هر یک از ما کاملاً منحصربهفرد هستیم. ازنظر تجربیات خود، مهارتهایمان و آنچه به ما انرژی و انگیزه میبخشد. اما جالب اینجاست که بسیاری از ما این امر مهم را نادیده میگیریم، زیرا هرگز یاد نگرفتهایم که استعدادهای فردی خود را تأیید کنیم، چه رسد به اینکه شکرگزاری کنیم. به همین دلیل ما همه را تشویق میکنیم که توانایی منحصربهفرد خود را کشف کنند. هنگامیکه بهطور طبیعی تلاش میکنید، از چه روشهایی استفاده میکنید؟ مواردی که باعث انگیزه و تحقق اهداف شما میشوند را در نظر بگیرید.
پایان سال و شروع سال جدید همیشه یک دوره برای تأمل و برنامهریزی است. ما اهداف بلند پروازانه ای را برای سال جدید تعیین میکنیم. ایدههای سال گذشته تغییر میکنند و مهمتر از همه، ما یک آغاز جدید را تصور میکنیم. گنجینهای پر از پروژهها و فرصتهای جدید. اهدافی که ما برای خود انتخاب میکنیم بیشتر آنها شامل اهداف فیزیکی مانند کاهش وزن، اهداف مالی مانند پسانداز x تومان و چالشهای شخصی مانند خواندن 50 کتاب است. بدون نگرش مناسب، ایجاد عادات روزمره و داشتن چشمانداز طولانیمدت، فرصت تبدیل پروژههای بلند پروازانه به واقعیت، کم است.
شاید شما قصد دارید در سال جدید سیگار را ترک کنید، وزن کم کنید، بیشتر ورزش کنید و ... احتمالاً این تصمیمات آشنا به نظر برسند و دقیقاً مانند آنهایی هستند که یک سال پیش تصمیم گرفتید! ممکن است شما تصمیم جدید بگیرید یا تصمیم گرفته باشید که دیگر هرگز تصمیمی برای سال جدید نگیرید؟! اگر شما نخواهید تصمیمی برای سال جدید بگیرید، باید بدانید که تنها نیستید. خیلی از آدمها وقتی هرسال تصمیماتی میگیرند که تنها چند هفته یا حتی چند روز بیشتر نمیتوانند آنها را انجام دهند، دلسرد میشوند.
اگر سفر برای تکمیل الگوی برنامه توسعه فردی را آغاز کردهاید، بدانید که گام مهم و تأثیرگذاری در جهت ساختن زندگی بهتر برمیدارید. با مشخص کردن مهمترین اهداف موفقیت شما و ارائه نقشه راه گامبهگام برای دستیابی به آن اهداف، برنامه توسعه فردی گام مهمی را درزمینهٔ کمک به شما در تبدیلشدن به بهترین نسخه از خود ارائه میدهد.
اکنون یک سال جدید پیش روی ماست. هر ساله ، مردم اهداف و تصمیماتی می گیرند اما متاسفانه در اهدافشان شکست می خورند. بهتر است در این سال جدید به جای تصمیم گیری های بزرگ ، فقط یک یا چند عادت جدید را برای رسیدن به اهداف و آرزوهایمان به زندگی خود اضافه کنیم؟
شاید بزرگترین تصور غلط در مورد ثروت این باشد که فقط افرادی که میلیونها دلار در حسابهای بانکی خود دارند "ثروتمند" هستند. در حقیقت اینگونه نیست. از هر سه نفر بخواهید ثروت را تعریف کنند، سه تعریف مختلف دریافت خواهید کرد. اگر میخواهید ثروتمند باشید، باید مثل ثروتمندان فکر کنید. با تعریف اهداف مالی خود شروع کنید، میخواهید در یک سال چقدر پول داشته باشید؟ در پنج سال چطور؟ حال اگر میخواهید یک درصد از این پول را داشته باشید، باید ذهنیت ثروت را ایجاد کنید.
جیمز آلن میگوید: "شما رؤیاهای بزرگ را میبینید و هر آنچه را که آرزو میکنید، خواهید شد. چشمانداز شما نوید همان چیزی است که روزی خواهید بود. ایده آل شما پیشگویی چیزی است که سرانجام آشکار خواهید کرد". هلن کلر، نویسنده و فعال سیاسی فقید آمریکایی، نیز یکبار نوشت: "وقتی یک در خوشبختی بسته میشود، در دیگری باز میشود. اما اغلب چنان در بسته را نگاه میکنیم که دری که به روی ما باز است را نمیبینیم".
برخی افراد هیچ هدف مشخصی برای رسیدن به آن ندارند. وقتی هدف مشخصی برای خود ندارید، در این صورت احتمالاً قویترین تکنیک موفقیت شخصی در کره زمین را از دست میدهید. در این مقاله، دقیقاً توضیح خواهیم داد که هدفگذاری چیست و چگونه میتوانید آن را در زندگی خود عملی کنید. متوجه خواهید شد، اینیک کلید است که میتواند درهای زیادی را به روی شما باز کند.
آیا تابهحال فکر کردهاید که چرا بسیاری از افراد باهوش در زندگی تقلا میکنند؟ (کلنجار میروند). یا چرا گاهی اوقات، هرچه داریم را میدهیم تا چیزی را به دست بیاوریم، اما هیچ اتفاقی نمیافتد؟ خوب، پس از سالها تلاش برای کشف آن، بالاخره موفق شدم همه را کنار هم بگذارم. علاقه من به این موضوع تقریباً 60 سال پیش، پس از تجربه تحول در زندگی، آغاز شد.. تا آن زمان، من در زندگی چانهزنی میکردم، درست مثل همهکسانی که میشناختم. من با یکسری بنبستها دبیرستان را رها کرده بودم. به اصرار یک تاجر موفق، هرروز شروع به مطالعه میکردم. و چند سال بعد، بدن سالمتری داشتم و صاحب شرکتی شدم که در همه دنیا کار میکرد و سالانه 1،000،000 دلار درآمد داشت.
همه ما دوست داریم زندگی بیدغدغهای داشته باشیم. اما چه اعتراف کنیم و چه نکنیم، همه ما برای هدفی خاص زندگی میکنیم. بعضی از ما از این هدف آگاه هستیم، درحالیکه بقیه از اهداف زندگی خود، آگاه نیستند. معمولاً افرادي که براي زندگیشان هدفگذاری نکردهاند، دليلي براي شاد شدن در زندگي نمییابند. بنابراين يکي از گامهای مهم براي شاد زيستن، آشنايي با تکنيک تعيين هدف در زندگي است. توجه داشته باشيد که در هدفگذاری بايد از ميان اهداف خود، هدفي را انتخاب کنيد که اميد بيشتري به موفقيت آن داريد و در تلاش براي تحقق آن، فقط به فکر تائید يا تکذيب ديگران نباشيد. البته از مشورت متخصصان بهره بگيريد. همچنين شما براي تعيين يک هدف، بايد واقعبین باشيد.
هر سخنران انگیزشی، اهمیت داشتن هدف در زندگی را تبلیغ میکند. همه آنها به شما میگویند که یک زندگی بدون هدف، اسمش زندگی نیست. هیچکدام اشتباه نمیکنند. درواقع، آنچه آنها میگویند 100٪ درست است. اما وقتی میخواهید انگیزه لازم برای یافتن هدف را پیدا کنید، کار کمی سخت میشود. برداشتن هر قدم در زندگی، بدون تغییر شیوه زندگی و تفکر، بسیار طول میکشد. چه انگیزهای بزرگتر از این است که به شما بگوییم اگر در زندگی خود هدف نداشته باشید، باید منتظر عواقبش باشید! یک زندگی بدون هدف به شما آسیب میرساند.
در زندگی شغلی و شخصی شما، اعتمادبهنفس پیششرط انجام اقدامات گسترده است. شما باید به خود - به تواناییها، مهارتها و اشتیاق خود - ایمان داشته باشید تا بتوانید به سمت کارآفرینی یا هر آرزوی دیگری بروید. خودباوری پایه و اساس رهبری استثنایی است، زیرا اعتمادبهنفس به شما امکان میدهد دیگران را با اطمینان مدیریت کرده و به آنها الهام ببخشید. وقتی به این روش فکر کنید، پاسخ دادن به سؤال، "چرا باور داشتن خود، مهم است؟" آسان است. اگر میخواهید زندگی موردعلاقه خود را داشته باشید، باید یاد بگیرید خود را باور کنید.
مهم نیست که چقدر اعتمادبهنفس و قدرت دارید، باید در مقاطعی از زندگی با شرایط سخت کنار بیایید. امید در مورد اینکه چه کسی قوی و ضعیف است نیست، از دست دادن آن بدون توجه به آن، آسان است. امید یا میتواند شمارا قادر سازد که قدم جلو بگذارید یا از رؤیاهای خود دست بکشید. بعضیاوقات احساس میکنیم چارهای نیست اما امید بدون توجه به شرایط همیشه در اینجا است. فردی، که در حال حاضر سعی در کنار آمدن با افسردگی دارد، میگوید امید وجود ندارد. اگر زمان سختی را سپری میکنید و به همان روش فکر میکنید، در اینجا میخوانید که هرگز امید خود را از دست ندهید و زندگی مثبت داشته باشید.
همه ما در لحظاتی از زندگی احساس میکنیم، موفق نمیشویم. رایجترین دلیل اینکه بسیاری از مردم به موفقیت نمیرسند، این است که موفقیت را برای خودشان تعریف نکردهاند. برای رسیدن به مکانی که میخواهید باشید، باید نقطه پایان خود را مشخص کنید و به عقب بنگرید و از جایی که اکنون هستید، گام بردارید.. به همین دلیل تعیین هدف بسیار مهم است.
سو پترسون (Sue Paterson) سه واکنش عاطفی مرتبط را بررسی میکند (استرس، اضطراب، ترس)، که همگی در بسیاری از مشاغل امروزی شایع هستند و استدلال میکند که درک رهبران برای علت اصلی آنها ضروری است. ما در سازمان درباره نقشی اساسی که احساسات در ایجاد روابط و اعتمادسازی بازی میکنند، بحث میکنیم. ما میدانیم که ایجاد ترس اعتماد را از بین میبرد، روابط را از بین میبرد و برای تجارت خوب نیست. اما استرس و اضطراب چطور؟ آیا تفاوتی بین استرس و اضطراب و ترس وجود دارد و آیا مهم است؟ آیا واقعبینانه است که انتظار داشته باشیم مردم همیشه احساس آرامش، خونسردی و متانت داشته باشند؟
مسئولیتپذیری یکی از صفات بارز انسانهای موفق است، چراکه آنها مسئولیتپذیری را یک تعهد درونی و الزام برای انجام هرچه بهتر فعالیتهایشان میدانند. افراد متعهد نیازی ندارند تا دیگران کارهایشان را یادآوری کنند. خوشبختانه این صفت ارثی نیست بلکه آموختنی است و با تمرین و تکرار به عادت تبدیل میگردد. خیلی از ما عادت کردیم که همیشه با یاد بدبختیها و مشکلاتمان، غر بزنیم و بنالیم و عدم موفقیت خود را توجیه کرده و به گردن دیگران بیندازیم. از کودکی سختی که داشتیم، از مشکلات مادی و اقتصادی، از پدر و مادر، رئیس، همسر و جامعه بنالیم که در این صورت نهتنها تغییری در زندگیمان ایجاد نمیشود که روزبهروز ناامیدتر و افسردهتر هم میشویم.
بگذارید درباره مدیریت زمان به شما چند نکته بگویم. در اینجا لیستی از مواردی وجود دارد که باید آنها را به خاطر داشته باشید تا از وقت خود نهایت استفاده را ببرید.
چگونه انرژی کمتری مصرف کنیم و نتایج بیشتری کسب کنیم؟ ما در دنیایی از جملات مانند " یا بهترینش رو بیار یا هیچ کدومشو"، "بزرگ فکر کن" و " خیلی بزرگ برای شکست " زندگی میکنیم. اما اگر بزرگتر بهتر نباشد چه؟ اگر داشتن ذهن تکبعدی چیز بدی نباشد، چه میکنید؟ حقیقت این است که اینطور نیست و قانون 80-20 آن را ثابت میکند.
برنامهریزی برای آینده خود، تعیین مسیر شغلی و مسئولیت پذیرفتن در مسیر شغلی خود ممکن است یک کار بزرگ به نظر برسد، اما از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بهبود مهارتها که با عنوان توسعه فردی شناختهشده است، بهخودیخود اتفاق نمیافتد. چیزی که اهمیت دارد این است که توسعه فردی در مکان و زمان مناسب و با بهرهوری از فرصتها، رخ دهد. اما توسعه فردی از طریق طیف گستردهای از مهارتها، به صورتی که مؤثر و دائمی باشد، نیاز به تلاش مضاعف و آگاهانه دارد.