امروزه با تعدد دانشگاههای کشور، سالانه افراد زیادی در رشتههای مهندسی فارغالتحصیل میشوند؛ لذا رقابت بر سر تصاحب جایگاه شغلی مناسب روزبهروز بیشتر میشود؛ ازاینرو یادگیری مهارتهای بازار کار در کنار دروس دانشگاهی امری ضروری است.
فرض کنید شما مدیریت یک شرکت ساختوساز را بر عهده دارید و به یک مهندس طراح نیاز دارید، نفر اول تحصیلات از دانشگاه دولتی و نفر دوم تحصیلات از دانشگاه آزاد و مسلط به چندین نرمافزار طراحی؛ کدامیک را انتخاب میکنید؟
علاوه بر این افراد زیادی هستند که باوجود داشتن مدارک دانشگاهی معتبر و مهارتهای نرمافزاری، کارگاهی و صنعتی و حتی با داشتن ایدههای مناسب هنوز موفق به راهاندازی کسبوکار مهندسی خود نشدهاند و درنهایت ممکن است بهسختی درجایی مرتبط با رشته استخدام و یا وارد بازارهای شغلی دیگر شوند!
در مرحله بعد افرادی هستند که صرفاً با داشتن مهارتهای فنی قادر به گرفتن پروژه با قیمتهای نامتعارف از کارفرمایان میشوند و زحماتشان هیچگاه به پول تبدیل نمیشود!
اگر کمی فراتر رویم، مهندسینی را میتوان یافت که همواره درگیر پروژههای خود هستند و زندگیشان از تعادل خارج شده و به هیچکدام از دیگر جنبههای زندگی خود نمیرسند؛
اما باوجود تمام این مشکلات، مهندسین موفق زیادی در صنعت وجود دارد که با وجود داشتن قیمتهای بالا روزبهروز پروژههای بیشتری دریافت میکنند و در تمام جنبههای زندگی خود موفق عمل میکنند!
علت چیست؟
بگذارید برگردیم به عقب، مهندسی که با پایین آوردن قیمت و دستمزد سعی در گرفتن پروژه داشت اگر روی توانایی پرزنت خدمات خود به کارفرما تمرکز میکرد، نتیجه چه میشد؟
خویشفرمایی که با کار زیاد زندگیاش از تعادل خارج شده بود، اگر بجای کار زیاد روی مهارت تیمسازی تمرکز میکرد و دست به کارآفرینی میزد، چه آیندهای در انتظارش بود؟
و یا فردی که درزمینهٔ فروش قطعات صنعتی فعالیت میکند اگر مهارتهای فروش و ارتباط با مشتری را فرا گیرد؛ چه تغییری در وضعیت مالی خود مشاهده خواهد کرد؟
راهکار چیست؟
میتوان تا به اینجا دریافت که برای موفقیت در کسبوکارهای مهندسی، به دو بال نیاز است.
بال اول مهارتهای فنی و کارگاهی و بال دوم مهارتهای کسبوکار از قبیل اصول مذاکره و قرارداد نویسی، فروش، تیمسازی و..؛
درواقع میتوان کسبوکار مهندسی را به یک پازل تشبیه کرد که دانستن هر یک از مهارتهای بیزینس باعث تکمیل پازل میشود و میتواند موفقیت بیزینس ما را تضمین کند.
مربیگری تجاری سبب میشود که یک کسبوکار از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب حرکت کند؛
پس از اینکه صاحب کسبوکار مشخص کرد که تمایل دارد بیزینس خود را از وضعیت فعلی به چه وضعیتی برساند، بیزینسکوچینگ به او در تعیین استراتژی و اولویتبندی اهداف کمک میکند و بیزینس کوچ همراهی است که در پیدا کردن پتانسیلها به شما کمک میکند؛
درواقع بیزینسکوچ نوری روی قسمتهای تاریک کسبوکار شما میتاباند که فرصتها و موانع را بهتر ببینید و بهتر بتوانید تصمیمگیری کنید؛
همچنین در تمام مراحل تامینمالی، بازاریابی و برنامهریزیهای مدیریتی طبق قراردادی که با شما میبندد، شمارا یاری میرساند.
طبق آماری که توسط فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) منتشر شده است مربیگری در کسبوکار تا 70% بهرهوری را در کسبوکار افزایش میدهد، تا 67% باعث تعادل در کار و زندگی شده و تا 72% منجر به افزایش مهارتهای ارتباطی میشود.
جالب است بدانید که بیلگیتس بنیانگذار شرکت مایکروسافت که خود مدیرعامل موفقی بود میگوید: "هر فردی به یک کوچ نیاز دارد.
چه مدیرعامل، معلم یا بازیکن بسکتبال باشی، فرقی ندارد. همهٔ ما به کسی نیاز داریم که ما را در تحقق اهدافمان کمک کند."
بیزینس کوچینگ در مهندسی
فرقی ندارد رشته شما چیست؛ مهندس برق هستید یا معمار؛ برای دستیابی به اهداف خود نیاز دارید که از حداکثر پتانسیل خود استفاده کنید و در تمامی ابعاد، چه مهارتهای ارتباطی و توسعه فردی، و چه دانش فنی رشد کنید؛
کارشناسی را تصور کنید که در یک پلنت صنعتی قصد معرفی پروژهای نوآورانه را دارد، تمام تلاش خود را برای معرفی به کار میبندد اما تنها چیزی که نصیبش میشود نگاههای سردرگم و سکوت افراد مقابل است! علت واضح است؛
اگر این فرد درکی از اصول اولیه مهارتهای ارتباطی داشت قطعاً ارائه پروژه برایش نتیجه دیگری به همراه داشت!
پس اگر به جنبه فردی قضیه توجه کنیم، مربیگری باعث میشود که مهارتها و پتانسیلهای شما رشد کند، با رشد شما قطعاً کسبوکارتان نیز رشد خواهد کرد!
حال بیاید از دید کسبوکاری به قضیه نگاه کنیم که کوچینگ کسبوکار چه اثراتی بر بیزینس مهندسی خواهد داشت:
جذب مشتری و درنهایت فروش یک فرآیند است، شما باید بهعنوان یک صاحب کسبوکار ورودیهای بیزینس خود را مشخص کنید، برای این کار باید یک نام تجاری جذاب برای کسبوکار خود انتخاب کنید و از طریق تبلیغات، رسانههای اجتماعی و مهمتر از همه ارجاع دیگران منابع ورودی را جذب کنید.
در هر بیزینس مهندسی باید فعالیتهایی که باعث رشد واقعی کسبوکار میشوند را کشف کرد، درواقع با مشخص کردن این فعالیتها و تمرکز روی آنها میتوانید خدمات بهتری ارائه دهید و برند قویتری بسازید.
یکی از پارامترهای مهم در بقای یک بیزینس مهندسی قرارداد نویسی صحیح و شفاف است؛
فرض کنید شما یک پروژه ساختمانی را انجام دادهاید اما کارفرما پرداخت وجه را به تأخیر میاندازد؛
اگر قرارداد شما گارانتی پرداخت نداشته باشد به نظرتان کسبوکار شما چقدر دوام میآورد؟
کسبوکار مهندسی باید مدیریت مالی دقیقی داشته باشد و نحوه تخصیص درآمد به هریک از کارها مشخص شود و همواره بخشی از درآمد برای دریافت پروژههای بزرگتر به شرکت بازگردد؛
با این کار اصطلاحاً چرخ بیزینس ما میچرخد و قدرت حرکت و رشد خواهد داشت.
با رشد کسبوکار رفتهرفته باید یک تیم قوی تشکیل دهیم که آنچه را که در آن تخصص نداریم عهدهدار شوند.
در تیمسازی توجه به این نکته ضروری است که افرادی را انتخاب کنیم که مهارتهای ما را تکمیل کنند و توان فنی و بیزینسی ما را گسترش دهند.
شغل مهندسی ایجاب میکند که برای پروژههای گوناگون بازدیدهای مکرر در نقاط جغرافیایی مختلف داشته باشید؛
پس باید کسبوکار شما این امکان را داشته باشد که در غیابتان کارکند و خللی در فرآیندهای آن ایجاد نشود؛
این دقیقاً همان کاری است که سیستمسازی انجام میدهد. با کمک این علم میتوانیم از سیستمی بهرهمند باشیم که حتی در غیاب صاحب کسبوکار بهترین کارایی را دارد.
به نظر شما اگر یک کوچ کسبوکار در تمام این موارد در کنار شما باشد، چه تأثیری در موفقیت بیزینس شما خواهد داشت؟
فرض کنید شما با یادگیری علم کوچینگ مهارتهای کسبوکاری و اقدام خود را افزایش دادهاید و به دنبال راهاندازی کسبوکار مهندسی خود هستید؛
اما بهعنوان یک تازهکار منابع محدودی در دسترس دارید و توان و تجربه رقابت در بازار را ندارید؛ بیاید ابتدا با دو مفهوم کلیدی در بازاریابی شروع کنیم:
قانون رهبری: " اول بودن بهتر از برتر بودن است! " این قانون بیان میکند که اول بودن در ذهن مشتریان بسیار سادهتر از آن است که ثابت کنیم محصولات و یا خدمات ما بهترین کیفیت را دارند؛
بهعنوانمثال برند تاید، بهعنوان اولین پودر لباسشویی در ذهن مردم هک شده است.
قانون طبقه: " اگر در یک طبقه نمیتوانید اول باشید، طبقه دیگری درست کنید که در آن اول باشید!" فرض کنید شما قصد ورود به بازار و برندسازی درزمینهٔ نقشهکشی صنعتی هستید؛
اما قبل از شما فرد دیگری با صرف هزینه و زمان زیاد در این شغل برند خود را بین کارفرمایان تثبیت کرده است، قطعاً برای شماره یک شدن در این زمینه ممارست و تلاش زیادی لازم است؛
درنهایت هم ممکن است به دلیل منابع محدود خسته شوید و از این کار دست بکشید!
شما باید بهعنوان یک مهندس که به ابزار کوچینگ و کسبوکار مجهز است، طبقهٔ دیگری بسازید که در آن طبقه اولین باشید!
ممکن است این سؤال به ذهنتان خطور کند که طبقه مناسب من چیست؟
شما باید آشنا به بازار صنعت خود و قادر به شناسایی و حتی پیشبینی ترندهای کسبوکاری در صنعت مربوطه باشید؛ در این صورت طبقه جدید خود را پیدا خواهید کرد!
نتیجهگیری
برای موفقیت در کسبوکارهای مهندسی پارامترهای زیادی دخیل است که فقط یکی از آنها دانش آکادمیک است.
جامعهٔ مهندسی کشور ما امروزه با فقر دانش بیزینسی مواجه است و تعداد قابلتوجهی از مهندسین از این دانش بیبهرهاند؛
سلیقه بازار عوض شده و رقابت کسبوکارها در زمینههای مختلف در حال افزایش است؛
شواهد کاملاً گویاست که علم کوچینگ میتواند در کسبوکار مهندسی تحول ایجاد کند؛
پس لازم است که دانش کسبوکار را با مهارتهای فنی خود ترکیب کنید تا بتوانید تخصص خود را به پول تبدیل کنید.
نویسنده: جناب آقای محمدامین سالاری از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان