یکی از مسئولیت‌های اصلی شما به‌عنوان رهبر، ایجاد انگیزه در کارکنان است تا آن‌ها اهداف شرکت را اهداف خود بدانند. انگیزش کارکنان نه‌تنها تیم را در یک تراز قرار می‌دهد و اطمینان حاصل می‌کند که همه در یک‌جهت حرکت می‌کنند، بلکه باعث ایجاد نگرش بهتر، عملکرد بهتر و درنهایت نتیجه بهتر می‌شود.همان‌طور که احتمالاً از قبل می‌دانید، راه شماره یک برای ایجاد انگیزه در کارکنان، مشوق‌ها است. بااین‌حال، بسیاری از صاحبان مشاغل، تمایلی به اجرای برنامه‌های تشویقی ندارند. این کاملاً طبیعی است که نگران بازگشت سرمایه درزمینهٔ مشوق‌ها باشید و بپرسید چرا باید کارمندان را تشویق کنید، شما که به آن‌ها بابت کارشان حقوق پرداخت می‌کنید. درگذشته بسیاری از کارفرمایان، که برنامه‌های تشویقی در آن‌ها انگیزه ایجاد نکرده است، سوزانده شده‌اند.
ما در اوایل کودکی، ذاتاً موجوداتی بسیار کنجکاو هستیم. پرسیدن سؤال در مورد هر چیز و همه‌چیز یک امر عادی است. ما به دنبال یادگیری و خواهان یادگیری هستیم و معمولاً به دنیای اطراف خود علاقه‌مندی نشان می دهیم. سپس به مدرسه می‌رویم و در بیشتر موارد آموزش‌وپرورش، معمولاً ما را برای پاسخ دادن به سؤالاتی که به ما می‌دهد، آماده می‌کند. موفقیت ما مبتنی بر ارائه پاسخ صحیح به سؤالات پرسیده شده در آزمون‌ها و نه بر اساس سؤالات عالی است.
اگر در حال حاضر صاحب کسب‌وکار کوچکی هستید، آخرین چیزی که به آن نیاز دارید یک سخنرانی است. در عوض، بیایید بر راهنمایی‌های تاکتیکی، دستورالعمل‌هایی که اکنون برای مقابله با احتمالات نیاز دارید و ادامه کار خود تمرکز کنید و درنهایت با اطمینان و قدرت از بحران خارج شوید.یکی از تعاریف بحران "مرحله‌ای از توالی وقایع است که در آن روند همه وقایع آینده، خوب یا بد، تعیین می‌شود. نقطه عطف در یک بحران، هر اقدام و تصمیمی است که می‌گیرید و آینده خود را شکل می‌دهید. بدین معنی که رهبران، صاحبان مشاغل، کارآفرینان و متخصصان، باکاری که اکنون در میان دو بحران COVID-19 و تأثیر اقتصادی بعدی آن انجام می‌دهند، سرنوشتشان را رقم خواهند زد.
گفته می‌شود که ما در زمان نامشخصی زندگی می‌کنیم. در دنیای مدرن، بیش از هر زمان دیگری احساس ناامنی می‌کنید.در این زمانه با عدم قطعیت زیاد، تعیین و دستیابی به اهداف مفید می‌تواند حتی بیش‌ازحد معمول نیز چالش‌برانگیز باشد و موفقیت اغلب به معنای انطباق اهداف خود در مقابل عدم اطمینان است. تا اهداف حتی‌الامکان مفید باقی بمانند.در این مقاله خواهیم گفت که چرا از عدم قطعیت می‌ترسیم، همچنین از مزایای ناامنی که به‌ندرت موردبحث قرار می‌گیرد و چگونگی انطباق اهداف و روند دستیابی به آن‌ها در صورت مواجهه با ناامنی صحبت می‌شود.
توان، نوع نگرش و عملکرد رهبران در دوران بحرانی، میزان موفقیت کسب‌وکارها را تعیین می‌کنند. همچنین رهبران، الگوی خانواده، تیم و جامعه بوده و تمام توجه و نگاه‌ها به آن‌ها برمی‌گردد، پس مسئولیت فوق‌العاده سنگینی نیز بر عهده خواهند داشت.دنیا به خاطر دیجیتالی شدن، مدام در حال تغییر و گسترش است و اگر مدیران و رهبران، همگام با این تغییرات حرکت نکنند، قطعاً دچار مشکل خواهند شد. بنابراین این کسب‌وکارها نیستند که باهم رقابت می‌کنند بلکه این رهبران‌اند که با طرز تفکر و نوع نگرش و عملکردشان و ارزش‌آفرینی که در جامعه و برای تیمشان می‌کنند، باهم در رقابت هستند. همچنین رهبران باعث رشد و یا ورشکستگی کسب‌وکارهایشان می‌شوند.
تیم خود را برای ضبط مقابل دوربین آماده کرده‌اید. همه‌چیز آماده‌شده است. شما می‌خواهید، ضبط را شروع کنید، اما متوجه می‌شوید که برخی از هم تیمی‌های شما جلوی دوربین کمی بیش‌ازحد عصبی هستند.نباید نگران شوید، آنچه شما می‌بینید، فقط "وحشت از دوربین" است. ترس از دوربین چیست؟ ترس از دوربین اساساً نوعی ترس از صحنه است آن هم‌تیمی عصبی شما، عادت ندارد که جلوی دوربین قرار بگیرد.
خصوصیات مدیران برتر چیست؟ متأسفانه، هیچ پاسخ جامع و واحدی برای این سؤال وجود ندارد. همه این‌ها به عوامل متعددی بستگی دارد. مانند نوع شرکت موردنظر، استراتژی، هدف، زمینه، سهام، تیم، مدیریت ...به زبان ساده، همان‌طور که باید کارمند مناسبی برای شغل مناسب وجود داشته باشد، یک مدیر عالی و برتر برای شرکت، زمینه و تیم مناسب نیز وجود دارد. ازاین‌رو، مدیران برتر با توجه به موضوع کاری سنجیده می‌شوند.در این مقاله، 15 ویژگی مدیران برتر آورده شده است.
فعال نگه‌داشتن یک تجارت کوچک در مواقع دشوار اقتصادی، چالش‌برانگیز است و همه‌گیری ویروس کرونا تجارت صاحبان کسب‌وکار را متزلزل کرده است. متأسفانه، هیچ کتاب راهنمای مشخصی وجود ندارد که بتوان آن را دنبال کرد تا کشتی در حال غرق را از طوفان خارج کرد. هر کسب‌وکار کوچک متفاوت است و هرکدام خطرات و مزایای خاص خود را به همراه دارد. این اختلافات باعث می‌شود که نتوان استراتژی شرکتی را کپی کرد. البته هنوز، برخی از استراتژی‌های کلی وجود دارد که صاحبان مشاغل می‌توانند از آن‌ها کمک بگیرند.
کار گروهی، اصطلاحی است که تقریباً در هر کسب‌وکاری، روزبه‌روز بیان می‌شود. ما درباره تیم سازی موفق و کار تیمی صحبت می‌کنیم، اما تعداد کمی از مردم، درواقع می‌دانند که چگونه یک محیط تیمی مؤثر و مشترک ایجاد کنند و البته ضروری است که شما برای اطمینان از عملکرد واقعاً مؤثر، حداکثر بهره‌وری و حفظ نیروی کار شاد و باانگیزه، در یک تیم کارکنید.
فرهنگ لغت، کارایی را به‌عنوان "وضعیت یا کیفیت کارآمد بودن یا توانایی انجام کاری با کمترین اتلاف وقت و تلاش" تعریف می‌کند. برای اینکه این یک نمونه در دنیای واقعی باشد، از مثال اتومبیل استفاده خواهیم کرد.
گرچه بسته به اینکه چه‌کاری انجام می‌شود، انواع مختلفی از بازده وجود دارد، اما در اتومبیل چیزی وجود دارد که "بازده حرارتی" نامیده می‌شود. بازده حرارتی یک مفهوم ساده است: این مقدار حرارت است که به انرژی تبدیل می‌شود که ماشین را حرکت می‌دهد. از کل انرژی تولیدشده توسط بنزین، تا 88٪ آن از بین می‌رود.
اکنون احتمالاً فکر می‌کنید، "اما مردم با بنزین کار نمی‌کنند!" و این درست است، آن‌ها این کار را نمی‌کنند...
بسیاری از صاحبان مشاغل، با شنیدن کلمه "سیستم سازی"، به ایده مجموعه‌ای بی‌پایان از جلسات روی می‌آورند که روند کارها را مشخص می‌کند، و مجموعه‌ای از عناصر عملیاتی را ایجاد می‌کند که باید در جلسه بعدی ردیابی شوند تا بتوان از آن‌ها حتی بیشتر استفاده کرد. به‌طور خلاصه، بسیاری از مردم بر این باورند که سیستم سازی چیزی بیش از یک سری فرآیندهای مداوم و پیچیده نیست که فقط اداره کار را پیچیده‌تر می‌کند. این نمی‌تواند دور از حقیقت باشد.
