فرمول قانون جذب از نگاه دکتر جان دمارتینی

فرمول قانون جذب از نگاه دکتر جان دمارتینی

دکتر جان دمارتینی برای دستیابی به اهداف و آرزوهای خود از یک قانون جذب 13 مرحله‌ای استفاده می‌کند.

به کمک این مقاله می‌توانید فرمول قانون جذب دکتر جان دمارتینی را کشف کنید و یاد بگیرید به آنچه دوست دارید، در زندگی برسید!

13 فرمول قانون جذب که باید بدانید

مرحله 1: هدف و مأموریت خود را برای قانون جذب شناسایی کنید

هر انسانی مجموعه‌ای از اولویت‌ها یا سلسله‌مراتب ارزش‌های منحصربه‌فرد و در حال تکامل را دارد.

اولویت‌ها یا ارزش‌های اصلی شما به ترتیب مهم‌ترین تا کمترین اهمیت را در زندگی شما دارند.

هر آنچه در آن لیست بالاترین باشد، مهم‌ترین ارزش شما و زمینه‌ساز و هدایت‌کننده هدف یا مأموریت شما خواهد بود.

در مورد من، بالاترین ارزش من تدریس است.

این همان کاری است که من دوست دارم انجام دهم و آنچه را که خودبه‌خود از درون الهام می‌گیرم، انجام می‌دهم.

هر آنچه در لیست ارزش‌های شما بالاترین درجه را داشته باشد، هدف شمارا تشکیل می‌دهد.

بیان آنچه بیشتر از همه برای آن ارزش قائل هستید، کامل‌ترین هدفی که احساس می‌کنید برای انجام آن "فراخوانده می‌شوید"

و آنچه خودبه‌خود احساس می‌کنید برای کمک به آن الهام گرفته‌اید.

در این منطقه با بالاترین ارزش، تمایل دارید که بیشترین برتری را داشته باشید، بالاترین دستاوردها را داشته باشید و بیشترین و واضح‌ترین اهداف را داشته باشید.

اگر در مورد بالاترین ارزش خود مطمئن نیستید،

روند تعیین ارزش را یاد بگیرید تا به شما کمک کند آنچه در زندگی‌تان برای شما مهم‌ترین و ارزشمندترین است را شناسایی و روشن کنید.

یک‌بار انجامش دهید سپس در عرض یک هفته دوباره این کار را انجام دهید.

سپس این کار را به‌طور مکرر ماهانه انجام دهید تا زمانی که می‌بینید واقعاً زندگی‌تان برای شما مهم است و به چیزهایی متعهد هستید،

احساس اطمینان و تعهد می‌کنید و زندگی به شما نشان می‌دهد که متعهد هستید.

اگر برای انجام کاری که می‌گویید برای شما مهم است، به انگیزه از بیرون نیاز دارید، من مطمئن هستم که واقعاً برای شما آن‌قدرها که تصور می‌کنید مهم نیست.

نتیجه‌گیری: مرحله اول فرمول 13 مرحله‌ای، شناسایی آنچه درواقع هدف اصلی یا هدفی است که احساس می‌کنید هدف شما، سهم شما یا مأموریت شما در جهان است.

این ممکن است ایجاد یک خانواده، یک هدف اجتماعی، یک تجارت، ایجاد ثروت، تناسب‌اندام، یا یک تلاش معنوی یا یک ترکیب ساخته‌شده از بیش از یک موضوع باشد.

همه آنچه واقعاً زندگی شمارا نشان می‌دهد برای شما مهم‌ترین است.

  مرحله فرمول قانون جذب 2: شما به‌طور خودکار بر فکر خود مسلط خواهید شد

مرحله 2: شما به‌طور خودکار بر فکر خود برای قانون جذب مسلط خواهید شد

هنگامی‌که بالاترین ارزش یا هدف خود را شناسایی کنید، دیگر نمی‌توانید از فکر کردن در مورد آن اجتناب کنید. خودبه‌خود از درون ذهن شما بیرون می‌آید.

درونی‌ترین اندیشه غالب شما به واقعیت ملموس شما تبدیل می‌شود، زیرا آنچه در مورد خود فکر می‌کنید، تمایل به حفظ آگاهی، اقدام و تصمیم‌گیری مؤثرتر دارد.

اندیشه غالب شما بیان آنچه بیشتر از همه برای آن ارزش قائل هستید.

بالاترین ارزش من تدریس است و مطمئناً همان چیزی است که من هر شب و هر روز صبح که از رختخوابم بلند می‌شوم، درباره آن فکر می‌کنم.

بنابراین، هر آنچه برای شما مهم‌ترین باشد، شما به‌طور خودکار بر فکر خود مسلط خواهید شد و واقعیت خود را بر این اساس فیلتر می‌کنید.

اگر بالاترین ارزش شما تربیت فرزندان است، هنگام گردش در یک مرکز خرید، احتمالاً موارد مربوط به کودکان را مشاهده خواهید کرد.

کسی که به تناسب‌اندام اهمیت می‌دهد، متوجه وسایل کودکان نخواهد شد، اما احتمالاً محصولات مربوط به ورزش یا تناسب‌اندام را مشاهده خواهد کرد.

به‌عبارت‌دیگر، شما واقعیت خود را مطابق آنچه بیشتر از همه به آن اهمیت می‌دهید، مشاهده کرده و فیلتر می‌کنید و به‌طور خودکار بیشترین فکر را درباره آن می‌کنید.

نتیجه‌گیری: بالاترین ارزش شما به‌طور خودکار تعیین می‌کند که شما درباره چه چیزی بیشتر فکر می‌کنید. ازآنجاکه شما با بالاترین ارزش بر افکار خود تسلط دارید، احتمال داشتن راهی برای دستیابی به موفقیت را افزایش می‌دهید.

  پیشنهاد ویژه: ۷ نگرش افرادی که موفق می‌شوند  

مرحله 3: تجسم آن را با جزئیات انجام دهید

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: "کسانی که چشم‌انداز یا بینش دارند شکوفا می‌شوند. کسانی که چشم‌انداز ندارند از بین می‌روند. "

اگر هدفی را تنظیم کنید که با بالاترین ارزش شما مطابقت داشته باشد و سپس بر فکر خود تسلط داشته باشید، به‌طور خودکار آن را می‌بینید یا در ذهن خود تجسم می‌کنید.

مرکز اجرایی قشر مغز پیشانی مغز شما، در بینش الهام گرفته شرکت می‌کند و ازنظر عصبی به مراکز انجمنی بینایی شما در قشر پسین متصل است،

به شما این امکان را می‌دهد که به‌طور مؤثرتری اجرای مأموریت خود و نحوه عبور از هر مانعی را تصور کنید و برنامه‌ریزی استراتژیک کنید.

بنابراین، وقتی هدفی دارید، و فکر خود را بر آن مسلط می‌کنید و آن را در چشم ذهن خود می‌بینید و روی جزئیات دقیق‌تر تمرکز می‌کنید، به‌احتمال‌زیاد آن را آشکار خواهید کرد.

نتیجه‌گیری: اگر برای ایجاد تصویری بصری ازآنچه دوست دارید وقت بگذارید، احتمال دستیابی به آنچه بیشتر دوست دارید را افزایش می‌دهید.

  مرحله 4: آن را تأیید کنید

مرحله 4: آن را تأیید کنید

وقتی این شفافیت را در مورد هدف یا مأموریت خود دارید و می‌توانید آن را روان و واضح بیان کنید، آن را در ذهن خود تأیید می‌کنید.

معنای اولیه تأیید به معنی "ساختن چهارچوب در ذهنتان" است.

تنها چیزی که احتمالاً در ذهن شما محکم خواهد بود چیزی است که شما واقعاً به آن متعهد هستید،

چیزی که مرکز اجرایی مغز شمارا بیدار می‌کند بنابراین می‌توانید آن را به‌وضوح در ذهن خود تجسم کنید.

مطمئناً از ناحیه آمیگدال پایین مغز یا ارزش‌های پایین‌تر شما ناشی نمی‌شود.

در عوض، مطمئن شوید چه چیزی برای شما واقعاً معنی‌دار است، به‌طور استراتژیک به آن فکر کنید،

آن را به‌وضوح در ذهن خود ببینید و آنچه را که دوست دارید با جزئیات ایجاد کنید و بیان کنید.

هر جزئیاتی که نمی‌توانید به‌راحتی بیان کنید، موضوعی است که در ذهن شما نامشخص است.

بنابراین، نشانه‌ای که شما دید واضحی دارید و از لحاظ ذهنی بر فکر خود تسلط دارید این است که می‌توانید آن را به‌راحتی بیان کنید.

وقتی می‌توانید آن را روان و واضح بیان کنید، شخص دیگری می‌تواند هنگام صحبت شما، آن را ببیند.

وقتی یک دهه پیش در استرالیا صحبت کردم، داستانی را در مورد شب ملاقات با پل سی.برگ با مخاطبان در میان گذاشتم.

بعداً آقایی به نام اندرو تیشلر، آمد تا با من صحبت کند و گفت:

«دکتر دمارتینی، داستان شما به من الهام کرد که من یک هنرمند و یک نقاش هستم و خوشحالم که می‌توانم آنچه را که شما در حال حاضر توضیح دادید، نقاشی کنم. "

دید من آن‌قدر در ذهنم واضح بود که می‌توانستم آن را به‌وضوح برای دیگران بیان کنم، کسانی که در آن زمان نیز می‌توانستند آن را ببینند.

نتیجه‌گیری: نشانه این‌که شما دید روشنی دارید، بر افکار خود در مورد آن تسلط دارید و برای شما کاملاً مأموریت دارد این است که، می‌توانید آن را به‌راحتی بیان کنید.

  حتما بخوانید: ۱۰ باور محدودکننده در مورد پول و چگونگی غلبه بر آن‌ها  

مرحله 5: تجربه احساسات ملموس

هنگامی‌که مراحل 1 تا 4 را طی کردید، احتمالاً احساسات متفاوتی را تجربه خواهید کرد.

به‌جای احساسات عاطفی قطبی مانند شادی، غم، لذت، افسردگی، عشق و کینه، احتمالاً شمارا دچار احساساتی خواهد کرد که من آن‌ها را "احساسات ترکیبی"

یا "احساسات متعالی" می‌نامم. این‌ها شامل فضل، عشق، الهام، اشتیاق، امنیت و حضور است.

این شش احساس متعالی تأییدی است بر اصالت داشتن و سازگاری مداوم با آنچه برای آن بیشتر ارزش قائل هستید:

• هویت شما حول بالاترین ارزش شما می‌چرخد.

• هویت هستی شناختی شما بیان بالاترین ارزش شماست.

• هدف غایت شناختی شما بیان بالاترین ارزش شماست.

• میل معرفتی شما برای یادگیری در بالاترین ارزش شماست.

شما همچنین به‌طور خودکار اطلاعات را با توجه به آنچه برای شما بیشترین اهمیت را دارد جذب، حفظ و به کار می‌گیرید،

به همین دلیل تمایل دارید که بالاترین سطح موفقیت را در این زمینه داشته باشید.

همچنین جایی است که به نظر می‌رسد با نظم ترین، قابل‌اعتمادترین و متمرکزترین فرد باشید.

نتیجه‌گیری: اگر بالاترین ارزش خود را تشخیص دهید، فکر خود را بر آن مسلط کنید، آن را تجسم کنید، می‌توانید آن را بیان و تأیید کنید و از آن الهام گرفته‌اید، به‌احتمال‌زیاد در مسیر تجلی آن هستید. احساسات متعالی از قدرشناسی، عشق، الهام، اشتیاق، اطمینان و حضور همه نشانه‌های اصالت و یک زندگی هماهنگ است.

  مراحل فرمول قانون جذب 6، 7 و 8: یادداشت کنید در کجا و چه زمانی می‌خواهید به آن برسید

مراحل 6، 7 و 8: یادداشت کنید در کجا و چه زمانی می‌خواهید به آن برسید

هنگامی‌که در این حالت منطبق و معتبر هستید، احتمالاً خودبه‌خود بخواهید آن را یادداشت کنید تا به آن برسید.

من مطمئن هستم که شما لحظاتی داشته‌اید که از چیزی الهام گرفته‌اید و گفته‌اید، "دوست دارم آن را بنویسم تا ایده را از دست ندهم."

بنابراین سه مرحله بعدی، ذخیره آن در فضا و زمان است. به‌عبارت‌دیگر:

• دوست دارید کجا آن را ایجاد کنید؟

• دوست دارید چه زمانی آن را ایجاد کنید؟

وقتی در مورد بینش خود وضوح دارید و می‌توانید آن را بیان کنید، تمایل دارید که یک استراتژی برای مکان و زمان در ذهن خود ایجاد کنید.

این زیبایی مرکز اجرایی است، می‌تواند برای شما بیان و طراحی کند. بنابراین از این طریق او مرکز طراحی مغز نیز هست.

من اغلب می‌گویم که افرادی که با طراحی و برنامه‌ریزی‌شده زندگی می‌کنند فراتر از افرادی هستند که با وظیفه زندگی می‌کنند.

افرادی که مطابق با ارزش‌های دیگران زندگی می‌کنند و از آن‌ها پیروی می‌کنند، نمی‌توانند رهبرانی رؤیایی باشند و به کارهای خارق‌العاده ادامه دهند.

بعید است که آن‌ها مانیفست باشند، زیرا آن‌ها به‌جای اینکه اتفاقات را رقم بزنند، منتظر می‌مانند تا ببینند چه اتفاقی می‌افتد.

فرض کنید واقعاً متعهد به انجام کاری هستید.

در این حالت، شما به‌احتمال‌زیاد شاخص‌هایی را برای آن در نظر می‌گیرید و اقدامات و نقاط عطف خود را با آنچه برای آن تلاش می‌کنید، اندازه می‌گیرید.

اگر معیارها جمع نشوند، عاقلانه است در مورد اینکه هدف یا اهداف شما واقعاً با بالاترین ارزش شما مطابقت دارد تجدیدنظر کنید.

اگر واقعاً برای شما مهم است، به‌طور خودجوش از درون الهام خواهید گرفت و بدون نیاز به انگیزه بیرونی به آن عمل می‌کنید.

نتیجه‌گیری: انگیزه بیرونی یک دلیل است، نه یک راه‌حل برای موفقیت. شاخص‌ها را ردیابی کنید تا ببینید آیا آن‌ها پیشرفتی را به سمت آنچه در زندگی دوست دارید به دست آورید، نشان می‌دهند. اگر از بینش خود الهام گرفته‌اید، می‌توانید آن چشم‌انداز را بیان کرده و یادداشت کنید، و هنگامی‌که می‌خواهید آن را انجام دهید، و در هرکجا که می‌خواهید آن را انجام دهید، به‌احتمال‌زیاد آن را تجلی می‌کنید.

  پیشنهاد ویژه: ۸ علاقه اصلی در مسیر برنامه‌ریزی شغلی  

مراحل 9، 10 و 11: با منابع انرژی مهم برای قانون جذب اقدام کنید

در این مرحله از روند، شما احتمالاً می‌خواهید یک اقدام خودجوش انجام دهید. این اقدام احتمالاً پر از شورونشاط و انرژی خواهد بود.

من مدت‌ها پیش فهمیدم که انرژی پس از تشخیص منبع بی‌نهایت است و نشاط شما با زنده‌بودن بینش شما متناسب است.

اگر دوست دارید انرژی بیشتری داشته باشید، عاقلانه است که:

• درباره آنچه واقعاً به آن متعهد هستید، هدف و مأموریت و بالاترین ارزش خود را روشن کنید

• و برای ایجاد تغییر تمرکز کنید.

اگر این کار را انجام دهید، مطمئناً به دلیل شفافیت بینش، انرژی شما افزایش می‌یابد.

وقتی کسی از بالاترین اولویت خود الهام گرفته و زندگی می‌کند، مطابق آنچه واقعاً بیشتر از همه برای آن ارزش قائل است،

تمایل دارد که انرژی، تمرکز و نظم خارق‌العاده‌ای داشته باشد. برعکس، اگر فردی منظم یا متمرکز نباشد،

احتمالاً به این دلیل است که او ناآگاهانه در تلاش برای انجام کارهای با اولویت پایین است.

نیازی نیست کاری را که دوست دارم هر روز انجام دهم یعنی تدریس، به من یادآوری شود.

اگر کارهایی با اولویت پایین انجام دهم، باید به من یادآوری شود اما آنچه را که دوست دارم انجام دهم، لازم نیست به من یادآوری شود.

به همین ترتیب، هنگام انجام کاری واقعاً الهام‌بخش و معنی‌دار برای شما، احتمالاً اقدام و انرژی خواهید داشت.

هنگامی‌که این کار را انجام می‌دهید، تمایل خواهید داشت که دریابید منابع موردنیاز شما در اطراف شما هستند.

کمبود منابع وجود ندارد، اما اگر با عالی‌ترین ارزش خود زندگی نکنید به‌سختی آن‌ها را خواهید دید.

برعکس، وقتی کاری با ارزش پایین انجام می‌دهید، تمایل به‌نوعی اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی خواهید داشت.

وقتی هم کاری را مطابق با بالاترین ارزش‌های خود انجام می‌دهید، نظم و ترتیب، مازاد توجه و خویشتن‌داری خواهید داشت.

به‌این‌ترتیب می‌توانید قبل از اقدام، اطلاعات را مشاهده و بازیابی کنید و منابع و امکانات را درست در مقابل خود مشاهده کنید.

نتیجه‌گیری: یک هم‌زمانی با افراد، مکان‌ها، اشیا، ایده‌ها و رویدادهایی که در زندگی شما ظاهر می‌شوند وجود دارد که با آنچه برای شما بیشتر ارزش دارد، همسو است. هنگامی‌که در هماهنگی با عالی‌ترین ارزش‌های خود زندگی می‌کنید، کاملاً از آن‌ها آگاهی خواهید داشت و نسبت به آن‌ها رفتار خواهید کرد.

  مرحله 12: احساس لیاقت کنید

مرحله 12: احساس لیاقت کنید

هنگامی‌که مطابق با بالاترین ارزش‌های خود زندگی کنید و با انرژی در منابع مادی اطراف آن اقدام کنید، احتمالاً عزت‌نفس شما بالاترین خواهد بود.

وقتی عزت‌نفس شما همگام با بالاترین ارزش‌های شما بالا باشد،

به‌احتمال‌زیاد احساس خواهید کرد که لیاقت این را دارید که نشان دهید، می‌خواهید در زندگی خود به چه چیزی برسید.

عزت‌نفس واقعی، عزت‌نفس عالی یا عزت‌نفس سرکوب‌شده نیست. عزت‌نفس واقعی شما همان ارزشی است که در مرکز این دو قرار دارد.

• وقتی مغرور و سرحال هستید، این مسئله می‌تواند با افزایش عزت‌نفس همراه باشد.

• وقتی خجالت‌زده و افسرده باشید، این می‌تواند با کاهش عزت‌نفس همراه باشد.

بااین‌حال، هنگامی‌که متمرکز باشید، اصیل باشید، مطابق با بالاترین ارزش‌های خود زندگی کنید و به‌طور عینی دنبال چیزی کاملاً مهم باشید،

عزت‌نفس شما افزایش می‌یابد و سطح شایستگی شما به‌طور خودکار ظاهر می‌شود و افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری: وقتی اصیل، متمرکز و متعادل باشید، احساس لیاقت خود را برای داشتن آنچه در خواب می‌بینید، احساس خواهید کرد.

 

مرحله 13: اخرین مرحله قانون جذب تشکر عملی

آخرین مرحله فرمول قانون جذب، قدردانی است. من به نوشتن روزانه آنچه از آن سپاسگزار هستم،

اعتقاددارم زیرا اگر ازآنچه داشته‌اید، سپاسگزار باشید، چیزهای بیشتری را تجربه خواهید کرد، دریافت می‌کنید یا سپاسگزار خواهید بود.

وقتی به خاطر داشته‌های خود سپاسگزار باشید، ذهن شما تمایل به انعطاف‌پذیری و سازگاری بیشتری دارد و شما در حالت اصالت و فضل زندگی می‌کنید.

در این حالت است که به‌احتمال‌زیاد عمیق‌ترین و قدرتمندترین فرد هستید.

شکوه و عظمتی که در این حالت دارید، عمیق‌تر از هر خیالی است که می‌توانید به خود تحمیل کنید.

 

نتیجه‌گیرینتیجه‌گیری

اگر فرمول قانون جذب 13 مرحله‌ای را دنبال کنید، احتمال جذب آنچه دوست دارید در زندگی خود به دست آورید افزایش می‌یابد.

لطفاً به نکات زیر توجه کنید:

اطمینان حاصل کنید آنچه دوست دارید به آن برسید، واقعاً برای شما الهام‌بخش است و احساس بازگشتی وجود ندارد.

به‌عبارت‌دیگر، چیزی که احساس می‌کنید، بی‌امان آن را دنبال خواهید کرد و گزینه دیگری وجود ندارد.

چرا کاری را دنبال کنید که واقعاً برای شما الهام‌بخش نباشد؟

اگر بیشتر وقت خود را صرف کارهایی با اولویت پایین کنید که شمارا خسته می‌کند، چگونه می‌توانید یک زندگی الهام‌بخش داشته باشید؟

در عوض، بر انجام بالاترین اولویتی که می‌توانید هر روز انجام دهید، تمرکز کنید. این کلید قانون جذب و دستیابی به اهداف و آرزوها است.

هدف، به‌علاوه فکر، به‌علاوه بینش یا چشم‌انداز، به‌علاوه گفتگوی درونی یا تأیید، استحکام در ذهن شما، به‌علاوه احساس، به‌علاوه ثبت زمان و مکان اجرای هدف، به‌علاوه اقدام با انرژی منابع مادی، به‌علاوه احساس لیاقت، به‌علاوه سپاسگزار بودن، این احتمال را افزایش می‌دهد به آنچه در زندگی خود می‌خواهید، برسید.

نوشته‌ای از دکتر جان دمارتینی

 

دیدگاه کاربران (0)