شما برای ایجاد کسب‌وکار خود تلاش زیادی کرده‌اید. شما بر بهبود مستمر و بی‌پایان تمرکز کرده‌اید تا ارزش بیشتری نسبت به دیگران داشته باشید. شما طرح کسب‌وکار خود را ترسیم کرده‌اید و استراتژی فروش خود را ایجاد کرده‌اید و شما استراتژی‌های استخدام خود را تیز کرده‌اید و افراد مناسب را برای این کار استخدام کرده‌اید. حداقل فکر می‌کردید که این کار را انجام داده‌اید. اما اخیراً متوجه کاهش انگیزه تیم شده‌اید.
نکته: تکنولوژی به‌سرعت درحال‌توسعه، بر افرادی که در سمت درست ربع جریان نقدی هستند تأثیری نخواهد گذاشت. آیا متوجه شده‌اید که چگونه همه‌چیز به نظر می‌رسد این روزها خودکار است؟
ترتیبات استخدامی جایگزین، مانند دورکاری، ساعات کاری منعطف و یک هفته کاری فشرده، مزایایی بودند که فقط در تعداد نسبتاً کمی از شرکت‌های آینده‌نگر خواهید یافت. اما امروزه بسیاری از آژانس‌های خلاق و بخش‌های داخلی کارکنان راه دور را استخدام می‌کنند. کارفرمایان معقول می‌دانند که اگر می‌خواهند بهترین استعدادها را جذب و حفظ کنند، باید انعطاف‌پذیر باشند، زیرا بسیاری از کارکنان به دنبال برنامه کاری انعطاف‌پذیرتر و متعادل‌تر هستند.
آیا می‌دانستید که رهبران و افراد موفق جهان و حتی افراد موفق در ایران نیز در ارتباطات و مذاکرات خود جعبه‌ابزار به همراه خود می‌برند؟! آیا می‌دانستید که نداشتن جعبه‌ابزار در حین مکالمات و مذاکرات مهم شغلی و حتی روابط خانوادگی ممکن است که شمارا به خطر بیندازند؟! و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به شما وارد کند؟! بله دقیقاً منظورمان جعبه‌ابزار است ولی جعبه‌ابزاری به نام تأثیرگذاری.
یک رهبر تجاری عالی کسی است که می‌تواند تیم خود را تشویق کند و بهترین شیوه‌های مدیریت کسب‌وکار را برای موفقیت دنبال کند. مدیریت کسب‌وکار فرآیندی است که طی آن یک شرکت کارکنان خود را مجبور می‌کند تا با کمترین تلاش و با استفاده از منابع موجود بهترین نتایج را به دست آورند. بر اساس کار پاتریک لنزیونی، نویسنده پرفروش 10 کتاب در زمینه مدیریت کسب‌وکار، 8 روش زیر می‌تواند کسب‌وکار مشکل دار را به یک سیستم کارآمد تبدیل کند که در آن کارمندان الهام می‌گیرند تا بهترین کار خود را انجام دهند.
من کلمه" بحران" را در 18 ماه گذشته بیشتر از 18 سال گذشته دیده‌ام. کل جهان هنوز با بحرانی با ابعاد عظیم و آثار طولانی‌مدت روبروست. ما می‌دانیم حداقل یکی از این موارد این است که، در آینده کار متفاوت به نظر می‌رسد. کارآمدی تیم‌ها و رویکردهای تیمی در حل مشکلات، جزء مهمترین مسائل به‌حساب می‌آیند. رهبری آینده مستلزم نگرش‌ها و اقدامات بسیار متفاوتی از سبک رهبری تیمی است که در دهه گذشته به آن عادت کرده بودیم.
آیا تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که چه چیزی انگیزه شمارا برای کار سخت بیشتر می‌کند؟ برای اکثر ما، پاسخ فراتر از پول یا سود مادی است. این سؤال که چه چیزی افراد را به کار ترغیب می‌کند، چه چیزی آن‌ها را ترغیب می‌کند که هر روز حاضر شوند و واقعاً بهترین تلاش خود را انجام دهند، درنهایت یک سؤال عمیق‌تر ایجاد می‌کند: چه چیزی افراد را برای برنامه بزرگ زندگی ترغیب می‌کند؟ انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند که رفتار آن‌ها بر اساس ارزش‌ها، باورها، احساسات و تجربیات آن‌ها و همچنین نیازهای اساسی انسان مانند رشد و ارتباط شکل می‌گیرد.
به‌عنوان یک رهبر، می‌خواهید افراد سازمان شما با دلیل موجه به شما اعتماد کنند. در مربیگری با رهبران، ما اغلب می‌بینیم که شاخص اصلی اعتماد این است که دیگران آن‌ها را مثبت یا منفی ارزیابی می‌کنند. اما اعتمادسازی در خیلی مواقع، بخصوص بازگرداندن اعتماد ازدست‌رفته، کار ساده‌ای نیست.
چگونه می‌توان چیزی بسیار پیچیده را تجزیه‌وتحلیل و به‌طور مؤثر ارزیابی کرد؟ مهم‌تر از همه، چگونه شرکت شما می‌تواند برای دریافت اعتبار جهانی و معرفی خودتان به‌عنوان یکی از بهترین‌های جهان، اقدام کند؟
درک آنچه واقعاً برای شما در زندگی مهم است، ضرورت دارد و اینکه پول برای رسیدن به آن، چه نقشی دارد؟ هرازگاهی، یک مطالعه جدید ظاهر می‌شود که در مورد پول و خوشبختی صحبت می‌کند. مطالعه جدید دانشگاه پردو را در نظر بگیرید که می‌گوید خوشبخت‌ترین افراد جهان به‌طور متوسط سالانه 95000 دلار درآمد دارند (این مطالعه در مورد افراد است، نه خانواده‌ها). آن‌ها بیش از 1.7 میلیون نفر از 164 کشور را موردبررسی قراردادند.
به همه افراد در طول روز برای انجام وظایفی که نیاز به توجه دارند، به میزان مساوی زمان داده می‌شود. نحوه استفاده از زمان درنهایت تعیین می‌کند که آیا در انجام این کارها موفق هستید یا خیر. شاید شما برای اولین بار مدیر شده‌اید یا فقط به افزایش مهارت مدیریت زمان نیاز دارید، یادگیری و استفاده از مهارت‌های مدیریت زمان مناسب به موفقیت شغلی شما کمک شایانی می‌کند.
مدیریت استراتژیک منابع انسانی، در مدیریت افراد ضروری است. در این مقاله، ما توضیح می‌دهیم که مدیریت استراتژیک منابع انسانی چیست، چگونه بر کار ما در منابع انسانی تأثیر می‌گذارد و 5 نکته برای تأثیرگذاری بهتر در مدیریت منابع انسانی ارائه می‌دهیم.
انگیزه کار در تیم نه‌تنها یکی از مهمترین نقش‌های شما به‌عنوان یک رهبر و یک مدیر پروژه است، احتمالاً به نظرتان یکی از نقش‌هایی است که چالش‌برانگیزترین است. تعامل با تیمتان برخلاف مدیریت وظایف، رویدادها و فرایندها، به یک مهارت کاملاً متفاوت احتیاج دارد. شما نمی‌توانید فقط به تفکر منطقی و استدلالی اعتماد کنید، بلکه باید از مهارت‌های بین فردی مانند گوش دادن، برقراری ارتباط، تشویق، حمایت و همدلی استفاده کنید. یکی از بهترین راه‌های ایجاد انگیزه در کار تیمی این است که دریابید چه انگیزه‌ای برای هر یک از اعضای تیم جواب می‌دهد و چه عواملی به آن‌ها امکان می‌دهد کار خود را حتی بهتر انجام دهند. برای یافتن پاسخ و بهره‌گیری از قوی‌ترین منابع انرژی برای اعضای تیم خود، باید با آن‌ها وقت بگذارید، بفهمید آن‌ها چه کسانی هستند و چه عواملی افزایش انگیزه آن‌ها می‌شود.
در دنیای کسب‌وکار، همواره سرعت تغییرات محیط بیرونی بیش از محیط داخلی سازمان است و پیوسته سازمان می‌کوشد تا تطبیق‌پذیری خود را با آن تغییرات متناسب‌سازی کند. در سازمان‌های پیشرو و حتی رهبران بازار، خود یا مبدع این تغییرات هستند و یا با انعطاف‌پذیری بالا در سیستم‌ها و مدل‌ها، و استقبال از آن، خود عامل محرک برای آغاز تغییرات در دیگر سازمان‌ها و کسب‌وکارها می‌شوند. دراین‌بین نقش رهبران به‌عنوان پذیرندگان و جریان سازان این تغییرات در سازمان خود و تأثیر اجتماعی آن بر محیط پیرامونی، بسیار مهم و حائز اهمیت است.
استارتاپ‌های امروز به رهبران بزرگی نیاز دارند که اشتیاق، وفاداری و اعتماد را به کارمندان خود القا کنند. به‌ویژه در شرکت‌های نوپا، مهم است که بتوانید به تیم خود انگیزه دهید، تا انعطاف‌پذیر باشد و به‌سرعت برای پاسخگویی به نیازهای مشتری حرکت و اقدام کند. در این مقاله ده ویژگی یک رهبر عالی استارتاپ را آورده‌ایم.
رهبری و مدیریت استارتاپ به چه معناست؟ آیا به مجموعه مهارت خاصی نیاز دارد؟ آیا می‌توان این مهارت‌ها را ارتقا داد؟ رهبر بودن، مستلزم داشتن چشم‌انداز مناسب برای کسب‌وکار، یافتن کارمندانی که با آن همسو باشند و حفظ و ارتقاء هماهنگی تیم کاری با گذشت زمان است. رهبران کارآمد، شرکت‌های خود را به سمت رشد و توسعه هدایت نموده و درعین‌حال، چهارچوبی برای فرهنگ‌سازمانی متناسب تعیین می‌کنند. آن‌ها همه این کارها و بسیاری کارهای جانبی دیگر را انجام داده و هم‌زمان، بر کارکرد خودشان هم نظارت کافی دارند.
بسیاری از مدیران درزمینهٔ رهبری کارکنان خود آموزش لازم را ندیده‌اند. علاوه بر این، آن‌ها از همدلی و آگاهی لازم برای تعامل مؤثر با کارمندان برخوردار نیستند. این موارد پیامدهای ناگواری دارد. وقتی کارمندان استعفا می‌دهند، دلیل اصلی استعفا آن‌ها رابطه با مدیرشان است. مردم شرکت‌ها را ترک نمی‌کنند. آن‌ها رئیس خود را ترک می‌کنند.
رقابت در تجارت در گذشته بین کسب‌وکارها بود اما در این زمان بین رهبران سازمان‌هاست. لذا رهبرانی که همیشه آماده تغییرند، می‌آموزند و با متخصصین مشورت می‌کنند، پیروز می‌دانند.
رهبران موفق چشم‌انداز و اهداف مشخص و شفاف دارند و در مسیر رسیدن به آن‌ها با آغوش باز به استقبال مشکلات می‌روند و با بحران‌ها مواجه می‌شوند چراکه به‌خوبی می‌دانند برای رسیدن به موفقیت باید رنج و درد را تحمل کنند. در نقطه آسایش رشد و موفقیتی نبوده و نخواهد بود این قانون طبیعت است که برای دریافت هر چیزی باید چیز دیگری را بدهیم هرچه خواسته ما بزرگ‌تر، داده و هزینه پرداختی نیز بیشتر خواهد بود. پس باید در زمان مواجه با مشکلات آمادگی لازم برای صرف هزینه، زمان و انرژی زیادی را پیدا کنیم.
قبل از بیان اشتباهات مدیریتی و رهبری، بهتر است ابتدا رهبری را تعریف کنیم. رهبری یعنی الهام بخشیدن به دیگران، به‌گونه‌ای که چشم‌انداز شما برای شرکت را باور داشته باشند. رهبری یعنی بتوانید افراد را برای رسیدن به چشم‌انداز و اهداف شرکت گرد هم آورید. مدیریت کاری است که شما روزانه انجام می‌دهید تا مطمئن شوید اقدامات شما، در جهت رسیدن به هدف شما است. همچنین می‌توان نشان داد که مدیریت هنر یا مهارت اداره کردن امور به نحوی است که باید انجام شود. بزرگ‌ترین اشتباهی که شخص می‌تواند مرتکب شود این است که از اشتباه کردن بترسد. اشتباهات فرصت‌های زیادی برای یادگیری و همچنین تکرار نکردن اشتباهات گذشته، ایجاد می‌کنند.
تعارض بخشی از زندگی و قطعاً بخشی از تجارت روزمره است. وقتی هرروز با یک سری افراد وقت می‌گذرانید، تعارض اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین، به‌عنوان یک رهبر، همیشه باید وقت کافی را برای حل تعارضات اختصاص دهید. دلایل مختلفی برای تعارض در محل کار وجود دارد که آن را بخشی از زندگی مدیران می‌کند. مدیران در اکثر سازمان‌ها وظیفه منحصربه‌فرد چالش‌برانگیزی را دارند که بسیاری از افراد با شخصیت، نگرش و مهارت‌های متفاوت را گرد هم آورده و از آن‌ها می‌خواهند به‌عنوان یک واحد منسجم کار کنند.
