شاید شما میخواهید یک برنامهنویس بهتر، یک نویسنده بهتر یا یک نوازنده بهتر باشید.
شاید شما میخواهید یک کار جدید راهاندازی کنید یا یک برنامه تمرینی را شروع کنید.
شما پر از نیت خیر هستید، اما به نظر میرسد تلاشهای شما پراکنده است.
اگر دائماً با شک و ترس درونی مواجه میشوید، تنها نیستید!
افراد در برابر اهداف معنیدار مقاومت میکنند.
هنگام تلاش برای دستیابی به هدفی معنادار، انتظار داشته باشید با "نیروی دافعه" روبرو شوید.
استفان پرسفیلد آن را مقاومت مینامد. پرسفیلد در سفر خود بهعنوان نویسندهای پرفروش، چهرههای مختلف مقاومت را بهخوبی شناخت.
وی در کتاب خود به نام "جنگ هنر" هدف از مقاومت را اینگونه توضیح میدهد"مقاومت میخواهد ما را کنار بگذارد، حواس ما را پرت کند، مانع انجام کارهایمان شود".
پرسفیلد هشدار میدهد، مقاومت زمانی که ما سعی کنیم عملی بالاتر از طبیعت خود انجام دهیم، ایجاد میشود.
پرسفیلد معتقد است:
"بیشتر ما دو زندگی داریم. زندگیای که، زندگی میکنیم و زندگی که از درون زندگی نمیکنیم. مقاومت بین این دو وجود دارد."
" غلبه بر ترس از اقدام کردن " آیا این مقاله را خوانده اید؟ حتما آن را بخوانید.مقاومت کردن، یعنی چه؟
پرسفیلد طرز فکر یک فرد حرفهای و یک آماتور را بیان میکند.
آماتور تسلیم شک و ترس خود میشود و مقصر تحقق نیافتن اهدافش را شرایط زندگی، تربیت، شریک زندگی یا فقدان آن، برنامه شلوغ و غیره میداند.
استفاده از شرایط خارجی برای منطقی جلوه دادن عدم پیشرفت، خود تخریبی است.
پرسفیلد میگوید، مقاومت از درون بوجود میآید. این خود تولیدشده و جاودانه شده است. منطقی سازی، دکتر اصلی مقاومت است.
امروز تعلل کردید؟ شما تنها نیستید!
پرسفیلد مینویسد،
به تعویق انداختن رایجترین نمود مقاومت است. زیرا منطقیترین روش آن است.
ما با خود نمیگوییم: "من هرگز سمفونی خود را نمینویسم."
در عوض، ما میگوییم، "من سمفونی خود را مینویسم. من همین فردا شروع میکنم. "
پرسفیلد هشدار میدهد "شک و ترس به شما چیزی میگوید تا شمارا از انجام کار بازدارد.
دروغ خواهد گفت، جعل خواهد کرد، اغواگری میکند، سرگرم میکند ".
"با خودفریبی زندگی میکنیم"."ما احساس جهنم میکنیم"، یک بدبختی مداوم و یک سطح بدبختی وجود دارد.
با تسلیم در برابر مقاومت، بیشتر ما، احساساتی را که پرسفیلد توصیف میکند، تجربه کردهایم:
حوصلهمان سر رفته، بیقراریم. ما نمیتوانیم رضایت داشته باشیم.
احساس گناه میکنیم، اما ما نمیتوانیم گناهکار را تشخیص دهیم.
اگر فکر میکنید ستارههای اقبال شما برای شکست شک و ترس و مقاومت، باید صفآرایی کنند، اشتباه میکنید.
بعد از دریافت میز کار و کامپیوتر جدید چه اتفاقی میافتد؟
پس از یافتن یک آپارتمان یا خانه ساکت، زندگی با یک شریک حامی و یافتن شغل عالی با یک رئیس حامی چه اتفاقی میافتد؟
مقاومت فقط به خاطر تغییر شرایط شما، تسلیم نخواهد شد.
هنگامیکه هنوز آماده انجام کار خود نیستید، به نحوه شکلگیری و تغییر بهانههای خود توجه کنید.
پس همیشه در برابر اهداف معنیدار، مقاومت به شکل طبیعی وجود دارد، بنابراین نحوه مواجهشدن با آن مهم است.
پیشنهاد می کنم که مطلب " چگونه بر ترسهایمان غلبه کنیم؟ " را حتما مطالعه کنید.
آماتورها هنگام شک و تردید و مقاومت درونی، چگونه عمل میکنند؟
تو مشکلی نداری. همه با مقاومت روبرو میشوند. ترس، اعتمادبهنفس و اضطراب هرگز بهطور کامل از بین نمیروند.
وقتیکه توصیه نادرست مقاومت را بپذیریم، همیشه در کمال قدرت است.
افراد حرفهای متوجه میشوند که اگر آنها کارشان را شروع کنند، این افکار محو میشوند.
آماتورها در برابر مقاومت، مقاومت میکنند، که فقط گیرش را محکم میکند. پرسفیلد مینویسد،
مقاومت از خود قدرت ندارد. هر اونس شیرهای که دارد از ما تهیه میشود. ما با ترس از او، باقدرت به او غذا میدهیم.
پرسفیلد توصیه میکند: "فرد حرفهای میداند که مقاومت مانند یک بازاریاب از راه دور است اگر خیلی سلام کنید، کارتان تمام است. " به توصیههای او توجه کنید.
پرسفیلد قبل از اینکه تلفنهای هوشمند توجه ما را جلب کنند، جنگ هنر را نوشت.
اگر هنگام انجام کار خود، بهطور مداوم در حال چک کردن تلفن خود باشید، مقاومت شمارا شکست میدهد.
" 10 راه برای تبدیل ترس به قدرت " حتما این مطلب را مطالعه کنید.برای غلبه بر مقاومت، حضور پیدا کنید و یک برنامه منظم را نگهدارید، خواه آن را دوست داشته باشید یا نداشته باشید.
آماتور فکر میکند احساسات اطلاعات مهمی را فراهم میکند. فرد حرفهای میداند که آنها باید در مورد انجام کار خود فکر کنند، نه به خودشان.
پرسفیلد این حکایت را به اشتراک میگذارد:
شخصی یکبار از سامرست موگام سؤال کرد که آیا شما بر اساس یک برنامه زمانی مینویسید یا فقط وقتی تحت تأثیر الهام قرار میگیرد؟
وی پاسخ داد: «من فقط وقتی الهام میگیرم مینویسم.» «خوشبختانه در ساعت نه صبح هرروز بهشدت به من الهام میشود.»
طبق نظر پرسفیلد، سه نشانه واضح از یک آماتور وجود دارد:
1- اول اینکه هرروز خود را نمایان نمیکند
2- او هر اتفاقی بیفتد خود را نشان نمیدهد.
3- او تمامروز در محل کار خود نمیماند. او به مدت طولانی متعهد نیست. سرمایهگذاری روی او توهم است.
1- قربانی نشوید
آماتورها بهعنوان قربانی ظاهر میشوند. پرسفیلد بهشدت تأکید میکند که قربانیان به دنبال این موارد هستند:
آنها به دنبال کسب رضایت هستند، نه از طریق کار صادقانه یا مشارکت حاصل از تجربه یا بینش یا عشق خود، بلکه از طریق اعمالنفوذ بر روی دیگران با تهدید کردن و ساکت کردن.
پرسفیلد میافزاید،
شک و تردید میداند که هرچه انرژی روحی و روانی بیشتری را صرف بیعدالتیهای خستهکننده و کسلکننده زندگی شخصی خود کنیم، انرژی کمتری برای انجام کار خودداریم.
آیا تعطیلات بدی را گذراندید؟ برگرد سر کارت.
پرسفیلد توضیح میدهد.
فرد حرفهای در دنیای واقعی ،تجارت خود را انجام میدهد.
ناملایمات، بیعدالتی، یک پرش بد و تماسهای پوسیده، حتی وقفههای خوب و برگشتهای شاد، زمینهای است که باید اتفاق بیفتد.
این لایه سطحی ماجراست حرفهای میفهمد، باید در اوج بماند.
آیا درباره اینکه چگونه دنیا کار شمارا میپذیرد، "تخیلات بزرگ" دارید؟ این نشانه تفکر آماتور است.
پرسفیلد میگوید:
شک و ترس و مقاومت میداند که آهنگساز آماتور، هرگز سمفونی خود را نخواهد نوشت.
زیرا او بیشازحد برای موفقیت آن سرمایهگذاری کرده و بیشازحد از شکست واهمه و ترس دارد.
آماتور آن را چنان جدی میگیرد که او را فلج میکند.
حرفهای باشید کار خود را انجام دهید. پرسفیلد روشن میکند که اگر به دنبال الهام هستید، با "تسلط بر تکنیک" شروع کنید. "
2- تمرین کنید، فقط روی اهداف تمرکز نکنید
توماس استرنر در کتاب خود با نام " ذهن تمرین کننده: توسعه تمرکز و نظم در زندگی شما " مینویسد: "هر آنچه در زندگی ارزش دستیابی دارد، نیاز به تمرین دارد."
استرنر تعریف بسیار خوبی از عمل ارائه میدهد:
«هنگامیکه ما چیزی را تمرین میکنیم، باهدف دستیابی به یک هدف خاص، درگیر تکرار آگاهانه فرآیندی میشویم.»
استرنر این موضوع را روشن میکند.
مکانیزم تمرین خوب، مستلزم آن است که بهعمد و بهعمد در انجام کاری بمانیم و از اینکه آیا واقعاً به آن دستیافتهایم آگاهی داشته باشیم.
مشکل همینجاست: تنها راهی که میتوانیم بهطور مؤثر تمرین کنیم این است که تمرکز خود را بر روی اهداف خود متوقف کنیم. استرنر توضیح میدهد.
وقتی ذهن خود را معطوف بهجایی میکنید که میخواهید بروید،
هرگز بهجایی که میخواهید برسید، نمیرسید و بهجای سرمایهگذاری در کاری که باید انجام دهید، انرژی خود را با افکار غیر مرتبط خسته میکنید.
ما با به یادآوردن شکستهای گذشته یا رویای موفقیت آینده، خود را عذاب میدهیم. ذهن ما حضور ندارد و تلاشهای ما کمرنگ است.
نتایج ترس و شک و ناامیدی چیست؟
وقتی ذهن شما فقط به محصول نهایی متمرکز است، نهتنها در هر ثانیه از اینکه به آن هدف نرسیدهاید ناامید میشوید،
بلکه از هر "اشتباهی" که هنگام آموزش مرتکب میشوید، اضطراب دارید.
شما هر اشتباهی را مانعی میدانید، چیزی که شما را در تحقق هدف خود و تجربه شادی که رسیدن به آن هدف به شما تحمیل میکند، به تعویق میاندازد.
برای یک حرفهای، روندی که آنها برای رسیدن به هدف خود دنبال میکنند، آزاردهنده نیست.
فرآیند ضرورتی است که آماتورها از آن چشمپوشی میکنند. آماتورها روی هدف ثابت میشوند.
حرفهایها همچنان از هدف نهایی بهعنوان سکان هدایت جلسه تمرین خود استفاده میکنند، اما نه بهعنوان شاخصی برای نحوه انجام آنها.
استرنر به ما توصیه میکند که از مقایسه خودداری کنیم.
استرنر با استفاده از استعاره رشد گل، میپرسد: "گل در چه مرحلهای از زندگی، از دانه تا شکوفه کامل، به کمال میرسد؟"
ما نمیتوانیم به "شکوفایی کامل" ادامه دهیم و از روند کار بگذریم. مقایسه زندگی ما با "تصاویر ایده آل" باعث ایجاد ناراحتی میشود.
فکر میکنید یکدانه گل در زمین نشسته و میگوید: "این برای همیشه طول میکشد.
من باید اینهمه خاک را از سر راه خود کنار بزنم تا به سطح زمین برسم و خورشید را ببینم.
هر بار که باران میبارد یا کسی به من آب میدهد، من خیس و محاصره گلولای میشوم. چه زمانی میتوانم شکوفا شوم؟
پس من خوشحال خواهم شد پس همه تحت تأثیر من قرار میگیرند.
امیدوارم که من یک گل ارکیده باشم، نه یک گل وحشی که کسی متوجه آن نشود.
ارکیدهها همهجا هستند... صبر نکن؛ من میخواهم یک بلوط باشم. آنها در جنگل از همه بزرگتر هستند و همچنین عمر طولانیتری دارند. "
جستجوی کمال، هدف کاذب یک آماتور است و ما را از روند کار دور میکند.
استرنر مینویسد، "بیصبری ما برای رسیدن به مقصدی کاذب، باعث خوشبختی و خوشحالی ما نسبت به الان نخواهد شد."
با جذب آنچه انجام میدهیم، بیصبری "از بین میرود".
نتیجهگیری:
هنگامیکه تصمیم میگیریم، کاری فراتر از کارهای روزمره خود انجام دهیم، بهصورت ناخودآگاه با مقاومت و شک و ترس ذهنی مواجه میشویم.
پس ابتدا باید بپذیریم همیشه مقاومت وجود دارد. سپس یاد بگیریم بر شک و ترس و مقاومت درونی خود غلبه کنیم.
دو راهحل اساسی وجود دارد.
اول اینکه هنگامیکه با مقاومت درونی مواجه شدیم، تسلیم نشویم و کار خود را انجام دهیم.
برای غلبه بر ترس ، حضور پیدا کنیم و یک برنامه منظم را حفظ کنیم، خواه آن را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم.
حرفهای باشیم کار خود را انجام دهیم. اگر به دنبال الهام هستیم، با "تسلط بر تکنیک" شروع کنیم.
راهحل دوم: تمرین کنیم، روی هدف نهایی تمرکز نکنیم.
مکانیزم تمرین خوب، مستلزم آن است که بهعمد و بهعمد در انجام کاری بمانیم و از اینکه آیا واقعاً به آن دستیافتهایم آگاهی داشته باشیم.
حرفهای عمل کنیم. همچنان از هدف نهایی بهعنوان سکان هدایت جلسه تمرین خود استفاده کنیم و از مقایسه خودداری کنیم.
مقایسه زندگی ما با "تصاویر ایده آل" باعث ایجاد ناراحتی میشود.
روند را برای رسیدن به هدف خود دنبال کنیم. زیرا فرآیند برای رسیدن به هدف ضروری است.