کوچینگ گروهی به شکلهای مختلف در حال ریشه دواندن است. از فرایندهای کوچینگ گروهی که بخشی از طرح گسترش رهبری هستند تا گروههای عمومی که افرادی با تمرکز مشترک را گرد هم میآورند؛ کوچینگ گروهی نوعی «فضای مکالمه صمیمی» به شمار میرود.
در دنیای امروز، مربیگری گروهی فضای مهمی برای صحبت، گفتگو و تأمل گروههای کوچکتر را فراهم میکند.
نقطه قوت تجربه کوچینگ گروهی، تجربه حضور در فرایند مشترک یادگیری است که بر اساس اهداف فردی و در صورت امکان، اهداف جمعی پایهریزی شده است.
این مقاله به 5 مهارت اصلی میپردازد که هر کوچینگ گروهی به آن نیاز دارد. بسیاری از این مهارتها میتواند اعضای گروه را تشویق به بهبود مهارتهایشان کند.
این پنج مهارت کلیدی عبارتاند از:
ایجاد تمرکز و انتظارات مشترک، مشخص کردن هدف، ایجاد حس مسئولیت، ارتباط مختصر و مفید، پشتیبانی از فرایند گروه
مقدمه:
مهمترین اصلی که باعث شد مقاله پیش رو در اختیار شما باشد این بود که مدتی هرکجا برای انجام کار کوچینگی میرفتم اکثراً به کوچ گروهی احتیاج داشتند.
همین دلیل باعث شد من شروع به نوشتن مقالهای در این زمینه کنم.
زمانی که با گروهی از افراد با ارزشها و باورهای مشابه روبهرو میشویم، قطعاً مشاهده میکنید که اتفاقات شگفتانگیزی برایمان میافتد، چونکه همه آن افراد میخواهند موفقیت شمارا ببینند.
عضو این گروه بودن باعث میشود که به نقطه نظرات مختلفی آگاهی پیدا کنیم و به آنها دسترسی داشته باشیم.
دیدگاههای مختلف دیگر اعضای گروه نسبت به مسائل و چالشها درواقع یک نوع نعمت محسوب میشود.
با شرکت در این گروهها ما به افراد ارزشمندی متصل خواهیم شد که قطعاً هرکدام از این افراد در جایی از زندگی، میتوانند کمکهای فراوانی به ما کنند.
ما میتوانیم اعضای گروه را حمایت کنیم و با پشتیبانی از گروه، میتوانیم حمایت آنها را برای خود دریافت کنیم و بدون شک همیشه این احساس برایتان ارزشمند خواهد بود که جزو یکی از بزرگترین اتفاق زندگیتان خواهد بود.
جلسه کوچینگ ، جلسهای است که میتوانید رشد و پیشرفت را با سرعت بالاتری در زندگی اجتماعی، شخصی و کاری خود تجربه کنید.
انرژی و آگاهی که در مربیگری گروهی وجود دارد در مقایسه با کوچینگ فردی تفاوت فراوانی دارد و موجب میشود تا مراجعین کوچینگ گروهی با سرعت بالاتری به سمت اهداف خود حرکت کنند و به رشد بیشتری دست پیدا کنند و همه اعضا میتوانند به مقدار بیشتری این تغییر و تحول را مشاهده کنند.
کوچینگ مبتنی بر 5 اصل است:
1. همه چیز در رابطه با مردم خوب است و فرد اشتباهی وجود ندارد 2. در انسان، قدرت اولیه برای رسیدن به هدف وجود دارد 3. کلیه اقدامات با هدف مثبت انجام میشود 4. مردم در حال تغییرند و این روند اجتنابناپذیر است 5. شخص به دنبال انتخاب بهترین گزینه از میان فرصتهایی ست که برای او فراهم شده است. چنانچه بخواهیم تعاریفی از کوچینگ ارائه دهیم، میتوانیم به این تعاریف اشاره کنیم: 1. گشودن پتانسیل فرد برای به حداکثر رساندن عملکرد شخصی خود. این فرایند بهجای آموزش، بهمنظور یادگیری به آنها کمک میکند. 2. فرایندی مشارکتی، راهحل محور و فرایندی سیستماتیک که در آن مربی، افزایش کارایی، تجربه زندگی، یادگیری خودمحور و رشد فردی را تسهیل میکند. 3. مشارکت حرفهای بین یک مربی واجد شرایط و فرد یا تیمی که دستیابی به نتایج فوق عادی، بر اساس اهداف معین را دنبال میکنند. 4. هنر تسهیل عملکرد، یادگیری و پیشرفت شخصی دیگر 5. کوچینگ مستقیماً مربوط به بهبود فوری عملکرد و پیشرفت مهارتها از طریق راهنمایی ست. 6. روانشناسی کوچینگ برای ارتقاء بهزیستی و عملکرد در زندگی شخصی و حوزههای کاری است که در مدلهای کوچینگ مبتنی بر یادگیری بزرگسالان و کودکان با رویکردهای روانشناختی پایهریزی شده است. گروه روانشناسی کوچینگ انجمن روانشناسی انگلیس) 7. کوچینگ در مورد توسعه مهارت و دانش فرد بهمنظور بهبود عملکرد شغلی آنها با امید دستیابی به اهداف سازمانی است. کوچینگ عملکرد و کارایی را در محل کار هدف قرار میدهد هرچند که میتواند در زندگی خصوصی فرد نیز تأثیر بگذارد.
کوچینگ گروهی هم مانند سایر روشهای کوچینگ، از صلاحیتهای اصلی کوچینگ برخوردار است که در آن گفتگوها بهصورت گروهی انجام میشود.
این نوع کوچینگ یک فضای مکالمه صمیمی ایجاد میکند، که دارای زمینه مشترک، تفکر و آگاهی عمیق از طریق تجربیات گروهی، یادگرفتن روشهای حل مسئله و پاسخگویی به مسائل و بر پایه اهداف متفاوتی است که افراد دارند.
با این تفاسیر مربیگری گروهی مزایای بسیاری را برای مراجعین فراهم میکند. کوچینگ گروهی میتواند هم از راه دور و بهصورت وبیناری و هم به شکل حضوری برگزار شود.
در این نوع کوچینگ فاصله مکانی، معنایی ندارد و بسیاری از کوچها و مراجعین آنها میتوانند حتی از راه دور و از شهرهای مختلف و حتی کشورهای مختلف با هم در ارتباط باشند.
مراجعان در مربیگری گروهی میتوانند از افراد دیگری که در آن گروه هستند یاد بگیرند و رشد کنند.
کوچینگ گروهی در سطوح جهانی شکلهای مختلفی دارد که با توجه به نیازهای گوناگون گروههای مختلف، برگزار میشود.
مربیگری گروهی میتواند بهصورت استاندارد یعنی با تعداد نفرات 10 الی 12 نفره و در 4 جلسه یکماهه بهصورت هفتگی برای همه اقشار مختلف جامعه برگزار شود، حتی کوچینگ گروهی میتواند بهصورت مستر مایند با تعداد نفرات 4 الی 5 نفره برای مدیران نیز برگزار شود.
همچنین کوچینگ گروهی میتواند جنبهها و حوزههای مختلفی را در بر بگیرد و از آنها پشتیبانی کند.
• خانمهایی که به دنبال شغل هستند میتوانند با استفاده از مربیگری گروهی شغل موردنظر خود را پیدا کنند. • مدیرانی که در یک سازمان بهتازگی مشغول کار شدهاند میتوانند برای تقویت مهارت رهبری خود از کوچینگ گروهی استفاده کنند • مربیگری گروهی برای مدیرانی مناسب است که مجبور هستند خودشان نیز پابهپای افراد شرکت خود کار کنند و همیشه کارهایی ناتمامی وجود دارد که باید انجام دهند اما زمان کافی برای این موضوع را ندارند. • دانشجویان و افرادی که نیازمند استمرار و پشتکار برای موفقیت تحصیلی هستند میتوانند از مربیگری گروهی استفاده کنند • کوچینگ گروهی مناسب کارمندانی است که به دنبال افزایش درآمد و موفقیت شغلی هستند و دوست دارند رشد بیشتری داشته باشند. • و درنهایت مربیگری گروهی مناسب تمام افرادی است که میخواهند بهسرعت و با یک اصول خاص به اهداف خود دست پیدا کنند.
اگر بخواهیم تفاوت کوچینگ تیمی و گروهی را با مثالهایی به شما نشان دهیم به این صورت است که:
کوچینگ تیمی مانند این است که همه افراد در یک قایق نشستهاند و کارهای متفاوتی انجام میدهند.
اما درنهایت هدف مشترکی دارند اما در مربیگری گروهی افراد اهداف متفاوتی دارند، اما زمینه مشترکی دارند.
در کوچینگ گروهی همانطور که در بالا نیز گفتیم دارای زمینه مشترک هستند، اما چیزی که هر فرد از مربیگری گروهی برداشت میکند، برگرفته از تجربیات و آگاهی گروهی است که از دیگران یادگرفته است.
کوچینگ گروهی نیز مانند سایر روشهای کوچینگ در یک ساعت برگزار میشود و مانند آنها از همان 8 صلاحیت در کوچینگ برخوردار است و چهارچوب مشخصی دارد که افراد میتوانند با کمک کوچینگ فردی از این نوع کوچینگ بهتر و راحتتر استفاده کنند.
اما مربیگری گروهی تفاوتهایی نیز با سایر روشهای کوچینگ دارد. کوچینگ گروهی ازلحاظ کسب تجربه که در جلسات آن حاصل میشود، ازلحاظ عمق و سطح یادگیری تفاوتهایی دارد.
بهطور مثال در کوچینگ فردی عمق و سطح یادگیری بسیار بالا است و این یادگیری از خود فرد حاصل میشود، اما در مربیگری گروهی عمق و سطح یادگیری، از خود فرد بسیار پایین است اما در عوض با اشتراکگذاری تجربیات گروهی و خرد جمعی، یادگیری و رشد برای افراد حاصل میشود.
کوچینگ گروهی به شکلهای مختلف در حال ریشه دواندن است. از فرایندهای کوچینگ گروهی که بخشی از طرح گسترش رهبری هستند تا گروههای عمومی که افرادی با تمرکز مشترک را گرد هم میآورند؛
کوچینگ گروهی نوعی «فضای مکالمه صمیمی» به شمار میرود. در دنیای امروز، مربیگری گروهی فضای مهمی برای صحبت، گفتگو و تأمل گروههای کوچکتر را فراهم میکند.
نقطه قوت تجربه کوچینگ گروهی، تجربه حضور در فرایند مشترک یادگیری است که بر اساس اهداف فردی و در صورت امکان، اهداف جمعی پایهریزی شده است.
این مقاله به پنج مهارت اصلی میپردازد که هر مربیگری گروهی به آن نیاز دارد. بسیاری از این مهارتها میتواند اعضای گروه را تشویق به بهبود مهارتهایشان کند.
این پنج مهارت کلیدی عبارتاند از:
۱. ایجاد تمرکز و انتظارات مشترک
ایجاد یک دستورالعمل و نیز انتظارات مشترک، پایه و اساسی است که هر کوچینگ گروهی باید در نظر داشته باشد.
مواردی که میبایست ایجاد شوند عبارتاند از:
زمینه مشترکی که گروه را به هم متصل میکند چیست؟
تمرکز چیست؟
اعضای گروه، چه فردی و چه جمعی در چه قسمتهایی میخواهند بر نحوه کوچینگ تمرکز کنند؟
ایجاد انتظارات مشترک در یک گروه یا تیم کوچینگ، مهمترین نکته در این زمینه است.
اعضای گروه با نقاط قوت و ضعف و دیدگاههای مختلف، مهم است که این سؤال را از خود بپرسند «چه میخواهیم؟» در کنار موضوعاتی مانند:
• افراد چه انتظاراتی از فرایند کوچینگ میتوانند داشته باشند • انتظارات اعضای گروه از یکدیگر چیست • شناسایی موضوعات اصلی که شما علاقهمند به کشف و شهود در آن هستید • ایجاد توافقنامههای گروهی با یکدیگر • و اینکه چگونه باهم کار خواهیم کرد
سؤالاتی که باید مدنظر داشته باشید:
آیا شما میخواهید که اعضای گروه با یکدیگر گفتگو کنند تا تمرکز و انتظارات مشترک را ایجاد کنند؟
چه فعالیتهایی مشوق این ساختار هستند؟
۲. مشخص کردن هدف
اهداف، پایه و اساس هر فرایند کوچینگ را تشکیل میدهند. در محیط مربیگری گروهی، افراد بر روی اهداف تعیینشده خویش کار خواهند کرد و حتی ممکن است چندین هدف مشترک وجود داشته باشد.
من سالها کوچ گروهی صاحبان کسبوکارهای کوچک بودم. هر مدیر برای همکاری با ما اهداف خاص خود را داشت مثل رشد دادن کسبوکار یا مثلاً معرفی جدیدترین نحوه کسب درآمد.
اهداف کلیدی اغلب هنگامیکه اندازه گروه کوچک است بهخوبی نمایان میشوند، مثلاً: تمام شش مدیر ممکن است مایل به گسترش استراتژی بازاریابی اجتماعی خود باشند.
در بخش همکاری، ایجاد یک حمایت مشترک برای تمرکز روی هدف، دستاورد و تجلیل، از قسمتهای کلیدی و انگیزشی در فرایند کوچینگ گروهی است.
سؤالی که اینجا باید مدنظر داشت این است: برای تمرکز بر روی اهداف در کل فرایند کوچینگ چه کارهایی انجام میدهید؟
۳. ایجاد حس مسئولیت
پیشرفت در کنار یکدیگر بهسوی هدف، ایجاد تمرکز بر حس مسئولیت را به همراه دارد. این یک تمایز کلیدی بین کوچینگ گروهی و دیگر رشتههای مرتبط مثل آموزش و تسهیلگری است.
بخش مهمی از فرایند کوچینگ این است که اعضا عملکردی را که میخواهند در قبال آن مسئول و پاسخگو باشند را جلسه به جلسه شناسایی کنند.
کوچینگ گروهی، یک گروه با گفتگو و ارتباط پایدار است و ما باید در کنار هم در رابطه با اقدامات بعدی کار کنیم. این موضوع در گفتگوهای یک جلسهای هم صدق میکند.
علاوه بر این، کوچ گروهی میتواند از امکاناتی مانند ابزارهای روزنامهنگاری آنلاین یا سیستمهای رسانههای اجتماعی امن، برای اتصال اعضا در فاصله بین جلسات استفاده کند.
در طول فرایند کوچینگ هر یک از اعضا ممکن است تعهدات فردی خویش را ایجاد کنند. تعهدات جمعی نیز ممکن است ظاهر شود مثل تعهد جمعی مدیران برای انجام یک استراتژی بازاریابی.
در هر گفتگو بسیار مهم است که هر شخص زمان کافی برای در میان گذاشتن تعهدات خویش در بازه زمانی پیش رو را داشته باشد.
به این نکته توجه داشته باشید که دیگر اعضای گروه با شنیدن ایدههای بقیه اعضای گروه در ذهنشان جرقههایی زده خواهد شد.
سؤالاتی که اینجا مطرح است اینهاست: شما برای حمایت از این گفتگوها و تمرکز بر حس مسئولیت چه خواهید کرد؟
اعضای گروه چگونه میتوانند موفقیت و بینش خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؟
۴. ارتباط مختصر و مفید
تمرکز، سخن گفتن مؤثر و مرور سرفصلها، ابزارهایی کلیدی برای مطمئن شدن از شنیده شدن تمام صداهای دور میز، پشت تلفن یا وب هستند.
ارتباطات میتوانند شکلهای مختلفی مانند کلامی، نوشتاری و بصری داشته باشند. دعوت از شرکتکنندگان برای مشارکت، برای آنها بسیار باارزش است.
مثلاً افراد گروه با روشهای بسیاری میتوانند به این سؤال پاسخ دهند که «معنای موفقیت چیست؟».
موفقیت میتواند برای بعضیها یک کلاژ، برای عدهای یک نقاشی و برای بعضی دیگر همانند یک داستان باشد.
یکی از مهارتهایی که من در شروع هر فرایند کوچینگ به اشتراک میگذارم، مهارت گرفتن نکته کلیدی یا bottom lining است.
این یک مشوق برای هر یک از ماست تا به هسته اصلی داستانهایی که میخواهیم به آنها دستیابیم، برسیم. درست مثل تجارتهای امروزی که ارتباط مختصر و مفید هنر بهحساب میآید.
در فرایند مربیگری گروهی، این امکان برای هر کس وجود دارد که توسط بقیه شنیده شود و همچنین این امکان فراهم میشود که خارج از فضای مکالمه باهم ارتباط داشته باشند.
سؤالاتی که اینجا مطرح است این است: بهعنوان کوچ گروهی، ارتباط مختصر و مفید برای شما چه مفهومی دارد؟
برای اعضای تیم شما چه مفهومی دارد؟ چگونه میتوان ارتباطات فراتر از جلسات را پشتیبانی کرد؟ از طریق ایمیل؟ فیسبوک؟ مجلات آنلاین یا موارد دیگر؟!
۵. پشتیبانی از فرایند گروه
درنهایت کوچ گروه، استادانه درک و شناخت خود از مسائل فرایند گروه را عمیقتر میسازد.
بهمحض اینکه حوزه کوچینگ فردی را ترک کنیم و به حوزه کوچینگ گروهی برویم، فهمیدن آنچه باعث پویایی گروه میشود بسیار مهم است.
سؤالاتی که اینجا مطرح است به اینگونه است: در حال حاضر در گروه شما چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؟ چه چیزی بهخوبی کار میکند؟
چه چیزهایی احتیاج دارید، چه سؤالاتی برای تقویت یادگیری و آگاهی در راستای پویایی گروه مهم است؟
تابهحال با خود فکر کردهاید که چرا میگوییم "بشر موجودی اجتماعی" است؟ اینکه انسان چگونه از ابتدای حیات به چنین پیشرفتهای عظیم و شگرفی دست یافته است؟
چطور اختراعات به فناوریهای عام تبدیلشدهاند؟ یا حتی عوامل پیروزی و تقسیم قدرت در جنگهای بیشماری که رخداده چه بوده است؟ یا اینکه قارهها چطور کشف شدند؟ و هزاران چرای دیگر...
با اندیشه و بررسی در امور مذکور و امور مشابه میتوان به این نکته اذعان کرد که بشر اگر نمیتوانست بهصورت جمعی و گروهی کار کند شاید هیچوقت پیشرفتی که الان شاهد آن هستیم حاصل نمیشد.
از طرفی مقولهٔ "کوچینگ و مربیگری" کلیدواژهٔ نسبتاً جدیدی است که بهعنوان یکی ابزارهای رشد و توسعه مهارتها در جهان و بهتازگی در ایران مطرحشده.
همچنین آمارها و پژوهشهای رسمی و غیررسمی زیادی در سراسر جهان، تأثیرات مثبت کوچینگ روی افراد و سازمانها را تأیید کردهاند.
اکنون که از اهمیت کار گروهی آگاه شدیم فکرش را بکنید کوچینگ چه تأثیرات مثبت و شگرفی میتواند روی افزایش و بهبود عملکرد آن بگذارد.
در این مقاله به زاویه نگاهی میرسیم که درک میکنیم چطور رشد یک فرد از طریق کوچینگ میتواند منجر به رشد بقیه اعضای گروه شود.
کوچینگ بهاختصار
در فرآیند کوچینگ بهجای دادن ماهی، مراجع ماهیگیری میآموزد، ازاینرو در شاخههای زیادی میتواند باعث رشد و بهبود افراد شود، که با توجه به گستردگی در این مقاله به تشریح کامل آنها نمیپردازیم اما در اینجا میتوانید با برخی از انواع کوچینگ آشنا شوید.
کوچینگ بهعنوان یکی از راههای توسعه و رشد در این سالها موفق بوده و رشد نسبتاً زیادی داشته است.
افزایش 500 درصدی تعداد کوچهای معتبر از 2010 تا 2020 به گزارش فدراسیون جهانی کوچینگ (ICF) و میزان رضایتمندی 99 درصدی مراجعین حقیقی و حقوقی در سال 2022 به گزارش انستیتو بینالمللی رشد حرفهای کوچینگ (iPEC) و همچنین علاقهمندی 96 درصدی به استمرار در استخدام کوچ، گواه این قضیه است.
در نظر داشته باشید که در این فرآیند نتیجه منوط به خواست و اهداف مراجع است چراکه درنهایت این مراجع است که میخواهد سفری را برای رشد خود از نقطه فعلی به مقصد نهایی آغاز کند و کوچ صرفاً وظیفه راهنمایی مراجع در طی مسیر را بر عهده خواهد داشت، زیرا در کوچینگ اعتقاد بر این است که پاسخها و راهحل مشکلات پیش خود مراجع است و فقط باید به آنها آگاهی پیدا کند.
با توجه به خواستهٔ مراجع یک کوچ میتواند زوایای پنهانی از قدرت و تواناییهای وی را به او نشان دهد، که این تواناییها گسترهٔ فراوانی دارند.
ازجمله این تواناییها میتوان به مهارتهای نرم شامل مهارت ارتباطات، مهارت مذاکره، مهارت مسئولیتپذیری، انعطافپذیری، اعتمادبهنفس و ... اشاره کرد.
در این رابطه کوچ بهعنوان راهنما و ناظر سوم شخص با اسلحهٔ اصلی خود که سؤالات معنادار و هدفمند است به مراجع کمک میکند خود به وجود و افزایش این تواناییها آگاه شود و اصول و چارچوبهای قدیمی و بعضاً ناکارآمد خود را زیر سؤال برده و به بینش جدید و واقعبینانهتری نسبت به خود، پتانسیلها، موانع و فرصتهای پیشرو دست یابد.
یک فرد، عضوی از یک گروه
در کسبوکارها فارغ از اینکه بهصورت آزاد هستند یا سازمانی، حتماً افرادی را پیدا میکنیم که خود عضو گروهی بزرگتر هستند.
بیایید مثالهایی از این افراد را در نظر بگیریم؛ یک فروشنده که بخشی از گروه فروش و بازاریابی است، یک مشاور تلفنی بخشی از گروه پشتیبانی، راننده سرویس شرکت بخشی از گروه حملونقل، برنامهنویس سمت سرور بخشی از گروه توسعه، محقق بخشی از گروه تحقیق و توسعه، آزمایشکننده محصولات بخشی از گروه ارزیابی کیفی، یک مدیر بخشی از هیئتمدیره، سرپرست کارگزینی بخشی از منابع انسانی یا حتی یک فریلنسر که فکر میکنیم نیاز به تیم ندارد میتواند بخشی از تیم مربوط به حوزه کاری خود باشد، و هزاران مثال دیگر...
حالا در نظر بگیرید عضوی از یک گروه هستید و با چالشهای متعددی در بخشهای مختلف زندگی شخصی و کاری خود مواجه هستیم.
ناآرامیهای بیرونی و درونی بسیار که بعضاً به گرههایی تبدیل میشوند که اگر راه رسیدن به اهداف بلندمدت و یا ریزهدفهای ما را سد نکنند دستیابی به آنها را دشوار میکنند.
البته این در حالی است که طبق دیدگاه خیلی از مردم "چالشها باعث رشد ما میشوند" اما مفهوم درست این گزاره وقتی حاصل میشود که چالشها را حل کنیم و تجربه یا چیز ارزشمند دیگری کسب کرده باشیم و الا صرفاً وجود چالش در حالتی که حلنشده رها شود و موجب آزار فکری ما باشد نهتنها منجر به رشد نخواهد شد بلکه انرژی و انگیزه ما را تحلیل برده و درنهایت باعث مشکلات فراوان درونی و بیرونی مانند کاهش اعتمادبهنفس هم خواهد شد.
به این نکته نیز توجه کنید که منظور از حل کردن چالش فقط پیروزی نیست زیرا از شکستها نیز تجارب مهمی یافت میشود که میتواند در کسب پیروزیهای بعدی به ما کمک کند.
رشد فرد، رشد اعضای گروه
اکنون که میدانیم رشد ما در گرو حل و درگیری با چالشهاست و میخواهیم از بین گزینههای موجود رشد و بهبود فردی، کوچینگ را انتخاب کنیم بیایید به درک زاویه نگاهی که در ابتدای صحبت گفته بودیم نگاهی بیندازیم.
فرض کنیم یک مراجع برای بهبود مهارتهای ارتباطی به کوچ مراجعه کرده، دیگری برای افزایش اعتمادبهنفس، یکی برای اینکه بیشتر خود را بشناسد، یکی دیگر برای کاهش استرسهای منفی و غلبه بر تنبلی، آن یکی برای افزایش مهارت و روحیه مدیریت و دیگری که حس کرده صرفاً مشکلی وجود دارد، آمده بفهمد مشکلش اساساً از کجاست تا بعد دنبال راهکار باشد.
در همهٔ این موقعیتها و با فرض اینکه 99% از نتیجه راضی خواهند بود و فرآیند کوچینگ موجب فائق آمدن بر چالش شده، اتفاقنظر داریم که مراجع با کمک خودش از موقعیت موجود به وضعیت مطلوب رسیده علاوه بر اینکه خودش مشکل را حل کرده و در بطن ماجرا بوده است.
پس قبول میکنیم حتماً در زمینهای که چالش داشته یا بعداً متوجه آن شده رشد کرده است.
حالا این مراجع که خود عضوی از تیم بود با مهارتی بهینهشده یا شناختی بهتر و رشد یافته به مسیر کاری سابق برمیگردد، و ازآنجاکه میدانیم تغییرات درونی ما به تغییرات رفتاری و بیرون منجر میشوند، طبق تجربه گذشته میگویم که در 2 حالت موجب رشد همکاران و همتیمیهای خود خواهد بود:
حالت اول: همکاران مراجع پس از مدتی بهصورت ناخودآگاه متوجه تغییرات مثبت وی شده و کنجکاوی و کنکاش درونیای را در خود حس خواهند کرد که در این صورت یا با او در این موضوع صحبت میکنند و دلیل را جویا میشوند یا ناخودآگاه در ورطهٔ کوچینگ درونی (Self Coaching) خواهند افتاد که درنهایت منجر به رشد ایشان خواهد شد.
حالت دوم: مراجع که تغییرات مثبتی در رویکردهای فکری و رفتارهای خود داشته مانند رودی که از دریا انشعاب گرفته عمل کرده و در محیط تیمی خود نقش یک کوچ در ابعاد کوچک را بازی میکند. که در این صورت میتواند در خیلی از مواقع به همتیمیهای خود در رشد خودشان کمک کند.
سخن آخر
در هر 2 حالت و حالتهای دیگری که ممکن است پدید آید با توجه به وابستگی کاری که بین اعضای یک گروه وجود دارد وقتی در جمعی یکی از اعضا را رشد دهیم، ناخودآگاه به رشد مجموعه کمک کردهایم.
حال میخواهد این جمع کسبوکاری باشد یا ورزشی. مثال و حالات گفتهشده در این نوشته را میتوانید بهصورت عمومی در همهٔ کارهای گروهی بسط دهید چراکه انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و همواره دستاورد گروه بیشتر از دستاورد فرد بوده است.
سعی کنیم حتی اگر الان عضو گروهی نیستیم خودمان را موظف به رشد و بهبود بدانیم چراکه بههرحال یا در آینده بخشی از یک گروه خواهیم بود یا همینالان با بقیه در ارتباط جمعی هستیم.
و در آخر حواسمان باشد که همه ما بهعنوان عضوی از اجتماع و هستی و همه مخلوقات عالم، جزئی از یک کل بزرگتر هستیم، پس با رشد خودمان به رشد جامعه کمک خواهیم کرد.
در پایان، مهم است که همیشه به یاد داشته باشید که کوچینگ گروهی یک زیرشاخه از حرفه کوچینگ است.
به همین ترتیب ما میخواهیم با مهارتهای اصلی کوچینگ مثل تعیین هدف، مسئولیتپذیری، ارتباطات و درعینحال درک عمیق از مسائل گروه، همچنان پیشتاز باشیم.
نویسنده: سرکار خانم اسما قاسم پور از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
نویسنده: جناب آقای امیرحسین رنجبر از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان