بسیاری از افراد، هنوز نمیدانند کوچینگ دقیقاً چه کاربردهایی دارد و فرق کوچینگ با مشاوره و روانشناسی دقیقاً چیست!
به همین علت قصد دارم در این مقاله، یک بررسی مقایسهای در این مورد انجام بدهیم.
فرض کنید هدف شما صعود به یک قله کوه است. میتوانید دو نقش مشاور، کوچ و را بهصورت استعاری زیر تصور کنید.
1- کسی که پایین کوه ایستاده، مشاور است
مشاور تخصص دارد، اما تجربه کافی (احتمالاً) ندارد. مشاور با دانش و تخصص خودش، کمک میکند فرد به بالای کوه برود. او پیشزمینهها و خطرات احتمالی راه را هم به او میگوید.
2- کسی که از پایین تا بالای کوه با شماست، کوچ است
او در طول مسیر همراه شماست، مراقب شماست، دانش و تخصصی به شما منتقل نمیکند درعینحال به شما کمک میکند از تواناییهای درونی برای بالا رفتن از کوه، کمک بگیرید.
بسیاری از ما درک درستی از تفاوت میان مشاوره روانشناسی و کوچینگ نداریم و این دو را با هم یکی میکنیم. اما در این مقاله تفاوتهای این دو را یادمی گیریم.
تفاوت اول کوچینگ و مشاوره روانشناسی
مشاور میگوید: «من میدانم مشکل شما چیست!»
کوچ میگوید: «خودتان میدانید مشکلتان چیست!»
تفاوت دوم کوچینگ و مشاوره روانشناسی
مشاور روانشناس، به شما راهحلهای پیشنهادی ارائه میکند.
کوچ از شما سؤالات بسیار خوب میپرسد تا راهحلهای مخصوص خودتان را پیدا کنید.
تفاوت سوم کوچینگ و مشاوره روانشناسی
مشاور به شما توصیه و پیشنهاد میکند و از دانش خودش در این راه کمک میگیرد
کوچ سعی در توانمندسازی شما در تصمیمگیریها و حل کردن مسائل دارد.
تفاوت چهارم مشاوره با کوچینگ
مشاور سعی میکند درزمینهٔ حرفهای خود، مشاوره تخصصی دهد.
کوچ سعی دارد با پرسیدن سؤالات خوب، انگیزه فرد را افزایش داده تا از این طریق در زندگی شخصی و کاریشان بهبود ایجاد کند.
کوچینگ برای من مناسب است یا مشاوره؟
کوچینگ، وقتی مناسب است که:
قرار است خود مخاطب توانمند شده و قدرت حل مساله پیدا کند.
مخاطب فرصت کافی برای حل مساله دارد (عجلهای در کار نیست بلکه قرار است ریشهای به مسائل بپردازد)
مخاطب در مساله به حد کفایت، دانش و مهارت دارد.
مسائلی که نیاز به خلاقیت و نوآوری مخاطب است.
مشاوره وقتی مناسب است که:
مخاطب تأکید بر توانمندسازی خودش ندارد
مخاطب فرصت کافی برای حل مساله ندارد.
مواردی وجود دارد که مخاطب در آنها به حد کفایت، دانش و مهارت ندارد.
مخاطب توان باحوصله فکر کردن برای پیدا کردن راهکارها را ندارد.
کوچینگ برای این افراد خوب است
در حد معقولی از سلامت روان برخوردارند
در حد معقولی ریسکپذیری دارند
تمایل به ایجاد تغییرات مثبت دارند
متوسطی از دانش و مهارت را در یک یا چند حوزه دارند
برای رسیدن به اهدافشان حاضر به صرف وقت و هزینه هستند
مسئولیتپذیری در قبال خودشان و دیگران دارند
و بهطورکلی همه انواع کوچینگ، چه کوچینگ فردی و چه کوچینگ کسبوکار و چه کوچینگ موفقیت، میتواند واقعاً به افراد کمک کند تا در زندگی و کارشان رشد کنند.
کوچینگ در این حوزهها کاربرد زیادی دارد
بهطورکلی هر جا پای ایجاد تغییرات مثبت و رشد و خودشکوفایی در میان باشد، کوچینگ یک ابزار کارآمد و قدرتمند است.
ازجمله رایجترین موضوعاتی که کوچینگ برای آنها استفاده میشود عبارتند از:
خودآگاهی و خودشناسی (محصول کوچینگ، خودآگاهی است)
انتخابها و تصمیمات سخت و مهم
تعیین اهداف مناسب بر اساس آگاهی نسبت به موانع و منابع شخصی
ایجاد عادات مثبت فردی
رسیدن به اهداف شخصی
رسیدن به اهداف کسبوکاری
انتخاب و تغییر مسیر شغلی
و هر مساله ای که ذهن شمارا درگیر کرده است
یا هر موضوعی که منجر به رشد بیشتر فرد و کسبوکار شود.
کوچ کنار شماست
نقش کوچ این است که بهاندازه خودتان کار کنید. کوچ کنار شماست که به شما کمک میکند تا جوابهای خودتان را پیدا کنید.
آنها شبیه صدای درونی هستند که سؤالات مناسبی را برای شما فراهم میکنند تا شما در مورد راهحلها فکر کنید.
یک مشاور، یک متخصص است که بر اساس تجزیهوتحلیل آنها از وضعیت، پاسخهای “صحیح” را به شما ارائه میدهد.
آنها سؤالات درست میپرسند تا جواب شمارا بدهند هم کوچینگ و هم مشاوره و راهنمایی دادن ارزش خود را دارند.
اگر شما به استاد و مشاور نیاز دارید، به دنبال استاد باشید اما اگر به یک کوچ احتیاج دارید (طبق نیاز خودتان)، به سراغ پیدا کردن یک کوچ بروید.
نویسنده: سرکار خانم اعظم فقیه رمضانی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان