"با این چکلیست پرونده مهارت گوش دادن فعال را برای همیشه ببندید"
کوچینگ جعبهابزاری نیاز دارد که یکی از مهمترین ابزار آن گوش دادن فعـال است. میتوان گفت اولین و ســادهترین ابزاری که در ابتدای یادگیری یک فرایند کوچینگ میتواند برای هر کوچی بینهایت مفید باشد، گوش دادن فعال است.
این مهارت بهقدری ساده به نظر میرسد که معمولاً برای اجرا و ارزیابی آن برنامهریزی نمیکنیم و همین بیبرنامگی سبب میشود که از تمام قابلیتهای این ابزار استفاده نشود.
من در مورد کارهای ساده یا بهظاهر ساده همیشه یاد این سخن جیمران میافتم که میگوید: " اگر انجام دادن کاری آسان است انجام ندادن آن کار هم آسان است."
برای جلوگیری از این خطای پنهان در فرایند کوچینگ میتوان از ابزار چکلیست کمک گرفت. این چکلیست میتواند دو کمک بزرگ برای شما انجام دهد.
اول اینکه: قبل از هر جلسه کوچینگ به شما یادآوری کند چه چیزهای را در فرایند گوش دادن فعال در نظر داشته باشید تا حواستان به همه موارد آن باشد. این کار تا زمان تسلط کامل شما میتواند ادامه داشته باشد.
دوم اینکه: بعد از هر جلسه کوچیــنگ میتواند به شما کمک کند یک بررسی درست از عملکرد خود داشته باشید و سیر پیشرفت خود را اندازهگیری کنید و بهبود ببخشید.
قبل از اینکه به چکلیست کوچینگ بپردازم لازم است سه دستاورد بسیار مهم گوش دادن فعال را با هم مرور کنیم تا بیشتر بدانیم چرا مهارت گوش دادن فعال اهمیت زیادی دارد.
1.گوش دادن فعال امنیــت ایجاد میکند: و این امنیت سبب میشود مخاطب هر آنچه را که باید با شما در میـان بگذارد زودتر، بگوید. اطلاعات بیشتری در اختیار شما قرار دهـد و کار شمارا راحتتر کند. ایجاد فضــای امن برای مخاطب از مهمترین کارهای یک کوچ حرفهای است.
2.گوش دادن فعال استفاده از دیگر مهارتها را برایتــان کاهش میدهد: بهعبارتدیگر اگر مهــارت گوش دادن فعال را جدی نگیرید هزینه آن را باید با صرف زمان و انرژی و با پرسیدن سؤالات از مراجع خود پرداخت کنید.
3.گوش داد فعال ارتباط مخاطب را با خودش بیشتر میکند و سریعتر به خودآگاهی میرسد: خودآگاهی یعنی پیدا کردن نیازهای حقیقی پشت هر خواستـــه و این پیشنیاز یافتن پاسخ سؤالاتی است که شما از مخاطبتان میپرسید و او باید جواب دهد.
برقراری یک ارتباط چشمی مداوم با مخاطب از ابتداییترین رفتارهایی است که باید نسبت به مخاطبتان داشتــه باشید. این کمترین انتظاری است که مخاطبتان میتواند از شما داشته باشد.
حتماً برای شما پیشآمده که باکسی صحبت کنید و او در حال جستجو در کشوی میزش باشد یا مشغـــول چک کردن پیامهای موبایلش باشد. در آن زمان چه حسی را تجربه کردهاید؟ مسلماً اصلاً حس خوبی نیست.
حواستان باشد با قطع کردن ارتباط چشـــــمی ممکن است شما هم این حس را به مخاطبتان منتـــقل کنید.
برای ارتباط چشمی هیچ قاعده کاملاً مشخصی وجود ندارد. همین اندازه بدانید که منظور از ارتباط چشمی زل زدن به چشم مخاطب نیست، یک ارتباط چشمی مناسب قطع و وصل کردن نگاه بهصورت مخاطب و بین دو چــشم و تداوم این حالت است و البته لحظات قطع کردن کوتاهتر از لحظات نگاه کردن باشد.
گاهی عوامل محیطی ممکن است حــواس شمارا نسبت به مخاطبتان پرت کند. برخی از این عوامل ممکن است تحت کنترل شما باشند و برخی هم نه.
گوشی موبایل از موارد قابلکنترل است که حتماً قبل از جلسه باید تکلیف خود را با آن روشن کنید. دیگر چه چیزهایی در جلسه کوچینگ تحت کنترل شماست؟ این سؤالی است که باید از خود بپرسید.
تا جایی که میتوانید عوامل مزاحمت را از قبل شناسـایی کنید و برای آن برنامهای داشته باشید. شاید لازم باشد از مخاطبتان بخواهید او نیز موبایلش را سایلنت کند.
در وصف خصوصیات حضرت امام رضا علیهالسلام بیانشده که ایشان هیچگاه سخن دیگران را قطع نمیکردند.
این نشان میدهد ناتمام گذاشتن کلام دیگران یک عادت رایـــجِ دور از ادب است و سعهصدر و شکیبایی در هنگام صحبت دیگران یک مهارت ارتباطی مؤثر است و آنقدر اهمیت دارد که آن را بهعنوان یک صفت پسنـدیده در امام رضا علیهالسلام نقل میکنند.
این رفتار به خاطر این باور اشتـباه است که گمان میکنیم اگر بعد از صحبت مخاطب مکث کنیـــم و بلافاصله جواب ندهیم، ازنظر مخاطب فــردی ضعیف به نظر خواهیم آمد.
درحالیکه درست برعکس این موضـــوع صحت دارد وقتی شما بعد از صحبت مخاطب کمی مکث کنید و سپس جواب دهید مخاطب احساس میکند حرف ارزشمنـدی زده و سخنش برای شما مهم بوده که برای آن فکر کردهاید.
گاهی قطع کردن صحبت مخاطب برای پاسخ دادن نیست بلکه برای این است که گفتههای او را تکمیـل کنیم. این کار نیز با گوش دادن فعال مغایرت دارد.
