عوامل بازدارنده در فرآیند کوچینگ

عوامل بازدارنده در فرآیند کوچینگ

در تمامی فعالیت‌هایی که ما در طول زندگی خود انجام می‌دهیم، مواردی وجود دارند که باعث عدم پیشرفت مناسب، طولانی‌تر شدن زمان فعالیت، ایجاد هزینه‌های اضافی، کاهش انگیزه برای ادامه فعالیت و یا حتی رها کردن فعالیت‌هایمان می‌گردند.

اگر قبل از شروع فعالیت‌هایمان، نسبت به این موارد شناخت و آگاهی داشته باشیم، می‌توانیم از بروز آن‌ها در حین انجام کار خودداری کنیم، یا تأثیرات آن‌ها را به حداقل برسانیم.

در فرآیند کوچینگ نیز مواردی هستند که باعث ایجاد مشکلاتی برای کوچ در راستای دستیابی به هدف خود می‌گردند.

در این مقاله سعی بر این است که با شناخت این موارد، تأثیرات مخرب آن‌ها را در فرآیند کوچینگ به حداقل برسانیم.

با توجه به اینکه در فرآیند کوچینگ، کوچ قصد دارد کوچی را از مکان A (مکانی که در حال حاضر کوچی در آن قرار دارد و از آن رضایتی ندارد) به مکان B (مکانی که کوچی برای داشتن شرایط بهتر قصد دارد به آنجا برسد) برساند، تغییراتی می‌بایست در نگرش و بعد در زندگی کوچی ایجاد گردد.

با شروع این تغییرات، عوامل بازدارنده نیز شروع به کار می‌کنند، زیرا باید عادت‌های جدیدی خلق گردند.

عواملی همچون باورهای محدودکننده، ترس، باورهای منفی، موانع، اتفاقات پیش‌بینی‌نشده و عدم ثبات و پایداری، کوچی را از حرکت در راستای هدف خود بازمی‌دارند.

کوچ وظیفه دارد با همدلی، به کوچی برای رفع این موانع کمک کند. در ادامه به تشریح عوامل ذکرشده می‌پردازیم.

 

فرآیند کوچینگ - باورهای محدودکننده

1- باورهای محدودکننده

در ابتدای فرآیند کوچینگ باید باورهای محدودکننده کوچی شناسایی گردند.

کوچ می‌تواند با پرسیدن سؤالات تأثیرگذار به باورهای ذهنی کوچی که ورای ذهن اوست، دست پیدا کند.

به‌عنوان‌مثال کوچی می‌خواهد کسب‌وکار جدیدی ایجاد کند، ولی این باور محدودکننده که راه‌اندازی کسب‌وکار نیاز به سرمایه دارد کوچی را از اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکار جدیدش بازمی‌دارد.

کوچ می‌بایست با پرسیدن سؤالاتی در جهت رفع باورهای محدودکننده کوچی بکوشد.

- برای راه‌اندازی کسب‌وکار جدید خود کمترین مقدار سرمایه موردنیاز چقدر است؟

- بیشترین مقدار سرمایه‌ای که کوچی برای راه‌اندازی سرمایه دارد، چقدر است؟

- کوچی از چه راه‌های دیگری می‌تواند کسب درآمد داشته باشد؟

- میزان پس‌انداز کوچی چقدر است؟

- میزان هزینه‌هایی که می‌تواند کاهش دهد که پس‌انداز خود را اضافه کند چقدر است؟

- در مورد گرفتن تسهیلات چه تحقیقاتی انجام داده است؟

- آیا وسایلی دارد که دیگر به آن‌ها احتیاج ندارد و می‌تواند آن‌ها را بفروشد؟

- آیا افرادی را می‌شناسد که می‌تواند آن‌ها را به سرمایه‌گذاری کسب‌وکار خود اضافه کند؟

- ...

با پرسیدن این قبیل سؤالات، دید کوچی به روش‌های مختلفی که می‌تواند از طریق آن‌ها تأمین سرمایه نماید، بازمی‌گردد و باعث مرتفع نمودن و یا کاهش باورهای محدودکننده در کوچینگ می‌گردد.

 

2- ترس

پس از حذف باورهای محدودکننده، باید بر روی ترس‌های کوچی تمرکز کرد.

ترس از شکست، ترس از تمسخر دیگران، ترس از دست دادن دیگران، ترس تحقق نیافتن اهداف و غیره.

کوچی وظیفه دارد با گوش دادن دقیق ترس‌های کوچی و با پرسیدن سؤالات مناسب، کوچی را از نتایج واقعی که برای او رخ می‌دهد آگاه کند.

به‌عنوان‌مثال با پرسیدن سؤالات تأثیرگذار برای کوچی شفاف شود که اگر شکست بخورد چه چیزهایی را از دست می‌دهد و چه چیزهایی را به دست می‌آورد.

باید برای کوچی شفاف شود که تمسخر دیگران به‌واقع چه مشکلاتی را برای او ایجاد می‌کنند و انجام ندادن هدف تنها به خاطر تمسخر دیگران چه مشکلات دیگری را برای او ایجاد می‌کنند و کدام‌یک برای کوچی ارزشمندتر و دارای تأثیر بیشتر در زندگی او می‌باشند.

