برای هر کسبوکاری، هدف اصلی استراتژی بازاریابی در شبکههای اجتماعی کاملاً ساده است: اینکه تا آنجا که ممکن است مخاطبان گستردهای داشته باشند.
از اوایل دهه 1960 تا بازاریابی دیجیتال امروزی، این اصل تغییری نکرده است.
اما فناوری تغییر کرده است. مهم نیست که شما تازه کار خود را شروع کردهاید یا مدتهاست که کارتان را تأسیس کردهاید و کسب درآمد دارید، مهم نیست!
در حال حاضر هیچ بستر بزرگتری برای دسترسی به مشتریان بالقوه نسبت به شبکههای اجتماعی وجود ندارد.
درواقع، حدود 3.48 میلیارد کاربر در سیستمعاملهای مختلف در سراسر جهان ثبتنامشدهاند.
در رسانههای اجتماعی انتشار کلمات شما بسیار راحتتر از هر رسانه دیگری است و خوشبختانه برای ایجاد یک استراتژی مؤثر، نیازی به استفاده از خدمات گرانقیمت یک آژانس بازاریابی حرفهای نیست.
اگر مراحل این مقاله را دنبال کنید، تمام دانش اولیهای را که برای اطمینان از بازگشت سرمایه برنامه بازاریابی در شبکههای اجتماعی (SMM) لازم دارید، خواهید داشت.
بنابراین، اگر میخواهید گسترش نام تجاری خود را در فیسبوک، توییتر و اینستاگرام شروع کنید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
قبل از انجام هر کاری، ابتدا باید بنشینید و تعیین کنید که موفقیت در کمپینهای رسانههای اجتماعی شما دقیقاً چه موفقیتهایی است.
آیا به دنبال جذب مستقیم مشتریان بالقوه و افزایش فروش هستید؟ آیا به دنبال ارتقا هویت برند خود هستید؟
یا فقط به دنبال اثبات اجتماعی هستید؟
اهداف شما هرچه باشد، مهم است که آنها را مستند کنید و رویکرد بعدی خود را بر دستیابی به این اهداف، متمرکز کنید.
واقعبین باشید. اگر کسبوکار شما تازه شروعشده است، تلاش برای به دست آوردن 1 میلیون فالوور در اینستاگرام در سال اول شما یک هدف قابلقبول نیست.
اگر مطمئن نیستید که کجا را هدف بگیرید، میتوانید انعطافپذیر باشید و اهداف خود را بر اساس اثربخشی خود، تغییر دهید.
مثال: میخواستید تا پایان ماه اول 50 دنبال کننده به دست آورید، اما در کمتر از یک ماه از هدف خود پیشی گرفتید، پس چرا انتظارات خود را بالا نبرید! هدفتان را برای ماه آینده جذب 100 فالور جدید قرار دهید.
اگر بتوانید وقت و هزینه خود را صرف تلاش خود کنید، دستیابی به اهداف خود در استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی بسیار سادهتر خواهد بود.
اما به یاد داشته باشید که همچنان باید به سایر هزینهها و عوامل حواسپرتی مرتبط با اداره یک کسبوکار توجه کنید.
دستیابی به تعادل مطلوب، کلیدی است.
وقتی نوبت به بودجه میرسد، ROI (بازگشت سرمایه) خود را در ذهن داشته باشید و سعی کنید تصمیمات مالی خود را بر این اساس تنظیم کنید.
نهتنها هزینههای تبلیغات، بلکه هزینههای نیروی کار (چه کسی محتوای شمارا تولید میکند؟)، و همچنین تمام هزینههای برونسپاری (مثلاً اگر تصمیم به ایجاد فیلمهای بازاریابی حرفهای دارید) را نیز در نظر بگیرید.
به زمانی که در شبکههای اجتماعی میگذرانید، فکر کنید.
اگر شما یا کارمندانتان زمان نامتناسبی را برای مدیریت کمپینها و ایجاد و تنظیم محتوا صرف میکنید، ممکن است بخواهید یک مدیر شبکه اجتماعی یا استراتژیست اختصاص دادهشده برای مدیریت کانالهای خود را استخدام کنید.
هرچند مراقب باشید، زیرا این بدان معناست که باید به بودجه شما اضافه شود.
بهموقع تصمیم بگیرید که چه نوع بازدهی را میخواهید و حاضرید چه هزینهای را برای آن پرداخت کنید.
اگرچه ایجاد حساب در هر پلتفرم موجود در شبکههای اجتماعی وسوسهانگیز است، اما اگر با دقت مکانی را که میخواهید دیده شوید، انتخاب کنید، بیشتر به نفع شما خواهد بود.
هر یک از بازیکنان بزرگ، مانند توییتر، اینستاگرام و Pinterest، ازنظر جمعیتی متفاوت هستند و اطمینان از اینکه در سیستمعاملهای مناسب کسبوکار خود قرار دارید، مهم است.
بهعنوانمثال، اگر مشاغل پوشاک را برای زنان جوان اداره میکنید، در این صورت احتمال فروش در اینستاگرام (یک رسانه بصری که درصد بالایی از کاربران زن در سنین 18 تا 29 سال را تشکیل میدهد) بسیار بیشتر از مثلاً لینکدین است.
یا + Google این آمار بهصورت آنلاین در دسترس است، بنابراین تحقیقات خود را انجام دهید و مشخص کنید کدام بسترها برای اهداف و مخاطبان شما بهترین هستند.
برای سهولت زندگی خود، استفاده از یک ابزار داشبورد را در نظر بگیرید.
یک ابزار خوب دادهها و معیارهای شما تجزیهوتحلیل میکند و به شما امکان میدهد دقیقاً ببینید چه کسی و کجا با شما در ارتباط است.
این بهنوبه خود به شما امکان میدهد تا تعیین کنید که کجا باید تلاش خود را بیشتر متمرکز کنید.
قدرت هشتگ ها و کلمات کلیدی را در استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی فراموش نکنید.
برچسبگذاری صحیح در پستهای شما میتواند میزان مواجهه با برند شمارا به میزان گستردهای افزایش دهد و شمارا با موج جدیدی از مشتریان بالقوه آشنا کند.
منابع ردیابی آنلاین متعددی در دسترس است که میتواند ایدهای راجع به موارد پرطرفدار به شما ارائه دهند، بنابراین از آنها نهایت استفاده را ببرید.
شاید این مورد در SMM (بازاریابی شبکههای اجتماعی)، چیزی کلیشهای است اما درست است: کل استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی بر اساس کیفیت و تحویل محتوای شما زنده خواهد ماند یا از بین میرود.
بنابراین شما باید به ارائه چیزهایی معنادار، بدیع و منحصربهفرد به پیروان خود بپردازید. نه اینکه فقط آنها را هرروز با تبلیغات یکی پس از دیگری بمباران کنید.
سعی کنید پیروان خود را درگیر کنید و تا آنجا که ممکن است آنها را درگیر روند کارکنید.
بسیاری از شرکتهای بزرگ در حال حاضر بهطور فزایندهای با مشتریان در فیدهای توییتر خود و همچنین با سایر رقبا صحبت میکنند.
اگرچه خروجی رسانههای اجتماعی شما هنوز نمایانگر تجارت کل شماست، اما این زیبایی SMM است: به شما امکان میدهد بیشتر بازیگو و خلاق باشید و مواردی را امتحان کنید که شاید در یک کمپین تبلیغاتی سنتی کارساز نباشد.
همچنین به شما امکان میدهد واکنش بیشتری نشان دهید و از احساسات عمومی معاصر یا مسائل روز بهرهمند شوید و راههای مختلفی را برای جذب مخاطب به شما ارائه دهد.
همچنین، سعی کنید محتوای خود را باهم مخلوط کنید، اما همیشه مطمئن شوید که از استاندارد بالایی برخوردار است.
برای مثال، اگر میخواهید ویدیویی را منتشر کنید، افراد حرفهای را برای فیلمبرداری و ویرایش آن استخدام کنید.
اگر میخواهید یک اینفوگرافیک ایجاد کنید، به دنبال خدمات یک طراح باشید تا مطمئن شوید که عالی طراحی می کند. هنگام بارگذاری گوشهها را کوتاه نکنید.
قبل از کلیک روی دکمه انتشار، اطمینان حاصل کنید که:
• فیلمها با وضوحبالا بارگذاری میشوند
• تصاویر با وضوحبالا بارگذاری میشوند و در صورت امکان فشرده نمیشوند
• متن ازنظر دستوری صحیح است و هیچ غلط املایی در آن وجود ندارد (تعداد بیشماری ابزار آنلاین وجود دارد که این کار را برای شما انجام میدهند، بنابراین هیچ بهانهای وجود ندارد) - اگر نویسنده مطرحی نیستید، میتوانید یکی را استخدام کنید.
هیچچیز بهاندازه یک فیلم ضبطشده ضعیف، ارائه نشده و یا یک تصویر بیکیفیت و نویز دار که به نظر میرسد در Microsoft Paint ساختهشده است، اعتبار شمارا به خطر نمیاندازد.
همیشه به یاد داشته باشید که اگر محتوای تبلیغاتی شما از چنین استاندارد ضعیفی برخوردار است، چه پیشنهادی میتواند در مورد کیفیت محصولات شما داشته باشد؟
5- به رقبا توجه کنید
بهطورکلی یکی از مفاهیم اساسی بازاریابی این است که شما میدانید رقبای شما چه کسانی هستند.
سعی کنید رقبای اولیه خود را شناسایی کنید. در تعریف رقبای خود شفاف باشید.
اگر صابونهای دستساز میفروشید، یک شرکت بزرگ چندملیتی مانند Dove یک رقیب مستقیم نیست، حتی اگر آنها همان چیزها را بفروشند.
شما باید به فروشندگان کوچک و مستقلی که ازنظر اندازه مشابه شما هستند، توجه کنید.
هنگامیکه لیستی از افرادی که با آنها سروکار دارید را تهیه کردید، بهتر است کارهای مربوط به آنها را نیز پیگیری کنید.
این به معنای نظارت بر نوع محتوای تولیدشده و تأثیر آن است (بهویژه اگر زیاد باشد) و همچنین استفاده از منابع تحلیلی برای تعیین کمیت تأثیری که کمپینهای آنها بر روی رسانههای اجتماعی بهطورکلی دارند.
البته، در این صورت نباید فقط سعی کنید از رویکرد آنها تقلید کنید، بلکه قطعاً باید سعی کنید از آنها یاد بگیرید.
پس از همه، شما میتوانید تضمین کنید که رقبای شما نیز با شما همین کار را خواهند کرد.
پیگیری آنچه در صنعت شما اتفاق میافتد، به معنی تنبلی یا غیر اصیل نیست.
اینیک روش منطقی و مهم برای اطمینان از این است که رویکرد SMM شما اضافی نمیشود.
در این زمینه، از الهام گرفتن از رهبران صنعت و شرکتهای بزرگ نترسید، حتی اگر آنها در بخشهای کاملاً متفاوتی کار کنند.
بیشتر این سازمانها توسط تیمهای اختصاصی از متخصصان استراتژی بازاریابی شبکههای اجتماعی پشتیبانی میشوند، بنابراین پتانسیل یادگیری و نگهداشتن انگشت بر روی نبض بسیار زیاد است.
در حال حاضر فرمول خاصی برای تعداد دفعاتی که باید در فیدهای شبکههای اجتماعی خود پست بگذارید، وجود ندارد و بسیاری از کارشناسان تفسیرهای مختلفی ارائه میدهند.
بهطورکلی پذیرفتهشده است که شما باید سعی کنید حداقل یکبار در روز پست منتشر کنید، اما کیفیت همیشه مهمتر از کمیت است.
بههرحال بمباران مداوم پستها بهسرعت برای دنبال کنندگان شما آزاردهنده خواهد بود.
درنهایت، این در مورد کشف بهترین کار برای شما است که متأسفانه به این معنی است که ممکن است آزمایش و خطایی در آن وجود داشته باشد.
هرچند به یک نقطه شیرین برخورد کردید، آن را هدف قرار دهید.
اگر متوجه شدید که بعدازظهر پست تعامل بسیار بیشتری نسبت به صبح دریافت میکنید، بعدازظهر پست بگذارید.
ایجاد تقویم انتشار به این امر کمک خواهد کرد. طیف گستردهای از ابزارهای مدیریت شبکههای اجتماعی در دسترس است که بهطور خودکار مطالب را در یک تاریخ و زمان از پیش تعیینشده، ارسال میکنند.
این امر بهویژه اگر از مکانهای واقع در یک منطقه زمانی متفاوت تعامل زیادی داشته باشید، بسیار مفید است.
شما میخواهید هر آنچه را منتشر میکنید موردتوجه اکثر مخاطبین شما قرار گیرد، بنابراین ارزش سرمایهگذاری در یک منبع مدیریت خوب را دارد.
همانند تبلیغات بهطورکلی، بازاریابی شبکههای اجتماعی، شامل یادگیری مداوم مواردی است که مؤثر است و عواملی که مؤثر نیستند و تغییر تمرکز شما برای به حداکثر رساندن آنچه مفید است.
تفاوت سیستمعاملهای دیجیتال این است که با استفاده از ابزارهای تجزیهوتحلیل، میتوانید این فرآیند را در زمان واقعی کنترل و کمیت کنید، به شما این امکان را میدهد که چیزها را تغییر دهید و در صورت لزوم تغییرات ایجاد کنید.
به تمام معیارهای اصلی مانند اطلاعات جمعیتی دنبال کنندگان، موقعیت مکانی آنها، زمانها و روزهایی که درگیر میشوند و نحوه دریافت محتوای شما توجه کنید.
برای مثال اگر در ارسال ویدیوها موفقیت بیشتری دارید، سعی کنید بیشتر در ایجاد و انتشار محتوای دیداری و شنیداری در آینده تمرکز کنید.
پس از دانستن اینکه چه چیزی برای شما مفید است، میتوانید مراحل را تکرار کنید.
اهداف اولیه خود را دوباره ارزیابی کنید و تعیین کنید که آیا آنها هنوز واقعبینانه هستند یا اینکه باید سطح خود را بالا ببرید.
اگر درنتیجه تلاش شما، فروش شما افزایشیافته است، مقیاس بندی و افزایش بودجه خود را در نظر بگیرید.
استراتژی SMM شما باید بهعنوان چرخهای دیده شود که بسته به عملکرد خود مرتباً مرور میکنید، بنابراین ارزش هر مرحله را دائماً ارزیابی و ارزیابی کنید در غیر این صورت راکد میشوید و عقب میمانید.
به یاد داشته باشید: رسانههای اجتماعی تنها یک جنبه از برنامه بازاریابی دیجیتال شما است، و حتی در آن صورت نیز تنها بخشی از استراتژی کلی، تبلیغات شماست.
لازم نیست تماموقت و منابع خود را صرف آن کنید. بااینحال، اگر این مراحل را دنبال کنید، تا آنجا که ممکن است بیاموزید و کمپینهای خود را درست انجام دهید، میتواند بازگشت سرمایه زیاد و با هزینه نسبتاً کم فراهم کند.