صبر کنید و اجـازه دهید مخاطب خودش کلام را پایان دهد. حتی اگر مطلبی را هم میدانید به کجا ختم خواهد شد اجازه دهید از مخاطب بشنوید.
تکتک جملاتی که مخاطب به زبان میآورد ممکن است حاوی پیام و اطلاعاتی باشد که با قطع صحبتهایش، از دریافت آن اطلاعات محروم شوید.
مخاطب گاهی از مسیر اصلی خارج میشود این شمایید که باید با سؤالات درست و باحوصله او را دوباره به مسیر برگردانید.
صبر و حوصــله شما مخصوصاً در پاسخ به برخی از سؤالات او، این پیام را برای مخاطب شما دارد که من عجلهای برای پاسخ دادن به تو ندارم؟
من گوش میکنم، تحلیـل میکنم و بعد پاسخ میدهم.
البتـــه شما در برخی موارد باید مداخله کنید و اجازه ندهید مراجع در خارجازمسیر گفتگو وقت جلسه را تلف کند.
اما دقت داشته باشید سهمیه مداخله شما محدود است. صبر و حوصله این مزیت را نیز برای شما دارد که از سهمــیه مداخله خود در جای مناسب استفاده کنید.
در یک ارتباط کوچینگی حدود 30 درصد از گفتگو سهم شماست و 70 درصد سهم مخاطب شما.
بنابراین در ابتدای هر مکالمه به این موضوع توجه داشته باشید و این مسئله را هم در ارزیابیها موردبررسی قرار دهید.
اگر در یک جلسه کوچینگ شما سهمی بیشتری از صحبت را به عهده داشتهاید معنی آن این است که بیشتر از آنکه گوش دهیـد حرف زدهاید.
بهعنوان یک شنونده فعال باید دائم با رفتارهای غیرکلامی به مخاطب واکنش نشان دهید.
گاهی با تعجب کردن و بالا بردن ابروها گاهی با تکان دادن سر، گاهی با لبخند و... باید با زبان بدنتان هم به مخاطب نشان دهید که تمام حواستان به اوست.
سؤال پرسیـــدن از مخاطب نشان میدهد من با موضــوع او ارتباط برقرار کردهام و پیگیرم تا درک عمیـــقتری از موضوع داشته باشم. در این قســمت میتوانید از سؤالات شفافسازی استــــفاده کنید.
هـدف این سؤالات کسب اطلاعات جدیـــــد نیست بلکه میخواهید از صحت برداشتهای خود اطمینان حاصل کنیـــد.
مثلاً ممکن است مخاطبتان بگوید: او کارش را ناتمام رها کرده و ازاینجا رفت؟ شما میتوانید بپرسید منظورتان این است که با این کار همکاری او با شما تمام شد.
در گوش دادن فعال دو نکته وجود دارد که گاهی ممکن است نکته دوم مورد غفلت واقع شود. اول اینکه به با دقت گوش دهید. نتیجه این قسمت اطلاعات ارزشمندی است که دریافت میکنید.
این کار کمــک میکند خیلی راحتتر سؤالات قدرتمند بعدی را طراحی کنید. اما تمام ماجرا این نیست و نکتـه دوم این است که به مخاطب هم نشان دهید، کاملاً به او گوش میدهید.
برای اینکه مخاطبتان را از این موضوع مطمئـن کنید این سه کار را انجام دهید:
الف) با زبان بدن واکنشهای غیرکلامی داشته باشید؛ که در قسمت قبل توضیح داده شد.
ج) در صورت لزوم حتماً واکنشهای احساسی مناسب داشته باشید؛ مثلاً شاید لازم باشد با او همدردی کنید و به او تسلیت بگویید یا ابراز احساس شادمانی کنید و به او تبریک بگویید.
د) گزارش دهی کنید؛ مثلاً به او میگویی چیزی که من شنیدم اینه که... و بعد صحبت خودش را با جملهبندی متفاوت اما با همان مفهوم برایش بیان کنید.
قرار نیست تظاهر به گوش دادن کنید، بلکه باید فعـــــالانه گوش کنید و مخاطب را هم از این کار مطمـئن کنیم. مخاطب خیلی راحت تظاهر به گوش دادن را میتواند از گوش دادن فعال تشخیص دهد.
مهمترین قسمت گوش دادن مؤثر شنیدن حرفهایی است که مخاطب به شما نمیگوید. یا به عبــارتی هنـــر شمـا شنیدن ناشنیدههاست.
این همان سطح بالای گوش دادن است که در کتاب" کو اکتیو کوچیـــنگ" از آن بهعنوان سطح سه نامبرده است. گوش دادن در این سطح فراتر از کلمات است و تا حدود زیاد شــــهودی است.
نوع ادای جملات، تغییر لحن و حالات چهره، جهت نگاه مخاطب و تغییــر حالات بدن میتواند پیامهایی را به شما بدهد که در قالب کلمات نگنجد.
این نکته فوقالعاده اهمیت دارد و در یک جلسه کوچینگ هیچگاه از آن غافل نشوید.
با این اولاً ذهن خود را از نگهداری مطالب مهم خالی میکنید و شنیدهها را طبقهبندیشده به روی کاغذ منتقل میکنید و میتوانید با توجه صددرصدی مخاطب را رصد کنید و ثانیاً با این رفتار به مخاطب اطمینان میدهید که شنونده حرفهای او هستید.
اکثر مواقع، اغلب مردم تنها بهمنظور تصدیق کردن گوش میدهند و این چیزی است که عیناً اتفاق میافتد. این مشکل تنها زمانی رخ میدهد که شما تفکر دربارهٔ تکنیک گوش دادن را کنار گذاشته باشید؛ بنابراین لازم است دریابید که گوش دادن در حقیقت یک مهارت مهم است که نیاز به پرورش و توسعه دارد.
تکنیک گوش دادن در بسیاری از اوقات اساس یک رابطهٔ قوی با دیگران است، در خانه، اجتماع، محیط آموزشی و محل کار.
این مقاله با استفاده از اطلاعات و دانشی که با سعی و تلاش Wolvin و Coakely در سال ۱۹۹۶ بهدستآمده، انواع مختلف گوش دادن را مورد بررسی قرار میدهد.
ازآنجاییکه آموزش مهارتهای گوش دادن میتواند امری چالشبرانگیز باشد، امیدوار هستیم که این مقاله برای معلمان، دانش آموزان و همچنین سایر افرادی که به توسعهٔ مهارتهای گوش دادن خود علاقهمند هستند، مفید واقع شود.
گوش دادن یعنی: فرآیند دریافت پیامهای کلامی و غیرکلامی، ساخت مفهوم از آنها و درنهایت پاسخ به آنها.
دو نوع اصلی گوش دادن که اساس همهٔ انواع گوش دادن هستند:
• گوش دادن افتراقی • گوش دادن جامع
گوش دادن افتراقی
تکنیک گوش دادن افتراقی در سن بسیار پایین، شاید حتی قبل از تولد و در رحم مادر شروع به پرورش مییابد.
این نوع گوش دادن، ابتداییترین شکل گوش دادن بوده و درک معنای لغات و عبارات را در برنمیگیرد بلکه صرفاً آواهای متفاوتی که تولید میشوند را شامل میشود.
برای مثال، در ابتدای طفولیت، یک تمایز بین صدای پدر و مادر ایجادشده که صدای پدر متفاوت از صدای مادر به نظر خواهد رسید.
گوش دادن افتراقی از دوران کودکی تا بزرگسالی، همانطور که ما در حال بزرگتر شدن و رشد هستیم و تجارب بیشتری در زندگی کسب میکنیم، پرورشیافته و توانایی ما نیز در تشخیص صداهای مختلف بهبود پیدا میکند.
بنابراین نهتنها قادر به تشخیص صداهای متفاوت خواهیم بود، بلکه میتوانیم تفاوتهای ظریف درروش تولید صدا را نیز تشخیص دهیم که همین امر اساس درک معنی این صداها خواهد بود.
این تفاوتها شامل جزئیات نامحسوس صدا، تشخیص زبانهای خارجی، تمایز بین لهجههای منطقهای و نشانههای موجود در عواطف و احساسات گوینده، است.
شخصی که خوشحال یا ناراحت، عصبانی و یا پریشان است، بهطور ناخودآگاه حالت خاصی از صدا را به چیزی که در حال بیان است، اضافه میکند که به درک آن پیام کمک کرده و ما را قادر میسازد که جزئیات نامحسوس صدا را تشخیص دهیم.
زمانی که مهارتهای گوش دادن افتراقی با محرکهای بصری ترکیب میشوند، توانایی ما در گوش دادن به زبان بدن، ما را قادر میسازد تا بهطور کاملتری شروع به درک گوینده نماییم.
بهعنوانمثال، تشخیص شخصی که ناراحت است علیرغم چیزی که بیان میکند و یا چگونگی بیان آن.
مثال
خودتان را در بین افرادی تصور کنید که در حال صحبت کردن به زبانی هستند که شما آن را متوجه نمیشوید، مثلاً در یک فرودگاه در کشوری دیگر.
احتمالاً میتوانید صداهای متفاوت زن و مرد یا جوان و پیر را از هم تشخیص دهید، همچنین میتوانید بر اساس لحن صدا، رفتار و زبان بدن سایر مردم در مورد چیزی که در اطرافتان در حال وقوع است به درک اندکی دست پیدا کنید.
اما شما متوجه نخواهید شد که دقیقاً چه جملاتی بیان میشوند، مگر با گوش دادن افتراقی برای رسیدن به یک سطح کمی از درک از محیط اطرافتان.
گوش دادن جامع
گوش دادن جامع شامل درک پیام یا پیامهایی است که در حال تبادل هستند. مانند گوش دادن افتراقی، گوش دادن جامع نیز اساس همهٔ انواع گوش دادنها است.
یک شنونده برای اینکه بتواند از مهارت گوش دادن جامع استفاده کرده و به درک لازم برسد، در ابتدا به مهارتهای زبان و واژگان مناسب نیاز دارد.
استفاده از زبان بسیار پیچیده یا اصطلاحات فنی میتواند مانعی برای گوش دادن جامع باشد.
گوش دادن جامع زمانی پیچیدهتر میشود که بدانید اگر دو فرد متفاوت در حال گوش دادن به یک پیام باشند درکی که هرکدام، از این پیام به دست خواهند آورد ممکن است کاملاً متفاوت باشد.
این مشکل در محیطهای گروهی مثل کلاس یا جلسههای تجاری میتواند چند برابر شود چراکه در چنین محیطهایی تعداد زیادی مفاهیم مختلف میتوانند از چیزی که بیانشده استنتاج شوند.
تکنیک گوش دادن جامع توسط پیامهای جانبیای که از ارتباطات غیرکلامی دریافت میشوند، کامل میشود، از قبیل لحن صدا، اشارات و حرکات و سایر زبانهای بدن.
این علامتهای غیرکلامی همانطور که تا حد زیادی میتوانند به ارتباطات و درک آن کمک کنند، همچنین میتوانند بهطور بالقوهای منجر به سوءتفاهم شوند.
در بسیاری از موقعیتهای گوش دادن، شفافسازی امری حیاتی بوده و میتوان از مهارتهایی از قبیل بازتاب، برای کمک به درک بهتر استفاده کرد.
تکنیک گوش دادن جامع و افتراقی پیشنیازهایی برای انواع گوش دادن خاص هستند. انواع گوش دادن میتوانند توسط هدفی که از آن گوش دادن وجود دارد، تعریف شوند.
سه نوع اصلی از رایجترین انواع گوش دادن در ارتباطات بین فردی عبارتاند از:
• گوش دادن اطلاعاتی (گوش دادن بهمنظور یادگیری) • گوش دادن انتقادی (گوش دادن بهمنظور ارزیابی و تحلیل) • گوش دادن همدلانه یا درمانی (گوش دادن بهمنظور درک احساسات و عواطف)
درواقع ممکن است که بیش از یک هدف برای گوش دادن به یک شخص داشته باشید، بهعنوانمثال، ممکن است درحالیکه بهمنظور یادگیری در حال گوش دادن هستید، تلاش کنید بهنوعی همدردی نیز کنید.