کوچ باید با پرسیدن سؤالات تأثیرگذار و دادن بازخوردهای مناسب، کوچی را با ترس‌های خود روبرو کند و در جهت رفع آن‌ها بکوشد.

 

3- باورهای منفی

کوچ باید تلاش خود را در جهت رفع باورهای منفی کوچی انجام دهد.

کوچ می‌تواند با پرسیدن سؤالاتی هدفمند، ذهن و دید کوچی را برای دیدن نکات مثبت و توانایی‌های خود کوچی هدایت کند.

البته کوچ باید به این نکته آگاه باشد که از بین بردن باورهای منفی کار سریع و آنی نیست و این فرآیند باید در کل زمان موردقرارداد کوچینگ موردبررسی قرار گیرد.

کوچ باید هرگاه که در فرآیند کوچینگ درباره باورهای محدودکننده کوچی صحبت شد، با پرسیدن سؤالات، فضای گفتگو را به سمت دیدن نکات مثبت تغییر دهد.

  فرآیند کوچینگ - موانع

4- موانع

+در راستای رسیدن به هر هدفی، موانع مختلفی وجود دارد که کوچ باید با پرسیدن سؤال‌های تأثیرگذار آن‌ها را کشف و سپس تلاش خود را در جهت رفع آن‌ها بکار گیرد.

همچنین کوچ باید آگاه باشد که در بسیاری از موارد بزرگ‌ترین مانع، خود کوچی می‌باشد.

هنگامی‌که به درخواست‌ها، وسوسه‌ها و هوس‌های خود که مغایر با اهدافش می‌باشد، بله می‌گوید. کوچی باید با طرح سؤالات مناسب در جهت نشان دادن شرایط خوبی که کوچ بعد از رسیدن به هدف، به آن دست پیدا می‌کند، قدرت نه گفتن را در کوچی افزایش دهد.

 

5- اتفاقات پیش‌بینی‌نشده

در جهت رسیدن به هر هدفی، باید یک برنامه مشخص مدون گردد. زمان، یکی از ارکان اصلی در برنامه‌ریزی می‌باشد.

برنامه با مشخص نمودن فعالیت‌ها، بر اساس یک زمان معین تهیه می‌گردد و با جمع کل زمان‌های فعالیت‌ها، زمان پایان برنامه مشخص می‌گردد.

ولی امکان عدم اتمام هر برنامه‌ای در زمان کلی مشخص‌شده در برنامه وجود دارد.

عوامل ایجاد تأخیر در برنامه، وجود اتفاقات پیش‌بینی‌نشده می‌باشد.

به‌عنوان‌مثال کوچی طبق برنامه‌ریزی مدون شده باید هر هفته یک کیلو از وزن خود را کاهش دهد و بعد از 5 هفته مقدار 5 کیلو از وزن فعلی خود را کاهش دهد.

ولی در هفته سوم بیمار می‌شود و نمی‌تواند ورزش‌ها و رژیم غذایی خود را رعایت کند و طبیعتاً از برنامه خود عقب می‌افتد.

وقتی مشکلات پیش‌بینی‌نشده در برنامه زیاد می‌گردند، فاصله زمانی طولانی از زمان کلی تعیین‌شده تا زمان واقعی به وجود میاید.

این امر موجب از دست رفتن انگیزه کوچی می‌گردد. همچنین باعث ایجاد یک باور منفی در مورد توانایی انجام کار برای کوچی به وجود می‌آید.

کوچ باید با ارائه همدلی با کوچی، با بالا نگاه‌داشتن انگیزه کوچی، با کمک به کوچی برای اصلاح زمان مشخص‌شده، با آگاه کردن کوچی از دلیل ایجاد این قبیل اتفاقات و کمک به کوچی برای جلوگیری از وقوع مجدد این اتفاقات، به کوچی کمک کند که کارهای مشخص‌شده در برنامه را به‌طور کامل انجام دهد و به هدف معین‌شده دست پیدا کند.

 

6- نداشتن ثبات و پایداری

با توجه به اینکه اکثر انسان‌ها تمایل به‌راحتی دارند، ایجاد یک عادت جدید همیشه یک کار دشوار است.

همان‌طور که قبلاً مطرح گردید برای انتقال کوچی از مکان A به مکان B، کوچی باید عادت‌های جدیدی در خود ایجاد کند.

کوچ باید در طول فرآیند کوچینگ، نگذارد ثبات و پایداری در فعالیت‌های مشخص‌شده از بین برود.

هرگاه که کوچی به هر دلیل از اتمام فعالیت خود، دست کشید، کوچی می‌بایست سریعاً این دلایل را پیدا کند و با مرتفع نمودن آن‌ها، به کمک کوچی دوباره کوچی را به مسیر خود بازگرداند و او را در مسیر نگه دارد.

 

نتیجه‌گیری

با شناخت موارد مخرب در کوچینگ توسط کوچ و کمک به کوچی در مرتفع نمودن این موارد، انگیزه کوچی برای ادامه فعالیت کوچینگ بالاتر می‌رود، فرآیند کوچینگ در زمان کمتری انجام می‌پذیرد، کوچی هزینه‌های کمتری پرداخت می‌کند و بازده کار نیز بالاتر می‌رود.

نویسنده: جناب آقای محمدحسین قاسمی از دانش پذیران دوره تربیت کوچ حرفه‌ای کسب‌وکار ویدان

دیدگاه کاربران (0)