مقدمه ذهن آگاهی و مراقبه (مدیتیشن) یکی از روشهایی است که به ما در این موارد و البته در کل زندگیمان کمک بسیاری میکند. امروزه و در این عصر بیشتر با کلمه کوچ روبرو میشویم، و افرادی را میبینیم که در حوزههای مختلف شروع به فعالیت کوچینگ میکنند.
در دنیای رقابتی کوچینگ، عملکرد و فرایند کوچ است، که کیفیت جلسات او را مشخص میکند و باعث تأثیر گزاری و درنتیجه رونق کسبوکار وی میشود.
به زبان ساده میتوان گفت کوچینگ فرآیند گفتوگویی است که عملکرد و کارایی فرد را بهبود میبخشد و بیشتر بر روی زمان حال تمرکز دارد تا اینکه بخواهد به گذشته یا آینده دور بپردازد.
اما سؤال اصلی اینجاست که چگونه میشود این بهبود و تأثیر گزاری را ارتقا دهیم؟ و در مقابل کوچی خود، بتوانیم از مهارتهایی نظیر همدلی، کنجکاوی، گوش دادن مؤثر، سؤال پرسیدن مؤثر، شهود و... به بهترین شکل ممکن، استفاده کنیم؟ و درنهایت یک جلسه بسیار پربار و تأثیر گزار و نتیجهبخش داشته باشیم؟
بنابراین در این مقاله به ارائه اطلاعات مهمی در این خصوص خواهیم پرداخت.
کوچ و فرایند کوچینگ
فرایند کوچینگ، یک فرایند گفتگو محور و تعاملی و خلاق و انعطافپذیر است که، باعث میشود مراجع کننده اهدافش را شفاف و واضح و نقاط قوت و نقاط ضعف خود را شناسایی کند و بتواند با برنامهریزی هدفمند، نقشهای برای رسیدن به اهدافش ترسیم کند، که کوچ این روند را با بهکارگیری مهارتهایی خاص پیش میبرد.
مهارتهای کوچ
برای پیش بردن روند جلسات کوچینگ، کوچ به مهارتهای گوناگونی نیاز دارد که ازجمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
برقراری ارتباط و صمیمیت، اکتشاف و کنجکاوی، کشف نیاز و ارائه پیشنهاد، مشاهده، تمرکز، توجه و تحلیل وضعیت، گوش دادن مؤثر، شهود، سؤال پرسیدن معنادار، بازخورد هدفمند، انگیزش و ایجاد تحرک و اقدام در شخص مراجع و... که کوچ هرچقدر بر این مهارتها اشراف بیشتری داشته باشد و بتواند هرکدام را در موقعیت مناسب به کار بگیرد، به همان اندازه جلسه کوچینگ نتیجهبخش و مؤثری خواهد داشت.
چالشهای پیش روی یک کوچ
یک کوچ بهعنوان یک انسان که مثل بقیه انسانهای دیگر در اجتماع زندگی میکند، با چالشهای روزمرهای روبروست.
چالشهای روزمره
شامل مسئولیتهای فردی، شغلی، اجتماعی، خانوادگی، تلاش برای تغییر و بهبود کیفیت زندگی، تربیت فرزندان، حفظ تعادل بین چرخهٔ زندگی، تعهد و خوشقولی، ارتباطات اجتماعی، رابطه عاطفی و چالشهای پیرامون زندگی روزمره میباشد.
اما چالشهای یک کوچ به اینجا منتهی نمیشود. او با چالشهایی در جلسات کوچینگ خود نیز مواجه است.
چالش جلسات کوچینگ
شامل نداشتن اعتمادبهنفس، پیشداوری یا پیش قضاوتی، موانع احساسی، توهم همهچیزدانی، عدم تمرکز، ندادن بازخورد، حواسپرتی، پرحرفی، عدم تعامل با کوچی، گوش نکردن مؤثر، نداشتن تمرکز، عدم تحلیل درست مساله و...امید به این بود که لیست چالشها در همینجا به پایان برسد.
اما چالشهای کسبوکار کوچ را هم نمیشود نادیده گرفت که آن هم شامل مواردی اینچنینی میباشد: خدمات فروش و پس از فروش، قراردادهای شکستخورده و امور حقوقی قراردادها (برای مثال فرد یا شرکت به تعهدات مالی خود عمل نکند.)، مجازیسازی کوچینگ در دنیا و ... میباشد.
ذهن آگاهی:
ذهن آگاهی یعنی بیداری و هوشیاری در لحظهلحظه اتفاقاتی که همینالان در درون ما و در اطراف ما رخ میدهند. با ذهن آگاهی، پاسخهای ما به تجربیات زندگی خردمندانهتر و مؤثرتر هست و آرامش و اطمینان قلبی بیشتری داریم.
بودن در لحظه حال، به ما یادآوری میکند، که هیچچیز در زندگی پایدار نیست. ذهن آگاهی بیشتر از یک تمرین و درواقع شیوهای برای زندگی آگاهانه است.
ذهن آگاهی یکی از تواناییهای ابتدایی ما هست که آگاه باشیم به حضور کامل خودمان در لحظه حال و اکنون، آگاهی از اینکه کجا و در حال انجام چهکاری هستیم و چه احساسی داریم و در این لحظه و یا هرلحظهای که دوست داریم در آن حضور کامل داشته باشیم، بدون اینکه بیشازحد واکنشپذیر باشیم و یا اینکه غرق در اتفاقات اطراف خودمان باشیم.
درواقع مایند فولنس یا ذهن آگاهی، تعادلی را بین ذهن و جسم ما برقرار میکند. زمانهایی که ذهن آگاهی رو تمرین و زندگی میکنیم، فضایی برای خودمان ایجاد میکنیم، به دور از تنشهای روزمره که درنهایت فضایی برای فکر کردن و فضایی برای تنفس آگاهانه ایجاد میشود و فاصلهای بین اتفاقات دنیای اطراف و واکنشی که ما نشان میدهیم اتفاق میافتد.
تأثیرات ذهن آگاهی بر کوچ:
1- تأثیرات ذهن آگاهی بر عملکرد کوچ در زندگی
کوچ در هر روز از زندگیاش مثل سایر مردم با مسائل و چالشهایی روبروست که در بالا به آنها بهتفصیل اشاره کردیم که این عوامل زندگیاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
که با استفاده از تمرینات ذهن آگاهی توجه و تمرکز کوچ تقویت میشود و این مهم باعث حضور باکیفیت او در لحظهٔ حال شده که این حضور، آگاهی از افکار و احساساتش را به همراه میآورد و درنتیجه با این افکار و احساسات و عواطف هم ذات پنداری نکرده و رویدادها و اتفاقات را صرف یک رویداد میبیند و میتواند واکنش درست و مناسب و سنجیده داشته باشد و اقدام درستی انجام دهد.
و این موضوع موجب میشود که استرس و اضطراب و افسردگی کوچ کاهشیافته و دردهای ناشی از افکار گذشته و آینده و درگیریهای ذهنی از بین برود.
و او در شبانهروز هم خواب مناسب و استراحت خوب و درنتیجه روزی پرانرژی و عالی را تجربه کرده و به جایگاهی برسد که حس زندگی و شادی و آرامش و همدلی و همراهی در او بیشتر میشود و میتواند در زندگیاش و ابعاد گوناگون آن با توان بیشتری حضور داشته باشد و با تقویت خلاقیت و برنامهریزی ابعاد مختلف زندگیاش را رشد دهد که این موضوع باعث کیفیت بهتر زندگی شخصی او شده و روابط بین فردی و خانوادگیاش را صمیمانهتر میکند و وقتی او از خودش در زندگی شخصی رضایت داشته باشد این مورد مستقیماً بر روی عملکرد حرفهای و جلسات کوچینگ او تأثیرات مفید و مثبتی خواهد داشت و بهراحتی از پس مسائل روزمرهٔ خود برخواهد آمد.
2- تأثیرات ذهن آگاهی بر عملکرد کوچ در جلسات کوچینگ (کسبوکار کوچینگ)
یک کوچ در کسبوکارش که ما در اینجا بیشتر متمرکز بر جلسات کوچینگ هستیم با مسائل و چالشهایی روبروست که در بالا بهتفصیل به آنها اشاره کردیم که این عوامل عملکرد او را تحت تأثیر قرار میدهد و جلسات کوچینگ و نتایجش بهطور مستقیم بر عملکرد کوچ و نحوهٔ رهبری و مدیریت او بستگی دارد.
ازجمله مهمترین این چالشها پیشداوری یا پیش قضاوتی، موانع احساسی، عدم تمرکز، حواسپرتی، عدم تعامل با کوچی و گوش نکردن به کوچی و... هست که میتوان گفت در اکثر مواقع و شرایط، به علت عدم حضور کوچ در لحظهٔ حال و کیفیت حضورش بستگی دارد که این مهم هم خود وابسته به عواملی همچون هم ذات پنداری با افکار و احساسات و رویدادها و... است که در زندگی هر انسانی ازجمله کوچ امری طبیعی است و ذهن آگاهی یکی از مهمترین متدهایی است که برای حضور و هوشیاری در لحظه و دیدن رویدادها و افکار و احساسات بهعنوان عواملی طبیعی و عدم هم ذات پنداری با آنها مطرح شد.
و وقتی کوچ از این تمرین و شیوهٔ زندگی استفاده کند، مخصوصاً قبل از جلسات کوچینگ و حتی قبل از شروع روز کاری، حضوری باکیفیتتر و آرامش خاصی را تجربه میکند که او میتواند با آگاهی و هوشیاری و درنتیجه با تمرکز و تمامیت در جلساتش حضور داشته باشد و بتواند رقص در لحظه را تمرین و بازی کند.
بهطوریکه نهتنها چالشهای عنوانشده برای کوچ به حداقل ممکن میرسد بلکه کوچ با توانمندی و حضور و درنتیجه اعتمادبهنفسی که کسب میکند، میتواند از مهارتهای خود که در بالا بدانها اشاره کردیم ازجمله اکتشاف و کنجکاوی، مشاهده، کشف نیاز، گوش دادن مؤثر، شهود، سؤال پرسیدنهای قدرتمند و بازخورد دادن و... هم بهدرستی و هم در بهترین زمان و حالت و شرایط ممکن استفاده کند.
برای مثال وقتی حضور و آرامش کوچ بهواسطهٔ ذهن آگاهیاش افزایش یافته باشد و بتواند در اینجا و اکنون تمرکز کند، میتواند گوش دادن مؤثر را از سطح ۱ به سطوح ۲ و ۳ ببرد و بتواند شناخت بهتر و دقیقتری از کوچی و دنیای او داشته باشد و از دریچهٔ دیدگان او به دنیا و مسائل زندگیاش نظر افکند و بهنوعی جهانبینی او را تجربه کند و درنتیجه با این گوش دادن مؤثر میتواند تعامل سازنده و تأثیرگذاری با کوچیاش داشته باشد و سؤالات قدرتمندتری از او بپرسد و بازخوردهای بهتری به او بدهد.
و با ایجاد رابطهای صمیمانه و ایجاد تعاملی گفتگو محور بر پایهٔ همدلی در یافتن راهحلها و شناخت خویش و در درنهایت اثربخش بودن جلسات کوچینگ او را همراهی کند؛ و همانطور که در این مثال دیدید حضور و هوشیاری کوچ میتواند نتایج جلسات را بسیار متفاوتتر کند و در استفاده از مابقی مهارتها هم دقیقاً همین پروسه طی میشود و او هم در استفاده از این مهارتها آزادی بیشتری دارد و هم میتواند با این مهارتها جلسه را طوری پیش ببرد که چالشهای پیش رو هم به حداقل ممکن برسد و با توجه به ندای درونی و شهودش بداند که در هر لحظه گام بعدی از دل همین لحظه تولید میشود و او میتواند در لحظه تصمیم بگیرد و کنار کوچی باشد تا جلسه را به بهترین شکل ممکن پیش ببرد.
نتیجهگیری:
در این مقاله به بررسی جلسات کوچینگ و چالشهای پیش روی آن و نحوهٔ اثربخش کردن این جلسات پرداختیم و بیان کردیم که آگاهی و مراقبه (مدیتیشن) یکی از مهمترین متدها و روشهایی است که به کوچ در این موارد و البته در کل زندگیاش کمکهای بسیاری میکند.
و باعث حضور بیشتر و هوشیاریاش در لحظه میشود و به او اجازه میدهد که تصمیمات و رفتارهای اثربخشتری در زندگی روزمرهاش داشته باشد و از طرفی در جلسات کوچینگ هم درواقع ذهن آگاهی کوچ از دو جنبه جلسات او را موفقیتآمیز و اثربخش و تأثیرگذار میسازد که یکی در استفادهٔ درست از مهارتها و دیگری مدیریت چالشها و به حداقل رساندن آنها بود که این دو باهم جلسات او را موفقیتآمیز و درنتیجه کسبوکارش را پررونق و در مسیر رشد و توسعه قرار میدهد و بر سایر جنبههای کسبوکار و زندگیاش تأثیر عمیق و پایداری میگذارد.
پس کوچ میتواند با فراگیری و انجام تمرینات ذهن آگاهی و تبدیل آن به شیوهٔ زندگیاش در تمام عرصههای زندگی و کسبوکار عملکردش را ارتقا دهد و بهبود ببخشد.
نویسنده: سرکار خانم صهبا علینژاد از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان