تبلیغات و ترویج اصطلاحاتی است که بسیاری از مردم بهجای یکدیگر استفاده میکنند.
اگرچه درست است که هر دو اصطلاح مربوط به بازاریابی هستند، اما یکسان نیستند. در این مقاله تفاوتهای اصلی ترویج و تبلیغات را بیان کردیم.
برخی از کسبوکارها مجموعه فعالیتهای مرتبط با تبلیغات و ترویج محصول را در ذیل یک مجموعه هزینه طبقهبندی میکنند
و مسئولیتهای هر دو بخش را بر عهده یک مدیر قرار میدهند.
درحالیکه تبلیغات عموماً اشاره به پیامهای کنترلشده و هزینهبر در رسانههای مختلف دارد.
اما ترویج اشاره به فعالیتهای بازاریابی هزینهبر و رایگان از قبیل فروش و طرفداری از یکسری فعالیتها دارد.
در واقع به مجموعه اقدامات تشویقی و کوتاهمدت که باعث میشود مخاطب وسوسه شود و محصولات یا خدمات ما رو تست کند، ترویج میگوییم.
تا زمانی که شرکت شما آنقدر بزرگ و گسترده شود که قادر به داشتن هر دو دپارتمان باشید،
بهتر است بخش تبلیغات و ترویج را در کنار بخش روابط عمومی و تحت مدیریت یک مدیر ارشد بازاریابی قرار دهید.
تبلیغات یک روش بازاریابی است که معمولاً توسط شرکتهای بزرگی که سهم قابلتوجهی در بازار دارند، استفاده میشود.
محبوبترین شکل تبلیغات شامل تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، پوستر، بیلبورد و تبلیغات چاپی است.
از طرف دیگر، ترویج راهی برای بازاریابی یک سرویس یا محصول از طریق ابزارهای پویاتر است.
که میتواند شامل کوپن، نمونه رایگان، کمک مالی، شبکههای اجتماعی، مسابقات، رویدادها، حمایت مالی از تیم، فروش و تخفیف باشد.
هدف اصلی تبلیغات ایجاد و تقویت وفاداری مشتری است. این کار با هدف انجام فروش در میانمدت و بلندمدت انجام میشود.
بنابراین، هنگام اجرای یک کمپین تبلیغاتی، ممکن است مدتی طول بکشد تا بتوانید نتایج قابلتوجهی را مشاهده کنید.
این میتواند ماهها یا حتی سالها باشد. اما، ترویج با هدف تولید نتیجه در کوتاهمدت انجام میشود.
بهعنوانمثال، فروشگاهها تخفیف یا کوپن ارائه میدهند تا بتوانند فروش فوری انجام دهند.
تبلیغات در روزنامهها، مجلات، رادیو، تلویزیون و بیلبوردها معمولاً بسیار گران است.
بهعنوانمثال، بسته به زمان پخش، یک تبلیغ تلویزیونی 30 ثانیهای میتواند هزاران دلار برای شما هزینه داشته باشد.
به همین دلیل تبلیغات یک استراتژی است که بیشتر توسط شرکتهای بزرگ استفاده میشود.
از طرف دیگر، ترویج هزینههای زیادی را شامل نمیشود.
حتی میتوانید ترویج خود را در شبکههای اجتماعی یا از طریق ایمیل بدون نیاز به هزینه کردن انجام دهید.
بنابراین، ترویج برای شرکتهای کوچک و متوسط مناسب است.
شما میتوانید هزینههای مربوط به تبلیغات و ترویج را به هدف فعالیتهای حسابداری و مالیاتی به یک شیوه ثبت و ضبط کنید.
اگر بر فرض مبلغ X را برای درج تبلیغ در یک مجله صرف کنید و همان مبلغ X را هم برای حمایت از یک مسابقه دو هزینه کنید،
هر دو مورد را میتوانید بهعنوان یک آیتم هزینه ذیل هزینههای بازاریابی خود درج کنید.
همچنین هزینههای تولید تبلیغات، بنر، لوگو یا هر چیز دیگری که برای انجام این دو فعالیت نیاز دارید را هم میتوانید در ذیل مجموعه هزینههای صرف شده برای فعالیتهای بازاریابی خود در نظر بگیرید.
اگر میخواهید مشتریان خاص را هدف قرار دهید، تبلیغات مؤثرتر از ترویج است.
اکثر کانالهای رسانهای دارای جمعیتی خاص از شنوندگان، بینندگان، بازدیدکنندگان یا خوانندگان هستند که میتوانید مشاهده کنید.
شما ممکن است بتوانید مخاطب خاصی را بر اساس سطح درآمد، تحصیلات، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، سن و قومیت هدف قرار دهید.
بااینحال، وقتی صحبت از ترویج میشود، هرگز نمیدانید چه کسی پیام شمارا میبیند.
بهعنوانمثال، هنگامیکه از یک رویداد حمایت مالی میکنید، واقعاً نمیتوانید مطمئن باشید که چه نوع افرادی در آن شرکت میکنند.
دعوت از افراد برای "لایک کردن" صفحه فیسبوک شما میتواند افرادی را جذب کند که واقعاً به آنچه شما ارائه میدهید علاقه ندارند.
اگرچه تبلیغات باعث میشود خدمات یا محصول شما در معرض دید عموم قرار بگیرد، اما منجر به مشارکت جامعه نمیشود.
از طرف دیگر ترویج به شما این فرصت را میدهد تا با حمایت مالی از رویدادها و حمایت از اهداف با جامعه درگیر شوید.
وقتی تأثیر مستقیم بر زندگی آنها داشته باشید، افراد احتمالاً به کارهای شما مطلوب نگاه میکنند.
خلاصه
باوجود همه این اختلافات، تبلیغات و ترویج از یکدیگر جدا نیستند. ترویج موفق معمولاً به کمپینهای تبلیغاتی و بالعکس بستگی دارد.
بهعنوانمثال، هنگام اجرای یک کمپین تبلیغاتی برای محصول یا خدمات خود، میتوانید دو هفته تخفیف به مشتریان خود ارائه دهید.
این موضوع حتی علاقه بیشتری به برند شما ایجاد میکند و میتواند فروش شمارا در کوتاهمدت افزایش دهد.
تبلیغ «دلیلی» برای خرید ارائه میکند اما ترویج «انگیزه» خرید ارائه میکند.
تبلیغات حرفهای (نه خیلی از تبلیغاتی که در سطح شهر میبینیم) تلاش میکند که مشتری رو آگاه یا متقاعد کند که محصول ما بهتر است و میتواند ما را انتخاب کند اما در ترویج دیگر خبری از متقاعدسازی وجود ندارد.
ترویج شامل دادن نمونه محصول، کوپن، کاهش قیمت، جایزه، مسابقه، تضمین محصول، تشویق به تعویض کالای قدیمی با کالای جدید و… است.
ترویج زمانی به بیشترین اثربخشی میرسد که همزمان با تبلیغ انجام شود.
یعنی مردم بدانند شما چه شرایطی رو در نظر گرفتید. اجازه بدید با یک مثال بررسی کنیم.
فرض کنید یک فست فود با هر پیتزایی که خریداری میشود یک سالاد هم هدیه دهد، اگر مخاطبان این فست فود اطلاعی از این موضوع نداشته باشند این کمپین با شکست مواجه میشود. پس ضرورت تبلیغات رو اینجا بهراحتی درک میکنیم.