در دنیای امروز همه چیز بهسرعت در حال تغییر است. بسیاری از کسبوکارها از حالت سنتی خارج شده و روند کسب درآمد دستخوش تغییراتی بنیادین شده است. امروزه در کشورهای پیشرفته ربات و هوش مصنوعی توانسته جای انسان را تا اندازه وسیعی پر کند و این تغییرات همچنان با سرعت زیاد در حال اتفاق افتادن است.
کوچینگ یک فرایند مکالمه محور است اما این مکالمه با مکالمات دوستانه متفاوت است.، جلسات کوچینگی ساختارمند هستند، فضای حاکم بر آنها رسمی است و نتایجی را در پی دارند که تأثیرشان بر زندگی شخصی و کسبوکار مراجعین شگفتانگیز است.
تابهحال رؤیای سخنرانی در یک رویداد بزرگ داشتهاید؟ آیا شما هم از صحبت کردن در جمع، هراس دارید؟ پیامی برای انتقال دادن به افراد دارید اما روش بیان کردن آن را نمیدانید؟ داستانی دارید که دوست دارید به شکلی مؤثر آن را بیان کنید؟
همهٔ ما تابهحال داشتن یک معلم زبان را تجربه کردهایم، چه در محیط مدرسه و چه خارج از آن. یک معلم زبان معمولاً تلاش میکند تا دانش آموزان را روی زبان هدف متمرکز کند تا بتوانند با داشتن چیزهایی که برای یادگیری نیاز دارند بهطور مؤثری قادر به استفاده از زبان هدف در زندگی خود باشند. معلمها ساعات زیادی را صرف میکنند برای آماده کردن دروس، پیدا کردن بهترین راه برای آموزش جنبههای مختلف زبان، استفاده از ابزار متفاوت و غیره.
کوچینگ ابزاری قدرتمند برای تغییر و یادگیری شخصی است. هسته اصلی رویکرد کوچینگ، تسهیل یادگیری با استفاده از گوش دادن فعال و پرسوجو و ارائه چالش و پشتیبانی مناسب است. در حال حاضر یک تغییر در نقش معلم در تنظیمات آموزشی از مربی به تسهیلکننده وجود دارد (گریفیث، 2005). با استفاده از رویکرد سقراطی مربیگری که در آن معلمان شروع به کمک به دانشآموزان میکنند تا "بهجای آموزش آنها یاد بگیرند.
نقش والدین در تربیت فرزندانشان در همه حال بسیار حیاتی و حساس میباشد چراکه آموزش، پرورش، رفتار کودکان و نوجوانان در خانوادهها و نهایتاً در جامعه که شروع آن هم از مدرسه آغاز میشود همیشه بهعنوان یک چالش اساسی برای پدران و مادران مطرح میباشد.
فقط کوچها بخوانند:
در این مقاله قصد دارم با کمک علم فروش به تعریف بهتری از کوچ، کوچینگ و خدمات مربوط به آن بپردازم تا شناخت بهتری از این مهارت جوان و نوپا داشته باشیم و درنهایت بتوانیم خودمان را به دیگران بهتر معرفی کنیم.
ورود به یک رابطه کوچینگ تجاری با مشتری مستلزم آن است که هر دو طرف انتظارات خود را از ابتدا اعلام کنند. از این گذشته، شما نمیتوانید یک نقشه راه ایجاد کنید، مگر اینکه بدانید به کجا میروید. یکی از حیاتیترین عناصر یک برنامه کوچینگ کسبوکار، بازخورد خوب است. "خوب" در اینجا به کیفیت بالا اشاره دارد، نهفقط بازخورد مثبت. وقتی بازخورد منفی با درایت و سازنده ارائه شود، میتواند بهاندازه بازخورد مثبت مؤثر باشد. علاوه بر این، کسانی که تقریباً طبق تعریف خواهان مربیگری کسبوکار هستند بازخورد عمیق و سازنده میخواهند تا به آنها در تعریف یک برنامه عمل کمک کند.
گاهی اوقات وقت زیادی را صرف موضوعاتی می کنیم که علی الظاهر راه حل مشکلاتمان هستند و به خیال خودمان نیز سعی در قدم برداشتن در مسیر هدف خود داریم اما گاهی این سعی و تلاش بیشتر باعث خستگی ما می شود. همانند ماشینی که در جا ایستاده و در حالت خلاص شروع به گاز دادن می کند، هیچ حرکتی صورت نمی گیرد و صرفا انرژی و سوخت ما تمام می شود. ریشه این حرکت در جا و بی اثر، عدم مدیریت ذهن هست. زمانی که یاد می گیریم که چگونه ذهن خود را مدیریت کنیم، انگیزه، اعتماد به نفس و سایر الزامات برای رسیدن به هدف نیز فراهم خواهد شد. فرآیندی ساده، اما قدرتمند است. در این مقاله به موضوع مدیریت ذهن و همچنین اثرات آن در جلسات کوچینگ خواهیم پرداخت.
اولین جلسه کوچینگی که با مشتری خود دارید گاهی اوقات جلسه پذیرش نامیده میشود، زیرا مشتری شما برخلاف جلسات بعدی کوچینگ تا حدودی اطلاعاتی را از شما دریافت میکند و در این جلسه مشخص میشود که مراجع شما قصد بهرهبرداری از تواناییهای شمارا دارد یا خیر.
مربیگری عالی فراتر از توانایی پرسیدن سؤالات درست است. مربیان توانمند نهتنها شنوندگان خوبی هستند، بلکه استراتژیست های خوبی نیز هستند و افرادی با بینش هستند که از مهارتها و دانش خود برای کمک به مشتریان برای درک پتانسیل واقعی خود استفاده میکنند. علاوه بر این، ابزارها و تکنیکهای زیادی وجود دارد که مربیان برای کمک به مراجعان برای درک خود، تعریف اهداف، شناسایی موانع و یافتن راههایی برای غلبه بر آنها استفاده میکنند.
امروز در کسبوکارها مدیران عامل باتجربه، که با زحمات فراوانی کسبوکار خود را در شرایط مختلف حفظ کردهاند نیاز به یک کوچ متخصص در کنار خود دارند تا تجربه خود را در کنار دانش مدرن قرار داده و موفقیت خود را حفظ نمایند، از طرفی کوچهای جوان باید بدانند که اقناع یک مدیرعامل باتجربه برای پذیرش یک کوچ در کنار خود کار سادهای نخواهد بود که بررسی تحلیل و ارائه راهکار این چالش خود میتواند موضوع یک مقاله باشد. اما با فرض گذر از این چالش درصورتیکه ورود به یک سازمان در نقش کوچ اجرایی چه شرایطی را برای موفقیت باید داشته باشیم موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
در این نوشته ابتدا کوچنگ را تعریف کرده و بعد سراغ لایف کوچینگ خواهیم رفت. کوچینگ به فرایندی گفته میشود که در آن یک نفر (کوچ) از فردی دیگر (کوچ شونده) پرسشهای عمیقی میپرسد. سپس با توجه فعال به پاسخهای او گوش میدهد. نقاط قوت و ضعف وی را پیداکرده و برای رسیدن به آنچه میخواهد برسد از او حمایت و پشتیبانی میکند.
برای درک اهمیت مهارتهای کوچینگ، ابتدا باید تفاوتهای بین آموزش، کوچینگ و منتورینگ را درک کنیم. معلمان، قرنهاست که به دانشپذیران کمک میکنند تا یاد بگیرند، چه در توضیح چگونگی حل یک معادله، کاوش در تفاوتهای جغرافیایی یا بررسی علل جنگ. تدریس، تسهیل فرآیند یادگیری است، با دانشپذیرانی که دانش خود را گسترش میدهند، درک خود را عمیقتر میکنند و در مهارتهای کلیدی مسلط میشوند. فرآیند تدریس بر توانایی دانشپذیر برای یادگیری متکی است.
آنچه در جلسات کوچ به جهت هدایت کوچی به سمت نقاط قوت و اهدافش بسیار پراهمیت ست شناخت او و داشتن درک کاملی از شخصیت او میباشد. با توجه به این اصل در علم شخصیت شناسی که شخصیت افراد ثابت میباشد داشتن دانش شخصیت شناسی به کوچ کمک میکند تا جلسات خود را بهتر مدیریت نماید.
تعریف کوچینگ: کلمهٔ کوچ در زبان لاتین به معنای کالسکه یا ارابه است و کالسکهچی یا Coacher به رانندهای اطلاق میشود. از گذشتههای دور همواره بشر در زندگی خود سعی میکرده در اموری مانند شکار یا صید از فردی که مهارت بیشتری دارد آموزش ببیند تا بهاصطلاح در کار خود خبره شود و فوتوفن کار و صید و شکار را بیاموزد. امروز با ورود به قرن جدید و برقرار شدن سیستم آموزش و آکادمیهای مختلف نیز از کوچ یا به اصلاح کوچینگ در مدارس و دانشگاهها استفاده بهروزتری میشود.کوچینگ کمک میکند تا افراد به اهداف هوشمند خود بهتر برسند. به زبان ساده، کوچینگ در مورد گفتگو است، ایجاد فرصتهایی برای یک مکالمه دوطرفه مثبت و متمرکز بر راهحلها. باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند.و مربی یا کوچ به او در راه رسیدن به اهداف و حل مشکلات کمک میکند تا به بهبود عملکرد منجر شود.
آنچه در جلسات کوچ به جهت هدایت کوچی به سمت نقاط قوت و اهدافش بسیار پراهمیت ست شناخت خود و داشتن درک کاملی از شخصیت مراجع میباشد. یک کوچ در ابتدا باید شخصیت خود و سپس کوچی خود را کامل بشناسد، تا بتواند مطابق با ساختار ذهنی کوچی و نحوه دریافت اطلاعات او جلسات کوچ خود را مدیریت کند.
تعریف کوچینگ: ریشه کوچینگ بهپیش از دهه 1960 بازمیگردد که بهمنظور بهبود عملکرد افراد در محل کار به وجود آمده است. باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند و غالباً پاسخ مشکلات افراد، نزد خود آنها است. ازاینرو در پروسه کوچینگ، انتخابکننده و پیش برنده جلسه خود مراجعهکننده است و کوچ او فقط نقش یک تسهیل گر را بازی میکند.
یکی از مهمترین تغییرات در آموزش در سراسر جهان در دوران اخیر، تغییر توجه ازآنچه معلمان انجام میدهند به آنچه دانش آموزان انجام میدهند، و بهویژه نحوه یادگیری آنها، است. باوجوداین، نحوه یادگیری دانشآموزان بستگی زیادی به نحوه تدریس معلمان دارد و مطالعات فعلی همچنان بر معلم بهعنوان رابط اصلی در ارائه برنامة درسی و اجرای تغییرات آموزشی تمرکز میکند. با تأکید روی معرفی یک رویکرد مربیگری بهعنوان عامل مدیریت تغییر برنامة درسی، هدف این مقاله ارائه تحقیق حاضر و نظریههای مربوط به نحوهای است که معلمانْ نوآوری برنامة درسی در کلاسشان را مدیریت میکنند.
یکی از مهمترین وظایف یک کوچ و همچنین از حساسترین بخشهای فرآیند کوچینگ، ارائه و پرسش سؤالاتی است که بهوسیله آن بتواند ذهن مراجع یا کوچی را آنچنان هدایت نماید تا به مسیر نیل به بلندترین قلههای اهداف خود نزدیک شده و به آن دست یابد.