استفاده از بازاریابی احساسی برای ترغیب مردم روشی جدید نیست. این کار از زمان ارسطو و شاید حتی قبل از آن انجامشده است.
در حقیقت، این فیلسوف بزرگ یونانی، احساسات را یکی از سه تکنیک جذابیت و ترغیب تعریف کرد.
بازاریابی احساسی روشی است که میتواند مخاطب را با استفاده از پاسخ احساسی یا محرک ترغیب کند.
احساساتی مانند خوشبختی، عصبانیت یا احساس گناه را در مخاطب ترسیم میکند.
ازآنجاکه اینیک روش ترغیب مؤثر است،
در حال حاضر مشاغل از احساسات انسانی به روشهای مختلف برای دستیابی به اهداف مختلف ازجمله آگاهی از برند، فروش بیشتر و حفظ مشتری و موارد دیگر، بهره میبرند.
درنهایت این بازاریابی برای قانع کردن است.
احساسات نیرویی قوی است. از بسیاری جهات قدرتمند است زیرا میتواند بر تصمیمگیری تأثیر بگذارد و مردم را به اقدام ترغیب کند.
به همین دلیل یک روش بازاریابی مؤثر برای الهام بخشیدن به مردم برای انجام اقدامات خاص و رسیدن به نقاط عطف تجاری بوده است.
بازاریابی احساسی استفاده عمدی از پیامهای اقناعی است که بر احساسات انسان تأثیر میگذارد و ارتباط عمیقی با مخاطب ایجاد میکند تا به نتیجه مطلوب برسد. اغلب او فقط یک احساس را دوست دارد.
این میتواند ترس، عصبانیت، شادی یا احساسات انسانی دیگری باشد که بهاندازه کافی قوی باشد تا بتواند در تصمیمگیری تأثیر بگذارد و یا عملی را ترغیب کند.
احساسات انسانی، بهویژه در صورت منفی بودن، ادامه مییابد و از بین نمیرود.
افراد وقتی احساساتشان برطرف نمیشود، احساس ناآرامی میکنند، ازاینرو نیاز به خلاص شدن از شر آن و عمل به آن وجود دارد.
در اکثر مواقع، این احساس سبب فروش بهتر برای فروشندگان میشود.
طبق مطالعه نیلسن در سال 2016، تبلیغاتی با بازخورد احساسی بالاتر از حد متوسط از مصرفکنندگان، باعث افزایش 23 درصدی در مقایسه با متوسط تبلیغات شد.
شما بهیادماندنیتر میشوید
بدیهی است که احساسات و حافظه بهنوعی به هم پیوند میخورند، زیرا افراد تمایل بیشتری به داشتن حافظه بادوام طولانیتر دارند که به وقایع مربوط به احساسات میرسد.
وقتی تأثیر احساسی بر مخاطبان خود بگذارید، نام تجاری و محتوای شما در قلب و ذهن آنها باقی خواهد ماند.
محتوای شما بیشتر به اشتراک گذاشته میشود
مردم دوست دارند داستانها یا چیزهایی را به اشتراک بگذارند، بهخصوص وقتیکه باعث شود آنها احساس کنند - چه خوب و چه بد. این فقط ذات انسان است.
تصمیمات خرید را تحت تأثیر قرار میدهد
طبق یک مطالعه، 31٪ از تبلیغات جذاب احساسی موفق بودند، درحالیکه 16٪ از تبلیغات موفق متمرکز بر محتوای منطقی بودند.
واضح است که پاسخ احساسی به یک آگهی میتواند بر قصد خرید تأثیر بگذارد.
بازاریابی احساسی به ایجاد وفاداری مشتری و ایجاد طرفداران برند کمک میکند
مطالعه دیگر نشان داد مشتریانی که با یک برند ارتباط احساسی دارند 306٪ در طول زندگی ارزش بیشتری دارند و احتمالاً این شرکت را با نرخ 71٪ و نه میانگین 45٪ پیشنهاد میکنند.
این فقط به این معنی است که وقتی مشتریان از نظر احساسی با شما ارتباط برقرار میکنند، با وفاداری و حتی طرفداری از شما پاداش میگیرند.
همانطور که قبلاً اشاره شد، بازاریابی احساسی غالباً از یک احساس برای ایجاد رابطه استفاده میکند.
اغلب اوقات، قویترین احساسات انسانی بیشترین شانس موفقیت را دارند.
بیایید بررسی کنیم که کدامیک از این استراتژیهای بازاریابی احساسی باعث موفقیت در کمپینهای مختلف بازاریابی برای برندهای جهانی شده است.
از بین همه احساسات انسانی، ترس شاید یکی از ترسناکترین احساسات باشد.
برانگیختن ترس از طریق پیام بازاریابی خود هنگامی مفید است که با عقاید موجود مخاطب هدف شما درباره ترس همسو باشد.
آن را از کمپین تبلیغاتی "ایمن اتفاق میافتد" فولکسواگن بگیرید که از صحنههای ناخوشایند برای تبلیغ خط Jetta خود استفاده میکرد.
درست مثل فیلمها، این آگهی تصویری واقعگرایانه از تصادفات رانندگی را به تصویر میکشد و تصادفات برای هرکسی ممکن است اتفاق بیفتد.
همچنین مقدار شوک ایجادشده توسط برخورد فوری وجود دارد و آن را ترسناکتر میکند. این تبلیغ منجر به 17 درصد افزایش فروش در خط تولید فولکسواگن شد.
همیشه لازم نیست برای ایجاد ترس از خطر یا تهدید استفاده کنید، خصوصاً اگر با شخصیت برند شما سازگار نباشد.
روشهای سادهای برای استفاده از ترس وجود دارد.
بهعنوانمثال، استفاده از تایمرهای شمارش معکوس برای تأکید بر محدود بودن پیشنهاد شما میتواند باعث ایجاد حس ترس شود.
عصبانیت به مردم این امکان را میدهد که بفهمند برای دستیابی به عدالت یا حل مسئلهای غیرقابلحل، باید کاری انجام شود یا تغییر کنند.
یک برند مراقبت از زنان همیشه این کار را با تعریف دوباره معنای "مثل یک دختر" و تبدیل آن به منبع الهام انجام داده است.
این یک جنبش اعتماد بود که با کلیشههای جنسیتی مخالف بود.
کمپین Always #LikeAGirl ”یک موفقیت بزرگ بود و درمجموع 76 میلیون بازدید جهانی از 150 کشور در YouTube به دست آورد.
این محتوا همچنین 1 میلیون اشتراک ویدیویی، 4.5 میلیارد نمایش در سراسر جهان و بیش از 1،880 جایزه رسانهای کسب کرده است.
در سال 2015، کوکاکولا با کمپین "خوشبختی را انتخاب کنید" اینترنت را به لرزه درآورد.
در اینجا نام تجاری از آرزوی همه برای شاد بودن و به اشتراک گذاشتن لحظهای شادی برای نزدیک کردن جهان استفاده میکند.
درنتیجه، امتیاز برند کوکاکولا با 8.2 درصد افزایش به 26.7 رسید. شاخص برند شامل کیفیت، تأثیر، رضایت، ارزش، شهرت و توصیهها است.
همه برای خوشبختی تلاش میکنند و ازآنجاکه این احساس مثبت است، استفاده از استراتژی "بازاریابی لذت" به شما کمک میکند تا برند خود را با مثبتگرایی مرتبط کنید.
هیچکس نمیخواهد احساس تنهایی کند. در ذات ما انسانها است که آرزوی صمیمیت، روابط سالم و امنیت عضویت در یک گروه را داریم.
ازنظر مازلو، احساس تعلق یکی از اساسیترین نیازهای ماست که رفتار ما را برمیانگیزد.
به همین دلیل امروزه مارکهای زیادی را میبینید که جوامع - بهصورت آنلاین یا آفلاین - تشکیل میدهند که در آن مشتریان وفادار آنها باهم منافع مشترک دارند.
بهعنوانمثال، Rapha Cycle Club (RCC)، یک جامعه جهانی از دوچرخهسواران فعال، پیادهروی اعضای RCC را ترتیب میدهد و از افرادی که اشتیاق یکسانی دارند دعوت میکند.
زیرا آنها به مشتریان این امکان را میدهند که احساس کنند عضوی از یکچیز بزرگتر هستند - یک جامعه.
رضایت مشتری یکی از اهداف اصلی بازاریابان است و معمولاً زمانی اتفاق میافتد که آنها احساس کنند، بیش از مبلغی که میپردازند، دریافت میکنند.
این کاملاً طبیعی است و به حرص و آز میرسد.
همه ما میتوانیم قبول کنیم که مردم در دنیای مصرفی که در آن زندگی میکنیم دارای حرص و آز هستند و بازرگانانی مانند شما میتوانند از این مزیت استفاده کنند.
پیشنهادی که خریداران را قادر میسازد کالایی را بهصورت رایگان دریافت کنند، تخفیف بسیار زیاد بگیرند و حملونقل رایگان را به آنها بدهید.
همچنین میتوانید کمبود تأمین را برای ایجاد احساس فوریت برجسته کنید.
در اینجا چند نمونه نسخه تبلیغاتی که میتوانید استفاده کنید وجود دارد:
مانند هر استراتژی بازاریابی دیگر، یک روش عالی برای انجام بازاریابی احساسی وجود دارد.
بهترین روشهای زیر را در بازاریابی احساسی بررسی کنید تا مطمئن شوید احساس مخاطب خود را به روش اشتباه تحریک نمیکنید.
در اینجا ما در مورد یک ارتباط احساسی صحبت میکنیم و تنها راه برای لمس قلب مخاطبان شما این است که آنها را در سطح شخصیتری درک کنید.
عمیقترین ترس ها، شدیدترین خواستهها، چالشها و انگیزههای آنها چیست؟
احتمالاً تاکنون افراد مناسب برای خرید از شما را در نظر گرفتهاید. حال بگذار او تو را راهنمایی کند.
هنگامیکه مخاطبان خود را در سطح شخصی و عاطفی شناختید، از این دانش برای ایجاد داستانی استفاده کنید که آنها میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
مردم دوست دارند داستانهایی را بشنوند که بتوانند با آنها همدلی کنند، از آنها بیاموزند یا از آنها الهام بگیرند.
مطلبی را پیشنهاد دهید که باعث شود خوانندگان از به اشتراک گذاشتن با همسالان خود احساس هیجان کنند.
با پیروی از پنج عنصر اصلی - شخصیت، صحنه، طرح، درگیری و موضوع به داستان خود زندگی دهید.
این یک واقعیت شناختهشده است که رنگ بر روی افراد تأثیر احساسی میگذارد.
بهعنوانمثال، رنگ آبی اثر آرام بخشی دارد، درحالیکه رنگ قرمز میتواند باعث افزایش ضربان قلب شود.
بهعنوان یک بازاریاب، میتوانید از قدرت رنگ برای افزایش جذابیت احساسی محتوای بازاریابی خود استفاده کنید.
اما طراحی فقط مربوط به رنگها نیست. این ممکن است ربطی به موسیقی داشته باشد.
یک مطالعه مصرفکننده در استرالیا نشان داد که موسیقی میتواند واکنشهای عاطفی شدیدی را ایجاد کند که میتواند درک برند را تحت تأثیر قرار دهد.
بهعنوانمثال، تارهایی که نتهای کوتاه و تیز را در یک کلید اصلی پخش میکنند، میتوانند خوشحالی و هیجان به همراه داشته باشند، درحالیکه تغییر کلیدهای اصلی به کلیدهای ثانویه باعث غمگینی یا مالیخولیایی میشود.
بنابراین، اگر کانال بازاریابی شما از قابلیتهای صوتی برخوردار است، حتماً با موسیقی و صداهای مناسب حال و هوای خود را تنظیم کنید تا مکمل تبلیغ شما باشد.
در بازاریابی احساسی خطری وجود دارد، بنابراین باید هنگام استفاده از آن بهعنوان استراتژی خود مراقب باشید.
شما فقط نمیتوانید با احساسات بازی کنید یا آنها را جعل کنید و انتظار داشته باشید که نتیجهبخش باشد.
شما باید ارزشهای اصلی برند خود را درک کرده و آن را با کمپین خود همسو کنید.
صداقت و اصالت شما مهم است زیرا مخاطب میتواند آن را احساس کند.
اگرچه بازاریابی احساسی ممکن است دشوار باشد، اما بازاریابان نباید این کار را سخت انجام دهند.
بههرحال ما انسان هستیم، بنابراین همه ما اساساً احساساتی را تجربه میکنیم.
بنابراین، دفعه بعدی که یک محتوا ایجاد کردید، به این فکر کنید که چگونه میتوانید از احساسات برای ایجاد پیام قدرتمندتر استفاده کنید.
ایده این است که تعامل را افزایش دهید، بنابراین از زدن برخی آکوردها نترسید.
به قول برند خود مبنی بر اصالت بخشیدن به روابط صادقانه پایبند باشید.