گوش دادن اطلاعاتی
هر زمان که برای یادگیری چیزی، گوش میدهید درواقع شما درگیر گوش دادن اطلاعاتی هستید.
در بسیاری از موقعیتهای روزمره، مثلاً در محیط آموزشی و محل کار، زمانی که به اخبار گوش میدهید، زمانی که یک برنامه مستند را نگاه میکنید یا زمانی که یک دوست به شما یک دستور آشپزی میدهد، مثالهای دیگر زیادی برای گوش دادن اطلاعاتی میتوانید پیدا کنید.
اگرچه، همهٔ انواع گوش دادن از نوع ‘فعال’ هستند ولی برای فهمیده شدن نیاز به تمرکز و تلاش آگاهانه دارند. گوش دادن اطلاعاتی نسبت به سایر انواع گوش دادن کمتر فعال است.
هنگامیکه بهمنظور یادگیری در حال گوش دادن هستیم درواقع در حال فهمیدن و به خاطر سپاری حقایق و اطلاعات جدید هستیم و نه در حال تحلیل یا انتقاد.
گوش دادن اطلاعاتی بهخصوص در محیطهای رسمی مانند جلسههای کاری یا محیطهای آموزشی، اغلب با یادداشتبرداری همراه میشود. راهی برای ثبت اطلاعات کلیدی که میتواند در آینده مرور شود.
گوش دادن انتقادی
زمانی که هدف ما ارزیابی یا موشکافی چیزی که بیان میشود باشد، میتوانیم بگوییم درگیر یک گوش دادن انتقادی هستیم.
گوش دادن انتقادی نسبت به گوش دادن اطلاعاتی یک رفتار خیلی فعال محسوب شده و معمولاً انواع مختلف حل مسئله و تصمیمگیری را شامل میشود.
گوش دادن انتقادی درست شبیه به خواندن انتقادی است، هردو شامل تحلیل اطلاعات دریافتی و انطباق آنها با چیزی که میدانیم یا باور داریم، هستند.
درحالیکه گوش دادن اطلاعاتی اغلب شامل حقایق دریافتی و یا اطلاعات جدید است، در مقابل، گوش دادن انتقادی در مورد تحلیل و مورد قضاوت قرار دادن آن است.
زمانی که لغت "انتقادی" برای توصیف گوش دادن، خواندن یا فکر کردن استفاده میشود لزوماً به این معنا نیست که ادعا میکنید اطلاعاتی که به آن گوش میدهید به نحوی ناقص هستند.
بلکه گوش دادن انتقادی به معنای درگیر شدن در چیزی که گوش میدهید با پرسیدن سؤالاتی از خودتان است.
از قبیل "گوینده سعی در گفتن چه چیزی دارد؟" یا "مبحث مهمی که در حال ارائه است چیست؟"، "چگونه چیزی که در حال شنیدن آن هستم از باورها و عقاید من متمایز میشود؟"
بنابراین، گوش دادن انتقادی اساس یادگیری صحیح است. بسیاری از تصمیمات روزمرهای که میگیریم بر اساس نوعی تحلیل "انتقادی" هستند، خواه گوش دادن باشد، خواه خواندن و یا فکر کردن.
عقاید، ارزشها و باورهای ما بر تواناییمان در پردازش اطلاعات و تعیین احساسات خودمان دربارهٔ محیط اطرافمان و نیز سبک و سنگین کردن جوانب مثبت و منفی برای گرفتن یک تصمیم آگاهانه بناشده است.
در هنگام گوش دادن انتقادی، مهم است که ذهن بازی داشته باشید و توسط کلیشهها و پیشینههای ذهنی بهصورت جانبدارانه قضاوت نکنید.
با عمل به این توصیه به شنونده بهتری تبدیل خواهید شد و دانش و درک خود را از دیگران و روابطتان با آنها گسترش خواهید داد.
گوش دادن همدلانه یا درمانی
گوش دادن همدلانه یا درمانی شامل تلاش برای درک احساسات و عواطف گوینده، قرار دادن خودمان بهجای وی و شریک شدن در افکار او، است.
همدردی راهی برای برقراری ارتباطی عمیق با شخصی دیگر است و گوش دادن همدلانه یا درمانی میتواند چالشبرانگیز باشد.
همدردی همانند دلسوزی نیست، بلکه چیزی بیشتر از ترحم و احساس تأسف برای دیگری است (همدردی ارتباط عمیقتری را دربرمی گیرد). یعنی فهم و درک دیدگاه شخص مقابل.
مشاوران، درمانگران و برخی از متخصصان دیگر از گوش دادن همدلانه یا درمانی برای درک و نهایتاً کمک به مراجعهکنندگان خود استفاده میکنند.
در این نوع گوش دادن، قضاوت و یا پیشنهاد و نصیحت جایی نداشته بلکه بهتدریج گوینده را تشویق به توضیح و تشریح بیشتر احساسات و عواطفش میکنند.
مهارتهایی از قبیل شفافسازی و بازتاب اغلب بهمنظور کمک به پرهیز از سوءتفاهم استفاده میشوند. همهٔ ما قادر به گوش دادن همدلانه بوده و ممکن است بارها آن را با دوستان، خانواده و همکارانمان تکرار کرده باشیم.
نشان دادن همدردی یا همدلی در بسیاری از روابط بین فردی یک ویژگی پسندیده محسوب میشود. ممکن است احساس راحتی بیشتری در هنگام صحبت کردن در مورد احساسات و عواطف خودتان با یک شخص خاص داشته باشید.
آن شخص نیز احتمالاً برای گوش دادن همدلانه به شما، نسبت به دیگران گزینهٔ بهتری خواهد بود.
این امر اغلب بر مبنای دیدگاهها، تجارب، باورها و ارزشهای مشابه اتفاق میافتد. بهعنوانمثال، یک دوست خوب، همسرتان، پدر و مادر یا خواهر و برادر.
انواع دیگری از تکنیک گوش دادن وجود دارند که در روابط بین فردی اهمیت کمتری دارند. آنها عبارتاند از:
گوش دادن قدر شناسانه
گوش دادن قدر شناسانه، گوش دادن برای لذت است. یک مثال خوب از آن، گوش دادن به یک صوت خوش مخصوصاً بهمنظور آرامش و تمدد اعصاب است.
گوش دادن توافقی
هنگامیکه برای ایجاد یک توافق با دیگران تلاش میکنید، در این نوع گوش دادن که دیگران را تشویق میکند که به ما اعتماد کنند، درگیر خواهید شد.
بهعنوانمثال، ممکن است یک فروشنده تلاش کند بهمنظور ایجاد اعتماد و فروش، بهدقت به سخنان شما گوش دهد. این نوع گوش دادن در مذاکرات رایج است.
گوش دادن انتخابی
این نوع گوش دادن بسیار منفی و بیانگر آن است که شنونده نسبت به چیزی که میشنود به نحوی یک دید متعصبانه دارد.
تعصب میتواند بر پایهٔ پیشینههای ذهنی یا روابط دشوار احساسی باشد. گوش دادن انتخابی یکی از نشانههای شکست در ارتباط است.
در این حالت درصورتیکه بخشهایی از پیام را فیلتر و یا حذف کردهاید، نمیتوانید امیدوار باشید که آن را درک کنید و ممکن است تعصب خود را برای ارتباطات آینده تقویت و یا تشدید نمایید.
کسب مهارت در گوش دادن یکی از المانهای مهم در توسعه فردی است.
مهارت گوش دادن استعدادی است که همه انسانها با درجات مختلفی از آن برخوردارند، لیکن غالب مردم عمیقاً به سایرین گوش نمیسپارند.
تحقیقات نشان میدهد انسانها تنها بین 25 تا 50 درصد آنچه را که میشنوند، به خاطر میآورند.
این بدین معناست که وقتی فردی با رئیس، همکار، مشتری یا همسر و فرزند خود صحبت میکند، کمتر از نیمی از گفتگوی او به طرف مقابل منتقل میشود.
برخلاف رویه حاکم بر جامعه در کوچینگ همه چیز به مهارت گوش دادن وابسته است و گوش دادن بهعنوان یکی از مهارتهای اصلی محسوب میشود و از آن بهعنوان "دروازه کوچینگ" نیز تعبیر میشود.
در این نوشتار سعی گردیده به تبیین دقیقتر مفهوم و مهارت گوش دادن، جایگاه و کارکرد آن در فرآیند کوچینگ پرداخته شود.
اغلب مردم وقتی حس میکنند دیده و درک میشوند و صدایشان شنیده میشود؛
بهطور ناخودآگاه احساس امنیت و صمیمت میکنند و راحتتر سفره دلشان را باز میکنند و از دردها، مشکلات، دغدغهها، احساسات و آرزوهایشان سخن میگویند، این فرایند باعث رشد اعتماد و استحکام رابطههایشان میگردد.
لذا یک کوچ خبره با درک این مطلب، در راستای تعمیق و ارتقا سطح مهارت گوش دادن خود گام برمیدارد و همواره تلاشش بر آن است تا این مهارت را به سطح بالایی از کارایی و تخصص برساند تا از این رهگذر کوچی خود را سریعتر و سهلتر در رسیدن به نقطه مطلوب و آرمانیاش همراهی و هدایت کند.
بهاحتمالزیاد بارها این را شنیده یا گفتهایم "حرفهای مرا میشنیدی ولی گوش نمیکردی!"، شاید به نظر برسد شنیدن و گوش دادن هدف یکسانی دارند، ولی تفاوت قابلتوجهی بین این دو وجود دارد.
شاید هرکدام از ما یک یا دو مورد از تفاوتهای شنیدن و گوش دادن را هم بدانیم لکن خالی از لطف نیست جهت درک بهتر مفهوم"گوش دادن"، بیشتر به تفاوتهای "شنیدن" و "گوش دادن" بپردازیم:
شنیدن عملی کاملاً فیزیکی و جسمانی است و به معنی درک صداهای پیرامونی توسط گوشهاست درحالیکه گوش دادن عملی روانی و ذهنی است و به توانایی تجزیهوتحلیل اطلاعاتی گفته میشود که از طریق حواس چندگانه دریافت میگردد.
شنیدن فرایندی دائمی است و انسانها همواره در طول زندگی، مشغول شنیــــدن هستند درحالیکه گوش دادن عملی موقتی است و تنها زمانی که قصد کسب اطلاعات و آگاهی را داریم، از این ظرفیت استفاده میکنیم.
شنیدن عملی غیرفعال است، یعنی در شنیدن نیاز به فعلوانفعال خاصی نیســت و انسانها همواره و بهصورت کاملاً طبیعی مشغول شنیدن صداهای اطراف خود هستند ولی در گوش دادن موثر، کنشی کاملاً فعال رخ میدهد و هنگامیکه فرد در حال گوش دادن است، عملاً بهطور فعال در حال بهکارگیری حواس چندگانه خود با گوینده است.
شنیدن عملی ذاتی است و تمامی افراد بهجز عدهای که دچار نقص فیزیولوژیکی هستند، توانایی شنیدن را دارند درحالیکه گوش دادن یک مهارت اکتسابی است و فرد میتواند از طریق آموزش و تمرین به سطح بالایی از گوش دادن مؤثر و فعال دست یابد.
شنیدن عملی است که بدون تمرکز و توجه کامل به صدای اطراف نیز رخ میدهد ولیکن گوش دادن فعال و مؤثر نیازمند تمرکز و دقت نظر فراوان به موضوع، محیط و فرد مقابل است.
شنیدن عملی غیر کنترلی و غیرآگاهانه است یعنی فرد بدون اینکه قادر به نشنیدن باشد، بدون نیاز به برنامهریزی قبلی صداهای مختلف را میشنود ولی در گوش دادن، ضمن وجود اراده و کنترل؛
فرد برخی کارها را کاملاً آگاهانه انجام داده و گوش دادن را بر اساس یک برنامه از پیش تعیینشده صورت میدهد، به عبارتی در ورای هر یک از اقدامات گوش دادن مؤثر و فعال آثاری از شعور و آگاهی دیده میشود.
