ما خیلی میشنویم که باورها زندگی ما را میسازند باورهای ما چه بخواهیم و چه نخواهیم سرنوشتمان را تغییر میدهند انسانها با هر تفکر آینده خود را ایجاد میکنند. به قول آنتونی رابینز انسان ماشین اثبات باورهایش است.
این مقاله بیشتر یک دغدغه است که در سیستم آموزش در حوزههای مختلف وجود دارد. که با یک سؤال به آن پرداخته میشود: چرا در هر حوزهای که آموزش هم دخیل باید باشد، در کنار مهارت عملی که افراد بهصورت تجربی کسب میکنند، دانش تئوری و کلاً آموزش وجود ندارد؟
با رشد کسبوکارها و ظهور رویکردهای جدید در علوم منابع انسانی و تلفیق آن با روانشناسی در دهههای اخیر شاهد برپایی آموزش مهارتهایی در جهت کمک به رشد و ارتقاء نظامهای فردی و سازمانی بودهایم که دراینبین، آموزش و ارتقاء از طریق منتورینگ و یا کوچینگ که نقشی بسیار مؤثر در تقویت و رشد فردی و اجتماعی افراد دارند حائز اهمیت بوده که در این مقاله میخواهیم تفاوت بین منتورینگ و کوچینگ را مورد ارزیابی علمی قرار دهیم.
گاهی اوقات ما متوجه نیستیم که برخی فاکتورها چه تأثیر زیادی میتوانند روی کسبوکار ما بگذارند. برای مثال شاید کمتر کسی به این موضوع توجه کند که داشتن مربی در کسبوکار میتواند بسیاری از مسائل موجود در محیط کاری را حل کند یا اینکه باعث شود بسیاری از موقعیتهای مختلف تغییر کنند.
کوچ یا مربی خواستار ایجاد یک ارتباط مؤثر با فردی است که میخواهد با او کار کند (مراجع)؛ یعنی یک زیربنا یا یک پیای برای این رابطه ایجاد کند که بسیار مستحکم باشد. این زیربنا شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب میشوند تا فرد بتواند بهراحتی با کوچ خود ارتباط برقرار کند و تمام مشکلات و دغدغهاش را بدون هیچ واهمهای بیان کند و به خودش اجازه دهد حرفهایی را بزند که با بقیه مطرح نمیکند. ایجاد این فضا، خود یک مهارت است که این امنیت و اعتماد را به وجود میآورد.
مرزهای جهان ما مرزهای زبان ماست(ویتگنشتاین،۱۹۲۱). بی تردید شما نیز هم نظر هستید در اینکه امروزه ما انسانها سلاطین بی برو برگرد روی زمین هستیم ، به شهرها ، خودتان، پیشرفت ها ، تکنولوژی، علم ، اینترنت ، گوشی موبایل ، سفینه و... نگاه کنید ، همه اینها را ما ساخته ایم ؛ به راستی علیرغم آنکه انسان موجودی بسیار آسیب پذیر در میان سایر مخلوقات است چه چیزی او را حاکم جهان کرد؟ در پاسخ باید گفت خلاقیت زبان ورزی او، همه بازی را تغییر داد.
"با این چکلیست پرونده مهارت گوش کردن فعال را برای همیشه ببندید"
کوچینگ جعبهابزاری نیاز دارد که یکی از مهمترین ابزار آن گوش دادن فعـال است. میتوان گفت اولین و ســادهترین ابزاری که در ابتدای یادگیری یک فرایند کوچینگ میتواند برای هر کوچی بینهایت مفید باشد، گوش دادن فعال است. این مهارت بهقدری ساده به نظر میرسد که معمولاً برای اجرا و ارزیابی آن برنامهریزی نمیکنیم و همین بیبرنامگی سبب میشود که از تمام قابلیتهای این ابزار استفاده نشود.
چرا ما بهعنوان یک مدیر نیازمند یادگیری مهارتهای کوچینگ هستیم؟موضوع از یک دغدغه شروع شد، دغدغهای که من و اکثر افراد در این جایگاه را با چالشی جدی
مواجه کرده است!. یکی از مهمترین مشکلات کار در مجموعهها و سازمانهایی نظیر تیمهای فروش خطا و اشکال در عملکرد فردی هست. بعد از ظهور این دست مشکلات معمولاً مدیران و سرپرستان هر مجموعه با توجه به دانش و تجربهٔ خود ایراد را شناسایی و با فرد موردنظر جلسهای ترتیب میدهند و پس از شرح مشکل و گفتن تمام
ایرادات اجرای کار، راهکار و طریقه صحیح اجرای کار را به نیروی تحت نظر خود توضیح میدهند و از او میخواهند پسازاین، آنطور که صحیح است وظیفهٔ محول شده را اجرا کنند.
در این مقاله میخواهم یک مسیر میانبر در کوچینگ را به شما نشان دهم. میپرسید چطور؟ تا آخر این مقاله با من همراه باشید. در ابتدای ورود به حوزه کوچینگ سؤالات بسیاری در ذهنم ایجاد شده بود که واقعاً در کدام زیرشاخهٔ حوزه کوچینگ میتوانم فعالیت کنم؟ کدام حوزه برای من جذابیت بیشتری دارد و میتوانم در آن اثرگذاری بیشتری داشته باشم؟ بیزینس کوچینگ، لایف کوچینگ، کوچینگ انتخاب شغل و یا ...؟ تا اینکه کمی بیشتر با مطالب کوچینگ آشنا و متوجه شدم این حوزه یک پیشنیاز عمیق و بسیار مهم لازم دارد که من از آن غافل بودم.
ارائه حس و حال خوش و خوب ازلحاظ روحی، روانی و حتی جسمی میتواند میزان بهرهوری و عملکرد یک سازمان، شرکت، صنایع، بازار و کارگاههای مقیاس کوچک را با ارزیابی دقیق متعالی سازد. یک مربی انگیزشی و خودساخته میتواند فضای نشاط و آرامبخش را در بدنه هر بیزینسی تزریق نماید.
در دنیای امروز همه چیز بهسرعت در حال تغییر است. بسیاری از کسبوکارها از حالت سنتی خارج شده و روند کسب درآمد دستخوش تغییراتی بنیادین شده است. امروزه در کشورهای پیشرفته ربات و هوش مصنوعی توانسته جای انسان را تا اندازه وسیعی پر کند و این تغییرات همچنان با سرعت زیاد در حال اتفاق افتادن است.
در دنیای امروز که بعد از عصر اطلاعات، ارتباطات و دانایی وارد عصر تکنولوژیهای فوق مدرن در قرن بیست و یکم شدهایم و این جهش هر 26 روز یکبار در حال تغییر و دگرگونی سریع میباشد. تمامی افراد از خود فرد گرفته تا خانواده، جامعه و خصوصاً شرکتهای چندملیتی که در سراسر دنیا دارای دفاتر مرکزی و کارخانههای تولیدی میباشند به دنبال بازار هدف مشتریان خاص خوشان هستند.
کوچینگ یک فرایند مکالمه محور است اما این مکالمه با مکالمات دوستانه متفاوت است.، جلسات کوچینگی ساختارمند هستند، فضای حاکم بر آنها رسمی است و نتایجی را در پی دارند که تأثیرشان بر زندگی شخصی و کسبوکار مراجعین شگفتانگیز است.
تابهحال رؤیای سخنرانی در یک رویداد بزرگ داشتهاید؟ آیا شما هم از صحبت کردن در جمع، هراس دارید؟ پیامی برای انتقال دادن به افراد دارید اما روش بیان کردن آن را نمیدانید؟ داستانی دارید که دوست دارید به شکلی مؤثر آن را بیان کنید؟
همهٔ ما تابهحال داشتن یک معلم زبان را تجربه کردهایم، چه در محیط مدرسه و چه خارج از آن. یک معلم زبان معمولاً تلاش میکند تا دانش آموزان را روی زبان هدف متمرکز کند تا بتوانند با داشتن چیزهایی که برای یادگیری نیاز دارند بهطور مؤثری قادر به استفاده از زبان هدف در زندگی خود باشند. معلمها ساعات زیادی را صرف میکنند برای آماده کردن دروس، پیدا کردن بهترین راه برای آموزش جنبههای مختلف زبان، استفاده از ابزار متفاوت و غیره.
کوچینگ ابزاری قدرتمند برای تغییر و یادگیری شخصی است. هسته اصلی رویکرد کوچینگ، تسهیل یادگیری با استفاده از گوش دادن فعال و پرسوجو و ارائه چالش و پشتیبانی مناسب است. در حال حاضر یک تغییر در نقش معلم در تنظیمات آموزشی از مربی به تسهیلکننده وجود دارد (گریفیث، 2005). با استفاده از رویکرد سقراطی مربیگری که در آن معلمان شروع به کمک به دانشآموزان میکنند تا "بهجای آموزش آنها یاد بگیرند.
نقش والدین در تربیت فرزندانشان در همه حال بسیار حیاتی و حساس میباشد چراکه آموزش، پرورش، رفتار کودکان و نوجوانان در خانوادهها و نهایتاً در جامعه که شروع آن هم از مدرسه آغاز میشود همیشه بهعنوان یک چالش اساسی برای پدران و مادران مطرح میباشد.
امروزه با افزایش تعداد کوچهای تربیتشده و بازاریابی برای ورود به سازمانها، یکی از چالشها، چالش وجود فرهنگ کوچینگ در مواجه هستیم ازاینرو در این مقاله سعی شده که ضمن ارائه اثرات کوچینگ در سازمانها به چهار روش برای ایجاد فرهنگ کوچینگ اشاره گردد.
فقط کوچها بخوانند:
در این مقاله قصد دارم با کمک علم فروش به تعریف بهتری از کوچ، کوچینگ و خدمات مربوط به آن بپردازم تا شناخت بهتری از این مهارت جوان و نوپا داشته باشیم و درنهایت بتوانیم خودمان را به دیگران بهتر معرفی کنیم.
ورود به یک رابطه کوچینگ تجاری با مشتری مستلزم آن است که هر دو طرف انتظارات خود را از ابتدا اعلام کنند. از این گذشته، شما نمیتوانید یک نقشه راه ایجاد کنید، مگر اینکه بدانید به کجا میروید. یکی از حیاتیترین عناصر یک برنامه کوچینگ کسبوکار، بازخورد خوب است. "خوب" در اینجا به کیفیت بالا اشاره دارد، نهفقط بازخورد مثبت. وقتی بازخورد منفی با درایت و سازنده ارائه شود، میتواند بهاندازه بازخورد مثبت مؤثر باشد. علاوه بر این، کسانی که تقریباً طبق تعریف خواهان مربیگری کسبوکار هستند بازخورد عمیق و سازنده میخواهند تا به آنها در تعریف یک برنامه عمل کمک کند.