب با شرایط شما است گوش دهید و ازآنچه آموختهاید استفاده کنید.
یافتن منبع رشد بسیار مهم است که به شما کمک میکند دانش جدید خود را عملی کرده و برای تمرین منظم وقت بگذارید تا بتوانید عادتهای جدیدی ایجاد کنید.
پیشنهاد عالی برای شما: چگونه جلوی ساختن بهانهها را بگیریم
استراتژی
اگر مهارتهای مناسبی را کسب کردهاید، گام بعدی توسعه استراتژی مناسب است.
موفقیت: 20 درصد مهارت و 80 درصد استراتژی است.
ممکن است شما خواندن را بلد باشید، اما مهمتر از آن، برنامه شما برای خواندن چیست؟
فعالیتهای هیجانی و دیوانه کننده لزوماً به نتایج بسیار واقعی منجر نمیشود.
روزهایی که کاملاً خستهاید، استرس دارید و ناامید شدهاید اما در رسیدن به اهداف خود، پیشرفت واقعی ندارید، گواه این است که زمان بهروزرسانی استراتژی فرارسیده است.
اگر یک استراتژی تدوین نکنید و فقط بهصورت تصادفی ادامه دهید و به سمت اهداف خود حرکت کنید، چه اتفاقی میافتد؟
شما احتمالاً سه نتیجه بلندمدت خواهید گرفت:
• سطح استرس بالاتر
• سطح رضایت و شادی پایینتر
• احساس عدم موفقیت دررسیدن به آرزوهای خود
شاید شما قبلاً چنین احساسی را تجربه کردهاید اما شما مجبور نیستید در این احساسات باقی بمانید.
با یک استراتژی، بهرهوری و نتایج شما میتوانند به طرز چشمگیری تغییر کنند و به آیندهای روشن تبدیل میشود.
شما میتوانید این احساسات را تجربه کنید.
• احساس شادی در کار روزانه
• احساس رضایت و غرور منظم
• زندگی رؤیاهای خود
همه اینها نتیجه یک رویکرد استراتژیک برای بهرهوری و رشد است.
اولین جایی که با یک استراتژی شروع میشود مجموعهای از اهداف مکتوب است.
ترسیم کنید که در هر زمینه از زندگی خود به کجا میروید. به خاطر زندگی حرفهای خود، از زندگی شخصی خود غافل نشوید.
فراموش نکنید که فعالیتهای سرگرمی داشته باشید.
حتما مطالعه کنید: اصول موفقیت چیست
تلاش متمرکز
پس از داشتن یک استراتژی، میتوانید برای اجرای آن تلاش متمرکز ایجاد کنید.
به یاد داشته باشید، این مربوط به چند ساعت کار شما نیست، بلکه مربوط به میزان تولید شما در هر ساعت است.
شما برای یک ساعت حقوق نمیگیرید. شما برای ارزشی که برای یک ساعت به ارمغان میآورید حقوق دریافت میکنید.
مدتی وقت خود را صرف ارزیابی نوع وظایفی که روزانه انجام میدهید، کنید. چگونه از ساعات خود استفاده میکنید؟
آیا یکی یا دو مورد پیدا میکنید که دائماً ظاهر شود و تمرکز شمارا بدزدد؟
سؤالات زیر را از خود بپرسید تا ببینید نیاز شما به تمرکز چقدر است:
1. آیا شما بیشتر ازآنچه در ابتدا برنامهریزی کردهاید، برای انجام کارها وقت میگذارید؟
2. آیا چند بار در روز کارتان را متوقف میکنید؟
3. آیا شما شخصاً به هر درخواست کمک یا اطلاعاتی که میگیرید پاسخ میدهید؟
4. آیا همزمان چندین پروژه دارید؟
اگر به هر یک از آنها "بله" پاسخ دهید، میتوانید از تمرکز مجدد استفاده کنید.
با یک مربی کارکنید تا بیشتر ارزیابی کنید که وقت شما در کجا میگذرد و چگونه میتوانید لیست کارهای خود را محدود کنید تا بر آنچه واقعاً مهم است متمرکز شوید.
ثبات
البته یک روز فوقالعاده متمرکز برای رسیدن به مکانی که میخواهید بروید کافی نیست.
برای رسیدن به این اهداف بزرگ باید بهطور مداوم ثبات داشته باشید و در درازمدت تمرکز خود را حفظ کنید.
نظم و خودانضباطی پل ارتباطی بین اهداف و دستاوردها است. نظم قلب پیشرفت واقعی و بهرهوری است.
تصور کنید، میتوانید بهطور مداوم درزمینهٔ تجربه خود، با استفاده از بالاترین مهارتهای خود و اجرای یک استراتژی بلند پروازانه، اما واقعگرایانه با تلاش متمرکز، زندگی و تجارت خود را شکل دهید.
همینطور احساس عزتنفس خود را به دست آورید، آزادی و رفاهی که برای خود و خانواده خود کسب میکنید و لذت و آرامشی را که در کار خود احساس میکنید را تصور کنید.
حال تصور کنید که همه اینها برای شما امکانپذیر است. چون چنین است.
موفقیت چیزی بیش از چند کار منظم نیست که هرروز تمرین میشود.
نحوه برخورد ما با ثبات در زندگی کلیدی است. ایجاد چند عادت روزانه میتواند بین گسترش بیشتر اهداف و دستیابی واقعی به آنها تفاوت ایجاد کند.
مراحل بعدی
بعضیاوقات میدانید که برای به دست آوردن تصویر کلی باید چهکار کنید، اما نمیدانید از کجا شروع کنید.
بنابراین، مرحله بعدی برای افزایش بهرهوری شما چیست؟
نگاهی دوباره به نکات برجسته بالا بیندازید و حیاتیترین نیاز خود را تعیین کنید.
کدامیک از این حوزههاست که اگر امروز بتوانید عادتهای خودشکن خود را معکوس کنید، بهوضوح شمارا به سمت رؤیاهایتان سوق میدهد؟
اینجا جایی است که یک مربی میتواند به شما کمک کند. از شخصی که به او اعتماد دارید سؤال کنید یا یک متخصص پیدا کنید.
به دنبال شخصی باشید که دارای یک سیستم بهرهوری و موفقیت باشد که بتوانید از آن الگو بگیرید و در شرایط خود اعمال کنید.
نوشتهای از جیم ران