بنابراین شنیدن یعنی توانایی درک صدا، حالآنکه گوش دادن نیازمند تمرکز عمیقتر و استفاده از بقیه حواس چندگانه برای درک همزمان پیامهای کلامی و غیرکلامی طرف مقابل است.
جنبههای کلیدی گوش دادن مؤثر
با توجه به درک این مطلب که گوش دادن صرف شنیدن کلمات نیست و به چیزی بیش از گوشها نیاز میباشد، ذکر این نکته ضروری است که دو وجه کلیدی در دستیابی به مهارت گوش دادن مؤثر بایستی موردتوجه قرار گیرد: یکی آگاهی و دیگری تأثیرگذاری است.
آگاهی شامل کلیه اطلاعاتی است که از طریق حواس پنجگانه و حس درونی دریافت میشود. درواقع انسان با گیرندههای چندوجهی و بیشمار خود، در حال دریافت اطلاعات از طرف مقابل است.
کلام، سرعت بیان، سکوت، گام، آهنگ، زیروبم صدا، تأکید پشت کلمات، صدای آرام یا خشن در کنار زبان بدن و هر آنچه در محیط رخ میدهد بهعنوان اطلاعاتی است که یک گوش کننده فعال در حال دریافت و تجزیهوتحلیل است.
تأثیرگذاری به معنی تأثیر گوش دادن ما بر روی سایرین است. یعنی برای اینکه گوش کننده مؤثری باشیم، نهتنها لازم است ازآنچه میشنویم آگاه باشیم، بلکه باید ببینیم آگاهیمان چه تأثیری روی طرف مقابل دارد.
به عبارتی سادهتر، زمانی میتوان گفت که ما دارای مهارت گوش دادن مؤثر شدهایم که آگاهی کسبشده ما بتواند در قالبی شکیل، رسا و تأثیرگذار به فرد مقابل منتقل شود و بهصورت یک تغییر و حرکت مثبت در فرد مقابل قابلمشاهده باشد و توسط وی بیان شود.
لذا آنچه یک کوچ خبره همواره در فرایند کوچینگ باید مدنظر داشته باشد، آمادگی کامل جهت دریافت آگاهی و هنر استفاده و تبدیل این آگاهی به یک نتیجه هدفمند، تأثیرگذار و صحیح برای کوچی است تا بتوان وی را صاحب درک صحیحی از مفهوم گوش دادن مؤثر دانست.
سطوح گوش دادن
در منابع دستهبندی و سطوح متعددی برای گوش دادن آمده است ولیکن با توجه به رویکرد این نوشتار که در جهت تبیین این مهارت در حوزه کوچینگ میباشد، سه سطح برای گوش دادن برشمرده شده است:
سطح یک: گوش دادن برای خود
در سطح یک گوش دادن، ما نسبت به خودمان آگاهی داریم. درواقع در این سطح، ما به کلمات شخص مقابل گوش میدهیم، ولی حواسمان به این است که واژهها برای شخص خود ما چه معنایی دارد.
در این سطح کلیه اطلاعات جذبشده برای پاسخ به یک سؤال است: برای "من" این اطلاعات چه مفهومی دارد؟
لذا در این سطح توجه ما بیشتر معطوف به صداهای درون ذهن خودمان است و کلیه ورودیهای کلامی و غیرکلامی شخص مقابل بر پایه عینک و قاب شخصی شنونده دریافت و تحلیل میشود.
به عبارتی در سطح یک، همه چیز در مورد "من" است: افکار من، قضاوتهای من، احساسات من، نتیجهگیریهای من در مورد خودم، دیگران و محیط.
این سطح در مکالمات روزمره و عادی زندگیمان جریان دارد ولی آنچه مبرهن است این سطح از گوش کردن بهجز موارد اندکی مناسب کوچها، مدیران و رهبران در جلساتشان با مراجع، همکاران و زیردستانشان نیست و آنها بهشدت باید دقت نمایند تا در این تله گرفتار نشوند.
از آن طرف با اندکی دقت متوجه خواهیم شد این سطح از گوش دادن درواقع همان گوش دادنی است که یک مراجع در جلسه کوچینگ از آن استفاده میکند.
سطح دو: گوش دادن متمرکز
در سطح دو گوش دادن، برخلاف سطح یک که آگاهی ما متمرکز بر خودمان بود، آگاهی ما متمرکز بر شخص مقابل است.
به عبارتی در این سطح گوش دادن عملاً حواسمان معطوف به کلمات، سخنان، لحن بیان، احساسات، زبان بدن و هر چیز دیگری که از طرف مقابل سر میزند، میباشد.
در این سطح گوش دادن، کوچ بهطور کامل حواسش به این است که کوچی چه میگوید، چطور میگوید و چه چیزهایی را به زبان نمیگوید.
عملاً در این سطح کوچ به علت تمرکزش بر روی کوچی، به سطحی از آگاهی رسیده که نیاز به پایش دائمی خود ندارد و آگاهیاش کامل معطوف به کوچی بوده و از تأثیر گوش دادنش بر روی کوچی کاملاً باخبر است.
به عبارتی در سطح دو گوش دادن، کوچ به خود، برنامه، افکار یا نظراتش نمیاندیشد، بلکه بدون اینکه افکار و احساساتش بر روی جلسه تأثیری بگذارد، تمام اطلاعات کلامی و غیرکلامی دریافتی از کوچی را میشنود و پس از پردازش اطلاعات، همچون آینه، تمام درکی که از وضعیت، دردها، چالشها و احساسات پنهان کوچی دریافت شده و کوچی متوجهش نیست را به وی میتاباند تا از این رهگذر کوچی درک واقعی از اینکه کجاست و باید به کجا برود را به دست آورد.
سطح سه: گوش دادن مطلق
در سطح سه گوش دادن باید سعی کرد خود را بهجای فرد مقابل قرار داد و هر اطلاعاتی که از محیط رسیده را دریافت و درک نمود.
درواقع در این سطح هر چیزی که توسط حواسمان قابلدرک است، از حواس پنجگانه تا حواس عاطفی را بکار میگیریم و از طریق کنش، ناکنش و واکنش با فرد مقابل و محیط به درک صحیحی از فرد میرسیم.
درواقع از طریق گوش دادن در سطح سه دسترسی بیشتری به حس درونی خود پیدا میکنیم و به کمک حس درونی اطلاعاتی دریافت میکنیم که بهصورت مستقیم قابل دریافت نیست، به عبارت سادهتر در این سطح گوش دادن از طریق شهود و برداشت خود، به درک بهتری ازآنچه در کلام و پس ذهن فرد مقابل است، میرسیم.
یک کوچ برای اینکه بتواند به بالاترین سطح از درک و ارتباط با کوچی خود برسد، لازم است بر این سطح مسلط باشد یعنی ضمن داشتن وجودی پذیرا و کاملاً متمرکز، به هر محرک کوچکی از محیط و کوچی خود حساسیت نشان دهد و با همه وجود آماده دریافت اطلاعات باشد، همه چیز در محیط برای کوچ در حال سخن گفتن هستند، نور، دما، سطح انرژی، معنای تحتاللفظی و یا استعاری واژگان، رنگ چهره، چیدمان وسایل و هر آنچه قابل برداشت از محیط است با کوچ حرف میزنند.
جمعبندی:
شنیدن موهبتی است که غالب انسانها از آن برخوردارند، لیکن گوش دادن فعلی است که نیازمند تمرکز، شعور و آگاهی است و فرد در کنار دریافت صدا از بقیه حواس چندگانه و حس درونیاش نیز برای درک همزمان پیامهای کلامی و غیرکلامی طرف مقابل استفاده مینماید.
بنابراین یک کوچ با علم به این موضوع، تلاش میکند بهمنظور داشتن جلسات کوچینگ اثربخش، مهارت و هنر گوش دادن مؤثر و فعال را در وجود خود رشد و نهادینه نماید.
گوش دادن مؤثر و فعال دارای دو جنبه اساسی آگاهی و تأثیرگذاری است و کوچ با درک این دو مفهوم میتواند روند رشد مهارتش را شتاب بخشد.
کوچ نیز چون یک انسان است، عملاً در فرایند کوچینگ از هر سه سطح گوش دادن برای مدیریت تمام شئون جلسه و مراودات کاری خود با کوچی بهره میبرد ولی آنچه مبرهن است یک کوچ برای داشتن یک جلسه کوچینگ اثربخش و کارا، در مدتزمان اصلی جلسه، نباید اجازه دهد سطح گوش دادنش از سطوح دو و سه تنزل یابد.
همانگونه که بیان شد آنچه گوش دادن در سطح دو و سه را از سطح یک متمایز نموده، تمرکز آگاهی کوچ بهجای خود بر روی کوچی است و این تغییر نقطه کانونی است که در طول جلسه کوچینگ منجر به پذیراتر شدن و متمرکز شدن کوچ بر روی کوچی و هدایت صحیح جلسه میشود.
تذکر این نکته ضروری است که هر چه کوچ بتواند گوش دادن خود را در سطح سه حفظ نماید، میتواند جلسات اثربخشتری را داشته باشد چراکه تمایزدهنده سطح سه نسبت به سطح دو در آن است که برخلاف سطح دو که تمرکز آگاهی بر برطرف نمودن مشکل کوچی است، ولیکن در سطح سه عملاً یک پیام پنهان به کوچی داده میشود که علاوه بر اینکه حواسمان به برطرف نمودن مشکل او است بلکه ما برای خود شخص کوچی ورای مشکلاتش نیز وقت داریم و این همنوایی و هم فرکانسی با کوچی میتواند وی را در رسیدن به بالاترین سطح از رضایت و مشعوف شدن از جلسه کوچینگ و خودش کمک شایانی نماید.
در پایان ذکر نکته ضروری است که مدیران و رهبران سازمانی میتوانند از سطوح دو و سه گوش دادن بهعنوان ابزاری ارزشمند در قالب جلسات رسمی و غیررسمی خود با همکاران و زیردستانشان استفاده نمایند و از آن بهعنوان فرصتی جهت حمایت از رشد فردی کارکنان و اعضای تیمشان بهره ببرند و از این طریق حس پشتیبانی عمیقتر و رابطه گرم و صمیمیتری را به پرسنل خود انتقال دهند و از این رهگذر راحتتر و ماندگارتر به اهداف ترسیمی سازمانشان دست یابند.
طبق پژوهشهای انجامشده دانشمندان، بین شنیدن و گوش دادن تفاوت اساسی وجود دارد و هر شنیدنی صرفاً گوش دادن مؤثر نیست. راستی میدانید چه تفاوتی بین شنیدن و گوش دادن هست؟
و همانطور که میدانید بخش اصلی شنیدن در گوش و بخش اصلی گوش دادن در مغز اتفاق میافتد.
شنیدن: یک بحث فیزیولوژیکی بوده و صرفاً به معنای گوش دادن و فعال شدن سنسورهای شنوایی ما در اثر امواج صوتی است.
گوش دادن مؤثر: گوش دادن مؤثر یک مهارت شناختی در انسان است و عملاً یک فعالیت ذهنی و تحلیلی محسوب میشود.
بد نیست صحبتهای تعدادی از بزرگان را در مورد گوش دادن مؤثر بخوانیم.
" گوش دادن خود را به خوب شنیدن عادت بده و سخنانی که شنیدنشان بر اصلاح و پاکی تو چیزی نمیافزاید، گوش فرا مده." (امام علی علیهالسلام)
" افراد بزرگ، گوش دادن را به انحصار خود درمیآورند. "(دیوید شوارتز)
" اغلب افراد، نه بهقصد فهمیدن، بلکه برای پاسخ دادن، به صحبتهای طرف مقابل گوش میدهند. " (استیون کاوی- نویسنده، سخنران، تاجر)
" گوش دادن فعال و مؤثر، یکی از عوامل مهم موفقیت است." (ریچارد برانسون)
" هنر مکالمه در گوش کردن است. " (مالکوم فوربس- تاجر برسته آمریکا و ناشر مجله Fobres)
آیا تابهحال شنیدید که میگویند ما انسانها حرفهای زیادی را میشنویم ولی حرفهای کمتری را گوش میکنیم.
میدانید چرا؟
دلیل عمده این است که زمانی که کسی در حال صحبت کردن با ماست، ما بجای گوش دادن مؤثر به صحبتهای وی، ذهن ما به پاسخهایی که میخواهیم بدهیم فکر میکند.
وقتی گوش دادن یک کوچ مؤثر است، که بیشترین توجه را به کوچی خود دارد و به یک هم فرکانسی و هموزنی کلامی میرسند و آنوقت است که کوچ ذوب در کوچی شده و کوچی هم از صحبتهای سطحی خارج شده و عمق میرود و همزمان، کوچ هم به اعماق رفته بهنحویکه با حالاتی که کوچی ناراحت و یا خوشحال هست همنوایی و همدلی میکند.
و اگر کوچ نتواند به حرفهای کوچی خود خوب گوش دهد، نمیتواند به هدف پشت اهداف دست پیدا کند و لذا امکان طرح سؤالات معنادار را هم نداشته وعدم طرح سؤالات معنادار، پایه و اساس و ابزار یک صنعت کوچینگ میباشد.
1- توجه عمیق به کلام کوچی
2- مکث و سکوت بین کلام کوچی این امکان را به او میدهد که تمرکز بر کلامش را حفظ کند و درصورتیکه شما در مکثهای بین کلامی او صحبت کنید، تمرکز او به سمت کلام شما میرود، نه ادامه کلام خودش.
3- وقتی با کوچی حرف میزنید به زبان بدن او هم دقت کنید، چون حرکات بدنی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
4- در جلسات کوچینگ بیشتر زمان جلسه شما شنونده باشید کمتر صحبت کن.
5- از مراجع خود سؤالات باز بپرسید، چون منجر به کشف اطلاعات میگردد و از سؤالات بسته که جواب آن بله و خیر هست دوریکنید.
مثال:
- چطور ازآنجا به اینجا رسیدید؟ - همیشه اینطوریه؟ - نحوه کارش چطوریه؟ - یه کم بیشتر راجع به آن توضیح دهید؟ - اگر هیچکس حاضر نشد، چی؟ - اگر اینطوری بشه چه اتفاقی میافتد؟ - بعدش چی میشود؟ - میشود مثال بزنید؟ - خب؟
6- پیشداوری را فراموش کنید، چون از فضای کوچینگ به دور بوده و کوچی فکر میکند مورد اتهام قرار گرفته و جلسه کوچینگ به بیراهه میرود.
● اهمیت حرکات کوچ: در هنگام گفتگو با کوچی لازم است یک سری واکنش از خودمان نشان دهیم تا کوچی احساس کند با او در ارتباط هستیم.
در زیر نمونههایی از زبان بدنها آورده شده، که حاکی از مناسب یا نامناسب بودن گوش دادن مؤثر کوچها هستند.
زبان بدن مناسب گوش دادن مؤثر:
- خم شدن به جلو - ارتباطات چشمی. - باز نگهداشتن دست و بازوها - سر تکان دادن - نشستن روبروی یکدیگر.
زبان بدن نامناسب گوش دادن مؤثر:
- گرفتن دست جلوی دهان - تکان دادن یا مالیدن اعضای بدن - بازی کردن با زیورآلات - زدن خودکار بر روی میز - تکان دادن مداوم پاها - دستبهسینه نشستن
● گوش کردن مؤثر: به موارد اختلافی که کوچی در صحبتهایش عنوان میکند خوب گوش دهید.
● سؤالات معنادار بپرسید تا جوابهای معنادار بشنوید.
● به جزِئیات کلامی کوچی خود خوب توجه کرده و این جزئیات را در ریز رفتارشان کشف کنید.
● به لحن گفتار کوچی خود خوب گوش دهید، همیشه لحن و سخن با همدیگر هماهنگ هستند و هرکجا شما حس کردید که این هماهنگی وجود ندارد، یعنی یک مشکلی در وجود کوچی هست که شما با دقت بیشتر باید این نقاط کور را کشف کنید.
● ارتباط چشمی را برقرار کنید، مثلاً شخصی که در حین حرف زدن به چشمان شما نگاه میکرد ولی الان چشم برمیدارد، شاید چیزی هست که باعث خجالت و احساس شرم او شده و شما باید چنین شرایطی را درک نموده و با او همدل گردید.
● انرژی کلامی: به مقدار انرژی کلامی کوچی خود خوب دقت کنید که آیا:
باانرژی – احساس و پرشور حرف میزند؟ یا برعکس خسته و آرام به نظر میآید؟
لذا با توجه به انرژی کلامی، میتوانید به اطلاعات خوبی دست پیدا کنید.
نکته: توجه کنید که هیچکدام از این رفتارها بهتنهایی چیزی را ثابت نمیکند و شما باید به حرفی که کوچی میزند خوب دقت و توجه کنید و با سرنخهای بهدستآمده و چیدن این سرنخها کنار همدیگر و تحلیل آنها بتوانید به اقدامهای اصلاحی دست پیدا کنید.
علت اینکه بنده در این مقاله به موضوع گوش دادن مؤثر در صنعت کوچینگ پرداختم این بود که به اهمیت گوش دادن مؤثر در این صنعت پی ببریم و بدانیم که یکی از ارکان اساسی در این حرفه گوش دادن مؤثر با تمام وجود میباشد و همچنین فهمیدیم که چه تفاوتهایی بین گوش دادن مؤثر و شنیدن وجود دارد.
ده سؤالی که هر کوچ باید قبل از جلسه برای یادآوری و بعد از جلسه برای ارزیابی از خود بپرسد، شامل موارد زیر است.
نویسنده:
جناب آقای سید محمدحسین علوی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
سرکار خانم سمیه نجفی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
سید مرتضی زاهدی اقدم از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
جناب آقای محمدعلی عادلی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان