همانطور که میدانید کوچینگ توسعه فردی ممکن است با نامهای دیگری مثل کوچینگ تحول فردی و کوچینگ رشد فردی هم نامگذاری شود.
تمرکز این شاخه از کوچینگ بر روی رشد و توسعه فردی بوده و به افراد مختلف کمک میکند که اهداف زندگی شخصی خود را پیدا کرده و برای رسیدن به آنها تلاش کنند.
تفاوت کوچینگ توسعه فردی با متدهای دیگر کوچینگ در این است که کوچینگ توسعه فردی روی اهداف شخصی و درونی تمرکز داشته و کمتر به مسائل بیرونی و خارج از فضای شخصی توجه دارد.
فهرست محتوای این مقاله
• کوچینگ توسعه فردی • مهارت های کوچینگ شخص به چند دسته می توان تقسیم می شوند؟ • توسعه جسمانی • بهبود و توسعه ذهنی • توسعه شرایط روحی و روانی • هدف از کوچینگ توسعه فردی چیست؟ • کوچینگ توسعه فردی چگونه می تواند افراد مختلف را برای رسیدن به هدف یاری کند؟ • کوچینگ توسعه فردی چه نقش و اهمیتی می تواند در زندگی داشته باشد؟ • کوچینگ توسعه فردی چه مزایایی میتواند داشته باشد؟ • تأثیر خودشناسی بر توسعه فردی.
کوچینگ توسعه فردی یکی از انواع کوچهاست که به فرد کمک میکند تا برای خود اهداف دستیافتنی را مشخص کرده و نقاط قوت و فرصتهای پیش رو را ارزیابی کند و در همان حال سعی میکند تا رابطه خود را با کوچ عمیقتر و اثربخشتر کند تا بتواند به نتایج دلخواه خود حتیالمقدور برسد.
در این شرایط کوچ هم به درک عمیقتری از فرد، ویژگیها و نقاط قوت او دست یافته و میتواند بفهمد فرد چه اقداماتی میتواند انجام دهد تا با سرعت بیشتر و سهولت بهتر باعث تحقق اهداف شود.
معمولاً در کوچینگ توسعه فردی با استفاده از استراتژیهای اثباتشده و برنامههای کاملاً اختصاصی به افراد کمک میشود. تا به نتایج دلخواه خود برسند..
حضور یک کوچ رشد فردی برای تبدیلشدن رؤیای شما به واقعیت امری لازم و ضروری میباشد..
بسیاری از افراد موفق مثل ورزشکاران، هنرمندان، کارآفرینان، مدیران اجرایی و حتی سیاستمداران برای پیشرفت در کار و حرفهشان کوچ شخصی دارند.
این افراد آیندهنگر و بلندپرواز خوب میدانند که موفقیت یک مفهوم ثابت و راکد نیست و برای موفقیت باید به این نکته توجه کرد که موفقیت حدومرزی نداشته و افراد مختلف همیشه این پتانسیل را دارند که موفقیتها و پیروزیهای بیشتری به دست بیاورند
بحث:
در مواجهه افراد مختلف با کوچینگ توسعه فردی مهم نیست که این افراد تا چه اندازه موفق بودهاند و یا شاید اصلاً ندانند که چگونه باید گامی به سمت جلو و موفقیت بردارند.
کوچینگ توسعه فردی کمک میکند تا زندگی افراد وارد مرحله از پیشرفت و حرکت به سمت جلو شود
کوچ شخصی بهعنوان یک حامی و راهنما فرد را نسبت به تواناییهایش آگاه کرده و کمک میکند تا او بتواند با اتکا به تواناییهای ذاتی خود بدون وقفه راه پیشرفت به سمت اهداف چشمانداز تعریفشده را ادامه داده و موفقیتهای چشمگیری را به دست بیاورد.
مهارتهای کوچینگ توسعه فردی را میتوان به سه بخش کلی تقسیم کرد:
– توسعه جسمانی – بهبود و توسعه ذهنی – توسعه شرایط روحی روانی
توسعه جسمانی
بهبود و توسعه جسم و کمک به سلامت بدن یکی از مهمترین عوامل کوچینگ توسعه فردی میباشد.
تغذیه مناسب و داشتن یک برنامه غذایی سالم، ورزش مدام، بالا بردن ایمنی بدن و خواب کافی به توسعه فردی و جسمانی کمک میکند.
مثلاً داشتن تناسباندام تأثیر مستقیمی در افزایش اعتمادبهنفس داشته و میتواند در صورت رویکرد فرد به سمت کوچینگ فردی باعث افزایش بازده کار شود.
بهبود و توسعه ذهنی
مباحث زیادی هستند که میتوانند در توسعه ذهن مؤثر باشند.
از مهمترین مواردی که میتواند باعث توسعه ظرفیت ذهن شود، میتوان به بالا بردن اعتمادبهنفس، مدیریت احساسات هیجانی مثل خشم، ترس، استرس و…، تلاش برای تغذیه ذهن با افکار مثبت و کنترل ورودیهای ذهن، مدیریت زمان انرژی و تمرکز، کسب مهارتهای ارتباطی و خود انگیزشی و کسب مهارتهای دیجیتال اشاره کرد.
توسعه شرایط روحی و روانی
برای بهبود وضعیت روح و روان باید سعی گردد ذهن از درگیریها و پیشآمدهای فکری خالی شود.
این مشکلات معمولاً ساخته ذهن هستند و موجودیت خارجی ندارند و تنها در ساختار ذهن موجودیت پیدا میکنند ولی این تحولات تأثیر زیادی بر وضعیت روحی و روانی شخص میگذارد.
برای بهبود وضعیت روحی و روانی باید کارهایی مثل وقت گذراندن در کنار خانواده و افراد تأثیرگذار، انجام هر کاری که باعث لذت بردن فرد میشود، بهطوریکه گذشت زمان را از یاد میبرد مانند نواختن موسیقی، نقاشی و …، فراهم کردن یک شرایط آرام بهدوراز هرگونه وسایل الکترونیکی یا هر عاملی که باعث برهم خوردن آرامش و پرت شدن حواس شود و انجام ورزشهای روحی و روانی برای آرامش ذهن مد نظر قرار گیرد.
کوچینگ توسعه فردی بهطور کامل با مشاوره، درمان و نصیحت کردن متفاوت میباشد.
در این نوع از کوچینگ فرایند مسائلی مانند موفقیتهای تجاری، شرایط عمومی، تغییرات لازم در زندگی، رابطه و حرفه فرد متقاضی کوچینگ توسعه شخصی در نظر گرفته میشوند.
کوچ برای تسلط کامل به شرایط باید دقت نظر داشته باشد که در روند کار چه چیزهایی پیش رفت خوبی داشتهاند، برای ادامه مسیر چه موانع و چالشهای پیش رو قرار دارد و چه روالی را برای رسیدن به هدف باید در پیش گرفت تا کار و زندگی به همان شکلی که فرد مراجعهکننده انتظار دارد پیش برود.
کوچینگ توسعه فردی به فرد موردنظر کمک میکند تا کشف کند که چه چیزهایی در زندگی او دارای اهمیت میباشد، به فرد تحت آموزش کمک میکند تا بفهمد که به کجا میخواهد برسد و چه جایگاهی را برای خود در نظر میگیرد، به فرد کمک میکند تا بفهمد اگر زندگی به همان شکلی که هدفگذاری کرده است تغییر چهره بدهد چه شرایطی در انتظار میباشد و در آن شرایط چه احساسی خواهد داشت.
کوچ توسعه فردی کمک میکند تا فرد تحت آموزش موانع پیش روی خود را شناسایی کرده و نسبت به برداشتن آنها از سر راه خود اقدام کند، فرد را در یک رویکرد مشارکت محور وارد میکند تا بتواند به زندگی دلخواه خود برسد، کمک میکند تا فرد با قدرت و توان لازم لحظات حساس را کشف کرده و بهواسطه این دریافت عمیق، تغییرات ماندگاری در زندگی خود ایجاد کند.
کوچینگ توسعه فردی میتواند برای افرادی که سعی دارند یک تعادل بین خواستههای مختلف زندگی شخصی خود ایجاد کنند.
بسیار کارساز و مفید باشد این موضوع زندگی کاری را شامل نمیشود و فقط ارزشهای شخصی، روابط اجتماعی، خانوادگی و سلامت روحی و روانی را در بر میگیرد.
برای رسیدن به این مقصود داشتن یک مربی یا کوچ توسعه فردی میتواند به بهبود عملکرد ما در همه زمینههای زندگی کمک کرده و در راه رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده بسیار مفید و مؤثر باشد.
کوچینگ توسعه فردی میتواند شرایطی را به وجود بیاورد تا فرد درباره احساسات خود شفاف باشد.
افراد زیادی هستند که نمیدانند از زندگی چه میخواهند و یا چگونه میتوانند به اهداف خود برسند، این سردرگمی به خاطر آن است که فرد تصویر روشنی از شرایط و اهداف خود نداشته و نمیتوان جایگاه خود را در سلسلهمراتب اجتماعی و خانوادگی مشخص کند و تعریف مشخصی از آن ارائه دهد.
مربی یا کوچ توسعه فردی میتواند به فرد این خودآگاهی را بدهد و به او کمک کند که به خودشناسی برسد و با کشف استعدادها و مهارتهای خود از آن وضع خارج شود.
معمولاً برای یک فرد دشوار و سخت است که وضعیت خود را دقیقاً به همان شکلی که هست مورد باز بینی قرار دهد.
مهارت خودشناسی، اولین گام برای رسیدن به موفقیت فردی است.
o اگر از شما بخواهند تا خود را معرفی کنید، چگونه خود را توصیف میکنید؟ o از صبر و حوصلهتان میگویید یا در مورد جسور بودنتان صحبت میکنید؟ o خود را فردی اجتماعی معرفی میکنید یا فردی منزوی؟
خود را قدرتمند و مستقل میدانید یا ضعیف و وابسته؟
خودشناسی
خودشناسی از آن دسته مفاهیمی است که یاد گرفتن آن یکی از ملزومات مهم زندگی هر فرد است.
بسیاری از افراد بر این باور هستند که خودشان را کاملاً میشناسند.
ولی زمانی که از این افراد سؤالاتی متفاوت در خصوص مسائل مختلفی همچون: ارزشهای زندگی، اهداف، انگیزه و… سؤال پرسیده میشود نمیتوانند پاسخ مناسبی را ارائه دهند.
خودشناسی به معنای شناخت کامل ما از خودمان در تمام جنبههای زندگی میباشد.
با تقویت این مهارت، میتوانید در زندگی تصمیمات بهتری بگیرید و در موقعیتهای گوناگون، واکنشهای رفتاری عاقلانهتری نشان دهیم.
از خودتان بپرسید چرا؟
خودشناسی یعنی اینکه بدانید انگیزهتان از انجام هر کاری چیست و بتوانید تعیین کنید که آیا اقدامات شما معقول و منطقی هستند و یا خیر.
اگر قبل از اینکه هر تصمیمی بگیرید، از خودتان بپرسید چرا این کار انجام دادم و یا میخواهم انجام دهم.
با بررسی پاسخهای خود در برخورد با مسائل مختلف میتوانید به شناخت نسبی از خود دست یابید.
احساسات خود را بشناسید.
احساسات نشاندهندهٔ اتفاقاتی است که درون شما رخ میدهند.
شناخت احساسات اولین گام برای داشتن زندگی عاطفی سالم است، درواقع آگاهی از احساسات اولین گام تغییر است.
شما زمانی که احساسات خود را بشناسید میتوانید واکنشهای خود را در موقعیتهای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار دهید.
شناخت احساسات به شما کمک میکند تا درک وسیعتری نسبت به واکنشهای خود در شرایط گوناگون داشته باشید و این آگاهی به شما کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت خود در رفتار را شناسایی کنید.
زبان بدن خود را بشناسید
به طرز راه رفتن، ایستادن، صحبت کردن و حرکات دست خود دقت کنید. برای این منظور میتوانید در حالات مختلف از خود فیلم بگیرید. بعد فیلم را مورد بازبینی قرار دهید.
زبان بدن یکی از راههای ارتباط غیرکلامی ما با دیگران است. چنانچه نسبت به آن آگاه نباشید، پیامهایی غلط به افرادی که با آنان در ارتباط هستید، ارسال میکنید.
چنانچه بر حسب عادت هنگام راه رفتن کمی خم میشوید و آهسته و نامفهوم سخن میگویید، بدانید که این عادات میتوانند سطح کورتیزول بدن را افزایش دهند و سبب کاهش اعتمادبهنفس شوند.
درحالیکه راست ایستادن، محکم راه رفتن و با صدای رسا صحبت کردن میتواند سبب ترشح هورمون تستوسترون شود و عملکرد شما را بهبود بخشد.
آگاهی نسبت به زبان بدن، یکی دیگر از ابعاد خودآگاهی میباشد.
اولین قدم در کسب مهارت کوچینگ فردی، آموزش و به دست آوردن اطلاعات در حیطه کوچینگ است. اما هرگز داشتن اطلاعات بهتنهایی، از کسی یک کوچ و مربی نمیسازد و این مهارت نیز مانند هر مهارت دیگری مستلزم تمرین بسیار است تا وارد ذهن ناخودآگاه ما شود که بتوانیم هرلحظه آمادهباشیم و مانند یک کوچ واقعی عمل کنیم. مهارتهای کوچینگ بهطورکلی به ۴ دسته تقسیم میشوند که میتوان آنها را به این صورت دانست: مشاهده. تحلیل. مصاحبه (این مهارت به دو بخش سؤال کردن و گوش کردن فعال تقسیم میشود) و درنهایت ارائه بازخورد. سؤال کردن پایه و اساس کوچ را تشکیل میدهد که بهنوعی میتوان گفت دارایی و همهچیز او محسوب میشود و آن هم به این معنا نیست که کوچ حرفهای سؤالهای کمتری میپرسد. آنها نهتنها بر سؤالات هوشمندانه واقف هستند، بلکه به لحن و قصد سؤالهایشان نیز توجه دارند. کوچها از دو نوع سؤال کردن استفاده میکنند که یکی از آنها بهمنظور جمعآوری اطلاعات است (با این اطلاعات به مسلط شدن بر مسئله و موقعیت میرسند) و نوع دوم هم سؤالهایی است که فراگیر را به تفکر عمیق میبرد که قدرتمندتر و برانگیزانندهتر از نوع اول است. فراموش نکنید که هدف از مکالمه میان کوچ و مراجعهکننده این است که مربی به او فرصت میدهد تا پیرامون راهحل موردنظر خویش بهطور عمیق فکر کند. وقتی کسی صدای خودش را میشنود که با کسی در مورد مسئلهاش صحبت میکند و آن شخص فعالانه گوش میسپارد و با سؤالهای خود او را به چالش میکشاند و به اجرای راهحل نهایی متعهدتر میشود.
برای شروع و پایان مربیگری باید بدانیم که مربیگری از چه مراحلی تشکیل شده است. درواقع این فرآیند با توضیحات اولیهای شروع میشود که مراجعهکننده ارائه میدهد، یعنی مشکلی را که با آن مواجه است تعریف میکند که همان موضوع کوچینگ است. پس گام اول مطرح کردن موضوع از سوی مراجعهکننده است. سپس مکالمه نیز با سؤالی که کوچ طرح میکند شروع میشود. اما پایان آن هم تا زمانی ادامه دارد که فراگیر در همین سؤال و جوابها به یک راهحل و برنامه اقدام دست یابد که ممکن است در اولین جلسه یا چندین جلسه اتفاق بیفتد. کوچینگ نوعی مربیگری است- اما به خاطر فرهنگ و جا افتادن کلمات-کلمه مربیگری ذهن افراد را به سمت مربیگری ورزشی و شاید بهسوی دیگری هم میبرد و برداشتهای دیگری را هم منجر میشود. ما هم از خود کلمه کوچینگ استفاده میکنیم که اگر بخواهیم تعریف سادهای از آن داشته باشیم- می توانیم بگوییم:{کوچینگ منجر به گشودن قفل استعداد فرد برای به حداکثر رساندن عملکرد او میشود} کوچینگ منجر به گشودن قفل استعداد فرد برای به حداکثر رساندن عملکرد او میشود. کوچینگ پروسهای است که در آن کوچ و مراجعهکننده یک تعامل نزدیک دارند که کوچ برای پیشرفت و ارتقای فراگیر وارد عمل میشود. تمرکز کوچ در این پروسه به حال و آینده است و گذشته افراد را کنکاش نمیکند و به دنبال افزایش مهارت و درنتیجه افزایش صلاحیت افراد است. در این جلسات فراگیر دستور کار را صادر و تعیین میکند که پیرامون چه موضوعی باید شروع به کار کنند (در این نشستها برخلاف زمانی که فرد نزدیک مشاور-مدرس و...میرود - فراگیر زمان و موضوع جلسه را تعیین میکند- یعنی مالکیت و مسئولیت نیز بر عهده خودش است) کوچها با سؤالات هوشمندانه -گوش کردن فعالانه و به چالش کشیدن تصمیمهای افراد- به کمک کوچی راه جدیدی برای آنها باز میکنند. درواقع آنها به شما کمک میکنند تا نقشه راه را خودتان تعیین کنید- زیرا آنها باور دارند که خود مراجعهکننده میتواند مسیر درست را تشخیص دهد. میتوانیم اینگونه نتیجهگیری کنیم که کوچینگ - هنر ایجاد محیطی مطمئن و مناسب بهوسیله مکالمه است و در حقیقت - او حلکننده مسئله نیست. شاید سؤالی که برای شما پیش میآید این است که اگر کار او حل مسئله نیست؛ پس کارش چیست؟ فقط گوش دادن است؟ بله کار اصلی او خوب گوش دادن است؛ اما نه به این معنی که او گوش میدهد که فقط محتوای حرفهای فرد را بشنود؛ بلکه میخواهد روش فکر کردن آنها؛ اینکه چقدر توجهشان متمرکزشده و نیز چقدر از عوامل کلیدی مسئله تعریف شده است را درک کند. کوچ از فرد درخواست میکند بلندبلند فکر کند تا صدای فرآیند فکر کردن او را بشنود و در این گوش کردن به دور از هر قضاوتی میتواند مهمترین عوامل مشکلآفرین را شناسایی کند و با طرح سؤالاتی بکر و طراحیشده به فراگیر کمک میکند تا او خودش به جواب و راهحل دست یابد.
۱. مکالمه برای آگاهی (پیدا کردن واضحترین تصویر ممکن از واقعیت حال حاضر.) ۲. مکالمه برای اعتماد (که در آن فراگیر دسترسی بیشتری به منابع درونی و بیرونی برای حرکت از واقعیت موجود به سمت آینده موردنظر پیدا میکند.) توانایی حرفهای و بالقوه کوچ این است که محیطی ایجاد کند و بسازد که در آن مزاحمت برای شکوفایی تواناییها و استعداد بالقوه فرد به پایینترین حد خودش برسد و بزرگترین مشخصه او این است که بسیار بیشتر ازآنچه فراگیر به خودش اعتماد دارد؛ کوچ به او اعتماد میکند. کوچ در مکالمههایش سعی میکند که مراجعهکننده از دیدگاهی به مسئله و عملکردهایش بنگرد که بهاحتمالزیاد متفاوت از دیدگاهی خواهد بود اما کوچ فردی است که در فرآیند کوچینگ به کوچی کمک کند؛ تا خود را در نقطهای که در حال حاضر قرار دارد و راههای رسیدن به کسی که میخواهد به آن تبدیل شود را ملموستر نماید. فقط با دیدی بازتر با طرح سؤالاتی؛ کوچی را یاری میکند که اگر تصمیمات غیرمنطقی اتخاذ کرده؛ یا انجام کاری خارج از توان مالی را در نظر دارد؛ یا هر مسئله دیگری که در مسیر کوچی قرارگرفته و موجب گمراهی او میشود را آگاهانهتر بررسی کند برای نیل به انتخابی که انجام داده است. مواقعی نیز پیش میآید که ازنظر خود کوچی راهی که برای رسیدن برگزیده عالی است؛ اما کوچ به همراه کوچی به بررسی راههای مختلف میپردازد تا او تصمیم بهتری اتخاذ کند. همانطور که میدانید ما در جلسه کوچینگ هدف را مشخص میکنیم؛ در این مرحله ما روی چگونگی رسیدن به هدف جلسهمان را پیش میبریم و راههای رسیدن را ارزیابی میکنیم؛ زیرا بهاحتمال فراوان هر راه انتخابشده ابزار و راهحلهای خود را میطلبد که باید هرکدام بهصورت جداگانه تحلیل و بررسی شوند. اگر بعد از ارزیابی و بررسیهای اولیه؛ هدف موردنظر واقعی و مطلوب تشخیص داده شد راههای رسیدن به آن را جداگانه بازبینی میکنیم؛ مثلاً ازجمله پرسشهایی که مطرح میشود این است: کوچی ما برای پیمودن این مسیری که انتخاب کرده به چه ابزاری نیاز دارد؟ موانع سر راهش کدامند؟ و سؤالاتی از این قبیل..... ممکن است برخی از افراد نسبت به این ابزارها و توانمندیها آگاهیهای مختصری داشته باشند که ما در این مرحله آگاهتر میکنیم و اگر به بعضی از آنها اشراف و از آنها اطلاع کافی ندارند؛ با تکنیکها و مهارتهای خودمان آنها را در ضمیر ناخودآگاهشان فعال میکنیم تا بتوانند از حداکثر توانایی و ابزارهای خویش بهرهمند شوند. مواردی هم پیش میآید که مراجعهکننده اصلاً هدف مشخصی برای خود یا هدف اصلی متمرکز کنیم. درواقع کوچ همانند فردی است که در یک فضای تاریک؛ نوری در دست دارد و راه موردنظر را رصد کرده و دیگر راههای احتمالی را هم بررسی میکند و نشان میدهد تا فرد با توجه به تواناییهای خویش مسیرش را انتخاب کند. این خود کوچی است که مسیر را طی میکند. کوچی کوچی کسی است که در پروسه زندگی دچار معضل شده است و نمیتواند در آن لحظه و موقعیت تصمیم درستی بگیرد؛ زیرا با مسئله درگیر و بهنوعی یکی شده است. درحالیکه کوچ از مسئله فراگیر جدا و دیدش هم بازتر است و از بیرون نگاه میکند. به همین علت میتواند مسلطتر به وضعیت عمل کند. تفاوت یک کوچ با منتور؛ مشاور و مدرس بسیاری از افراد فکر میکنند که کار کوچ با منتور؛ مشاور و مدرس تقریباً یکی است؛ درحالیکه کار این افراد تفاوتهای زیادی باهم دارد، بخصوص کاری که یک کوچ انجام میدهد. البته نکته موردتوجه در این قسمت این است که باید به مجموع کار آنها بهعنوان یک فرآیند نگاه کرد؛ نه فردی که کار را انجام میدهد. هرکدام از این فرآیندها مراحل خاص خودش را دارند، که بعضی از این تفاوتها را بهاختصار توضیح خواهیم داد. منتور قبل از توضیح منتور بهتر است که با معانی کلمه منتورینگ آشنا شویم. منتورینگ استفاده از راهها و روشها برای رسیدن به هدف یا رابطهای است که شخص نسبت به موضوع فرد تازهوارد مطلعتر است و آن را در طی فرآیند منتورینگ به او منتقل میکند. منتور را میتوان فردی راهبلد و باتجربه و دانش در حوزهای خاص معرفی کرد که در اینجا دانش و تجربه نزد منتور است که قصد دارد دانش و مهارتی را بهصورت علمی به مراجعهکننده منتقل کند. منتور مطالبی را که آموزش میدهد در طی سالها کار و تجربه به دست آورده است و ممکن است به روشهای تدریس کاملاً واقف نباشد، اما ارزش او به خاطر همین تجربیاتش است، نه نوع تدریسش. سخن غالبش هم این است که من این کار را اینطور انجام میدهم. مشاور همانطور که میدانید تخصص مشاوران درزمینهٔ خاصی هستند و برای رفع مشکل، اختلال یا درمان وارد عمل میشوند و بیشتر با گذشته افراد کار دارند. همچنین، آنها به این نکته میپردازند که این اتفاق چرا رخ داده است و میخواهند به فرد کمک کنند تا به موانع ذهنی خود غلبه کند که نتیجه آن نیز ساختن و رسیدن به خودآگاهی است.
نتیجهگیری:
هر انسانی درزمینهٔ کاری و شخصی خود نیاز به رشد و پیشرفت دارد. لازمه رسیدن به موفقیت این است که در زندگی به خودشناسی و خودباوری برسیم و با این شناخت به رشد و توسعه فردی خود کمک کنیم.
با کمک یک کوچ میتوان تمام این امور را تسهیل کرده و سرعت بخشید. آگاهی نسبت به تمام امور زندگی باعث رشد و تعالی ما خواهد شد.
مربی یا کوچ توسعه فردی میتواند به فرد این خودآگاهی را بدهد و به فرد کمک کند که به خودشناسی برسد و با کشف استعدادها و مهارتهای خود اوضاع زندگی خود را بهبود ببخشد.
افراد زیادی هستند که نمیدانند از زندگی چه میخواهند و یا چگونه میتوانند به اهداف خود برسند، این سردرگمی به این دلیل است که فرد تصویر روشنی از شرایط و اهداف خود ندارد و نمیتوان جایگاه خود را در سلسلهمراتب اجتماعی و خانوادگی مشخص کند و تعریف مشخصی از آن ارائه دهد.
که حضور یک کوچ میتواند کمک شایان ذکری بکند. و باعث میشود که کوچی تمام موقعیتها را به فرصت تبدیل کنند.
نویسنده: سرکار خانم الهام بیات از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
نویسنده: جناب آقای محمدرضا لواسانی از دانش پذیران دوره اول تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان