گاهی اوقات وقت زیادی را صرف موضوعاتی می کنیم که علی الظاهر راه حل مشکلاتمان هستند و به خیال خودمان نیز سعی در قدم برداشتن در مسیر هدف خود داریم اما گاهی این سعی و تلاش بیشتر باعث خستگی ما می شود.
همانند ماشینی که در جا ایستاده و در حالت خلاص شروع به گاز دادن می کند، هیچ حرکتی صورت نمی گیرد و صرفا انرژی و سوخت ما تمام می شود.
ریشه این حرکت در جا و بی اثر، عدم مدیریت ذهن هست.
زمانی که یاد می گیریم که چگونه ذهن خود را مدیریت کنیم، انگیزه، اعتماد به نفس و سایر الزامات برای رسیدن به هدف نیز فراهم خواهد شد.
فرآیندی ساده، اما قدرتمند است. در این مقاله به موضوع مدیریت ذهن و همچنین اثرات آن در جلسات کوچینگ خواهیم پرداخت.
مدیریت ذهن هنری است که نیاز به فداکاری و تمرین دقیق دارد. هنر اینکه بتوانیم ذهن خود را کنترل، مدیریت و اجرا کنیم، مدیریت ذهن نامیده می شود.
مدیریت ذهن فرآیند کنترل افکار و فیلتر کردن هر چیزی است که به ذهن ما می رسد.
در عصر امروز، استرس و اضطراب زندگی عادی ما را فرا گرفته است. زندگی پر استرس امروز ما منجر به پچ پچ های ذهنی 24×7 شده است.
لحظه ای نمی گذرد که ذهن ما خالی از افکار باشد. در چنین مواقعی، مدیریت ذهن بسیار حیاتی شده است.
در واقع تمام زندگی ما بازی ذهن ماست. اگر ذهن خود را مدیریت کنیم، می تواند بهترین دوست ما شود.
ذهن انسان این گونه است که هر چه بیشتر آن را تمیز و پاک کنیم، درخشان تر می شود.
اگر ذهن خود را تمیز و روشن نگه داریم، زیبایی هر چیزی که سر راهمان قرار می گیرد منعکس خواهد کرد.
لرد کریشنا می گوید: "ذهن شما، اگر کنترل شود، می تواند بهترین دوست شما باشد و اگر کنترل نشود، می تواند بدترین دشمن شما شود.
شما باید ذهن خود را کنترل کنید تا خود را به سمت موفقیت سوق دهید و خود را به چیزی جز آن تنزل ندهید.
امروزه انسان ها همواره به دنبال پول، شهرت، دارایی و سایر ابعاد موفقیت هستند. ما به نوعی فراموش کرده ایم که بر ذهن خود مسلط شویم.
این ذهن است که هر روز همه چیز را در اطراف ما و درون ما کنترل می کند. مردم سعی می کنند شادی را در چیزهای مادی بیابند، اما این شادی، یک لذت موقتی است.
شادی درونی از ذهن ما می آید. رضایت و شادی که در بیرون به دنبال آن هستیم جایی در درون ماست.
در متون مقدس نیز گاه و بیگاه از اهمیت ذهن سخنان گوناگونی به میان آمده است که حاکی از اهمیت این موضوع دارد.
در طول فعالیت های روزمره، افکار زیادی به ذهن ما خطور می کند. اگر همه چیز در اطراف ما خوب پیش می رود، افکار مثبت ذهن ما را احاطه می کنند.
از سوی دیگر، زمانی که اوضاع خیلی خوب پیش نمی رود، خود را در افکار منفی فرو می بریم.
همانطور که افکار منفی در ذهن تداوم می یابند، به عنوان تحریک، اضطراب، افسردگی یا مسائل خلقی ظاهر می شوند و حالت روحی ناسالمی را در ما ایجاد میکنند.
این افکار توانایی ما را برای عملکرد موثر و پاسخگویی به روشی که میخواهیم را مختل میکند و هرگز به شما اجازه نمی دهند به موفقیت یا خوشبختی برسید.
فردی که روزمرگی خود را با این همه منفی نگری می گذراند هرگز نمی تواند آرامش درونی پیدا کند.
بخاطر همین دلایل است که مدیریت ذهن ضروری است.
حذف افکار منفی و جایگزینی آنها با افکار مثبت و کنترل شده برای یک زندگی شاد و رضایت بخش ضروری است.
برخی از مزایای مدیریت ذهن عبارتند از:
بسیاری از چیزهای اطراف شما مانند استرس محل کار، مسائل خانوادگی، نگرانی های مربوط به روابط و ... عقل شما را تحت تأثیر قرار نمی دهند.
مهارت های مدیریت ذهن می تواند روش زندگی و فرآیند فکری شما را متحول کند.
بهترین کاری که می توانید برای مدیریت ذهن خود انجام دهید، این است که ذهن خود را دوست خود کنید.
در اینجا چهار روش را مطرح میکنیم که از طریق آنها می توانید ذهن خود را تسخیر کرده و بر آن مسلط شوید.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که بفهمید واقعاً چه می خواهید.
اگر مسیری برای اهداف خود و برای دنبال کردن آن ها داشته باشید، در این صورت فرآیند شما آسانتر و آگاهانه تر میشود.
اگر علاقه ای به دنبال کردن هدف هایتان نداشته باشید، با هر تغییر کوچکی ذهن شما دائماً منحرف می شود و هرگز شما را به جایی نمی رساند.
از زمان های قدیم اعتقاد بر این بود که مدیتیشن یا مراقبه بهترین راه برای ایجاد ارتباط عمیق درونی است.
فردی که مدیتیشن می کند می داند چگونه افکار خود را کنترل کند. مدیتیشن خود مربوط به کنترل ذهن و هدایت افکاری است که در ذهن ما ظاهر می شود.
حتی 10 دقیقه مدیتیشن برای کنترل و مدیریت فعالیت های روزمان کافی است.
آنچه ما را از دستیابی به چیز هایی که می خواهیم باز می دارد، باورهای محدود کننده است.
این باور ها در ذهن ما متولد می شوند و در همانجا نیز پرورش می یابند.
اگر این را بفهمیم و بر افکاری که ما را میترسانند غلبه کنیم، دیگر از مواجهه با موقعیتهای سخت نمیترسیم.
مدیریت ذهن به رهایی از چنین باورهایی کمک می کند و به موفقیت شما در زندگی کمک می کند.
هر چه بیشتر حول محور موضوعی صحبت کنیم، بیشتر به واقعیت تبدیل می شود. به همین دلیل است که مثبت اندیشی نقش مهمی در زندگی ما دارد.
جملات تاکیدی مثبت می تواند به ما کمک کند تا مثبت اندیشی را به خود القا کنیم.
اگر ذهنمان را از افکار مثبت پر کنیم و به خودمان چیزهای مثبت بگوییم، اتفاقات مثبتی در اطرافمان نیز رخ خواهد داد.
به عنوان مثال، اگر بگویید من موفق خواهم شد، شانس موفقیت شما بسیار بیشتر از کسانی است که همیشه از شکست می ترسند.
حال که به طور کلی به اهمیت مدیریت ذهن در زندگی روزمره خود پی بردیم، به اهمیت این موضوع در کوچینگ می پردازیم.
برای رسیدن به اهداف عالیه کوچینگ و ایجاد تغییرات لازم ، بایستی بر ذهن خود مدیریت داشته باشیم.
یک کوچ موفق بایستی بداند که چگونه می تواند ذهن خود را کنترل کند، یا چگونه می تواند ذهن خود را هنگامی که تمام روز صحبت می کند و بویژه در طول جلسات کوچ، ساکت کند.
مدیریت ذهن ساده و در عین حال پیچیده است.
زمانی که شما به عنوان یک کوچ بتوانید مدیریت ذهن داشته باشید به راحتی می تواند شما را در دستیابی به ایجاد یک حس شادی درونی و موفقیت واقعی در مراجع کمک کند.
همانطور که قبل هم گفتیم ، تاکیدات مثبت جهت ایجاد افکار مثبت و دوری از باورهای محدود کننده، یکی از مهم ترین روش های مدیریت ذهن هست.
موضوع مدیریت ذهن در کوچینگ در دو قالب ایفای نقش می کند.
اولا زمانی که خودکوچ در حال شنیدن موضوعات از سوی مراجع خود بوده و دائما در حال پردازش اطلاعات ورودی به ذهن خود می باشد و دیگری زمانی که ما می خواهیم به عنوان کوچ فردی را از دام افکار منفی و اختلالات ایجاد شده در زندگی شغلی یا اجتماعی اش به واسه عدم مدیریت ذهن، نجات دهیم.
زمانی که درگیری موضوع عدم مدیریت ذهن توسط مراجع هستیم بایستی هر مشتری را تجزیه و تحلیل کنیم تا علت واقعی نگرانی اش را بدانیم.
با کمک بسیاری از روشهای روانشناختی و علمی، می توانیم به فرد کمک کنیم تا عادت کنترل ذهن را در خود ایجاد کند. و اجازه ندهند چیزی بر آرامش آنها تأثیر بگذارد.
مدیریت ذهن مستلزم آگاهی و تنظیم هرگونه احساسات مثبت یا منفی در وجود ما است.
مسائلی که مشتریان در جلسات کوچینگ مطرح می کنند، موضوعاتی است که ممکن است دائما ذهن کوچ را درگیر عواطف، احساسات، قضاوت، پیش داوری و سایر موضوعات ذهنی نماید که نهایتا منجر به کاهش عملکرد و کارایی کوچ گردیده و جلسات را به بیراهه می کشاند.
اما این مسائل هرگز صرفاً (یا حتی در درجه اول) شناختی نیستند.
مسائلی که در جلسات کوچینگ مطرح میشوند، عموماً طیفی از احساسات را برمیانگیزد که سیگنالهای غنی پر از داده و اطلاعات هستند که به صورت مستقیم بر نحوه ادامه مسیر تاثیر می گذارند.
این سیگنالها بسیار پیچیده و رمزگشایی آنها سخت است.
کوچینگ می تواند قدرت انگیزه های عاطفی ما و ناکافی بودن پاسخ های صرفاً شناختی ما را برجسته کند.
ما اغلب آنقدر برای مقابله با احساسات خود مجهز نیستیم که سعی می کنیم آنها را از خود دور کنیم.
اما مشکل این است که احساسات ورودیهای اساسی در فرآیندهای استدلال و تصمیمگیری ما هستند. بنابراین وظیفه ما مدیریت ذهن است.
ما باید هم آگاهی خود را نسبت به ذهن خود افزایش دهیم و هم به خود اجازه دهیم که در لحظه آنها را به طور کامل تجربه کنیم و در عین حال ظرفیت خود را برای تنظیم آنها ایجاد کنیم تا بتوانیم با تفکر بیشتری انتخاب کنیم که چگونه آن احساسات را ابراز کنیم و به آنها پاسخ دهیم.
توانایی مدیریت ذهن می تواند به زندگی ارزش و غنای فوق العاده ای ببخشد و بهبود مدیریت ذهن منجر به روابط قوی تر، نفوذ بیشتر و رهبری بهتر می شود.
مجددا نیز تاکید می کنم که این کار دشواری است و به تعهد قابل توجهی از زمان و انرژی نیاز دارد.
نویسنده: جناب آقای سیدمحمدحسن حسینی یزدی از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفه ای کسب و کار ویدان