آنچه در جلسات کوچ به جهت هدایت کوچی به سمت نقاط قوت و اهدافش بسیار پراهمیت ست شناخت خود و داشتن درک کاملی از شخصیت مراجع میباشد. یک کوچ در ابتدا باید شخصیت خود و سپس کوچی خود را کامل بشناسد، تا بتواند مطابق با ساختار ذهنی کوچی و نحوه دریافت اطلاعات او جلسات کوچ خود را مدیریت کند.
تعریف کوچینگ: ریشه کوچینگ بهپیش از دهه 1960 بازمیگردد که بهمنظور بهبود عملکرد افراد در محل کار به وجود آمده است. باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند و غالباً پاسخ مشکلات افراد، نزد خود آنها است. ازاینرو در پروسه کوچینگ، انتخابکننده و پیش برنده جلسه خود مراجعهکننده است و کوچ او فقط نقش یک تسهیل گر را بازی میکند.
یکی از مهمترین تغییرات در آموزش در سراسر جهان در دوران اخیر، تغییر توجه ازآنچه معلمان انجام میدهند به آنچه دانش آموزان انجام میدهند، و بهویژه نحوه یادگیری آنها، است. باوجوداین، نحوه یادگیری دانشآموزان بستگی زیادی به نحوه تدریس معلمان دارد و مطالعات فعلی همچنان بر معلم بهعنوان رابط اصلی در ارائه برنامة درسی و اجرای تغییرات آموزشی تمرکز میکند. با تأکید روی معرفی یک رویکرد مربیگری بهعنوان عامل مدیریت تغییر برنامة درسی، هدف این مقاله ارائه تحقیق حاضر و نظریههای مربوط به نحوهای است که معلمانْ نوآوری برنامة درسی در کلاسشان را مدیریت میکنند.
یکی از مهمترین وظایف یک کوچ و همچنین از حساسترین بخشهای فرآیند کوچینگ، ارائه و پرسش سؤالاتی است که بهوسیله آن بتواند ذهن مراجع یا کوچی را آنچنان هدایت نماید تا به مسیر نیل به بلندترین قلههای اهداف خود نزدیک شده و به آن دست یابد.
در دنیای امروز رفتهرفته بر اثرگذاری کوچ در زندگی، کار و ارتباطات افزوده میشود. انسان امروزی نیاز به داشتن یک مربی و همراه را برای حرکت در مسیر اهداف خود احساس میکند و با نگاه به کسانی که با داشتن یک کوچ یا مربی، به موفقیتهای چشمگیری رسیدند، در پی مطالعه پیرامون کوچینگ و بهکارگیری یک کوچ، متناسب با نیاز خود میباشد.
در سالهای اخیر و بهخصوص با توسعه کسبوکارهای الکترونیکی و تغییر و یا حتی حذف بسیاری از مشاغل قدیمی، تغییر شغل چه از روی اجبار و یا بهمنظور یافتن موقعیت شغلی موردعلاقه با درآمد دلخواه، تقریباً حداقل یک بار به ذهن هر فردی که مشغول به کار است خطور کرده است. همهگیری کووید-19 نیز تقریباً همه هنجارهای کاری را تغییر داد و باعث ایجاد لرزههای شدید در بازار کار شد. با گذشت حدود دو سال از این بحران همچنان اثرات آن در شغلها و بازارها و کارکنان دیده میشود. در هزاره جدید جستجوی کار و یا تغییر حرفه هنوز کار دشواری است.
دنیای جـدید یعنـی تکنـولوژی و ارتباطــات فـراگیر، و قسمت جداییناپذیر این دنیـا شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی برتر این روزهـا مانند اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و... محلی برای ارتباطات نوین بین همهٔ مردم دنیاست، هر جــا اینترنـت باشد دسـترسی بـه ایـن شبکهها امکانپذیر است.
در سالهای اخیر و پس از ورود به عصر دیجیتال شاهد این هستیم که تحولاتی عظیم در سبک زندگی مردم و همینطور کسبوکار و تجارت آنها ایجاد شده است. دنیا با سرعت رو به تغییر است و در این بازار رقابتی و پرتلاطم، سازمانها و کسبوکارها برای حفظ و بقای خود و ادامه مسیر در عرصه رشد و همینطور در راستای خلق ارزش برای مشتریان و بازار هدف، نیازمند این هستند که خود را با تحولات جدید همسو سازند.
یکی از صفاتی که برای خداوند در قرآن بیان شده است صفت «رب» است که به کلمهٔ کوچینگ نزدیک به نظر میرسد. «رب» و معادل فارسی آن «پروردگار» به معنای تربیت و سوق دادن چیزی بهسوی کمال است. هدف کوچینگ هم پرورش پیدا کردن و حرکت مراجع بهسوی کمال و بهترین حالت خود است.
این روزها واژه " کوچینگ" بیش از هر زمان دیگری در فضاهای مختلف آموزشی و حرفهای کشور به گوش میخورد؛ وقتی بهیکباره تبوتاب یک موضوع یا پدیده در جامعه زیاد میشود، و به دلایل مختلف و اشکال متنوعی به آن توجه میگردد، آن پدیده بهصورت ویروسی در جامعه و بهویژه اکوسیستمهای مرتبط پخش میشود. شاید توجه و اقبالی که " کوچینگ" در چند سال اخیر در دنیا و کشورمان پیدا کرده است، از همین جنس باشد.
اگر واژه " کوچ " را به مردم یا حتی صاحبان کسبوکار و سازمانهای فارسیزبان نشان بدهیم، احتمالاً اکثریت افراد آن را با همان شکل و معنای مصطلح و رایج در زبان فارسی، یعنی " کوچ" به معنای مهاجرت تلفظ کرده و میفهمند. حال یک کوچ یا مربی را در نظر بگیرید که برای معرفی خود، این واژه را در کارت ویزیت یا ارائه اولیه خود به مخاطب یا مشتری هدف به کار میگیرد، و میبیند حتی از جهت خوانش لغوی هم واژه کُچ (در این مقاله برای تمایز و خوانش بهتر، کُچ در معنای مربی را به این شکل مینویسیم) با واژه " کوچ " متداول در زبان فارسی (به معنای مهاجرت) اشتباه گرفته میشود، چه برسد به مفهوم و تعریف آن برای یک فردی که بهکلی با این متد و روش جدید حمایتی و همیاری بیگانه است.
معمولاً هرگاه بخواهند پدیدهای را تعریف کنند، در ابتدا به تاریخچه آن اشاره میکنند؛ در این مقاله قصد داریم نهفقط به خاطر تکرار این رویه، بلکه واقعاً به شکلی هدفمند نگاهی عمیقتر به گذشته کوچینگ بیندازیم؛ تا از این منظر به درک و شناخت بهتری از واقعیت کنونی این دانش و مهارت نوظهور دستیابیم. پس اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که بهتازگی با این واژه و مفهوم آشنا شدهاید، و یا به دنبال درک عمیقتری از " کوچینگ" هستید، حتماً این مقاله را تا پایان مطالعه کنید.
انسان در رویکرد خود برای دست یافتن به تکامل، موفقیت، توفیق، کامیابی، کامروایی، دستیابی به آرزو یا انجام دادن کاری؛ در تلاش برای آموختن و تجربه کردن راههای گوناگون، همواره اموری را سرلوحه کارهای خویش قرار میدهد که بتواند در آنها این رویکرد را تأمین کند. از همین رو تلاش میکند با تقویت عزتنفس و نیروی اراده، مشورت با افراد موفق و... حتی استفاده از مربی و بهنوعی حضور در جلسات کوچینگ ضمن اینکه میل به موفقیت در خود را تقویت میکند، از طرفی دیگر موفقیت در فرآیندهای فردی و شغلی را تثبیت و پردوام مینماید.
یکی از بخشهای مهم و ارزشمند درکوچینگ که تحت عنوان رهبری دیگران و مربیگری مراجعان، خودنمایی میکند، میل مربی و مراجع برای درک این موضوع است که مربیگری درباره چه چیزی هست و درباره چه چیزی نیست؟ این تلاش برای درک چگونگی طرز فکر و نگرش در خصوص کوچینگ و آنچه با عنوان درک موقعیتها و چالشهای یک کوچ در خصوص کمک به دیگران برای ساختاربندی افکارشان و اینکه چگونه یک مربی میتواند به مراجعش کمک کند، راهی برای درک مهارتهای مربیگری است که میتواند به مربیان کمک کند.
این یک بحث همیشگی است. کوچینگ چیست و چه تفاوتی با منتورینگ و رهبری و مدیریت دارد؟ این کلمات اغلب بهجای هم به کار میروند و درعینحال روشهای بسیار متفاوتی از تعامل با مردم را توصیف میکنند. کوچینگ احتمالاً جدیدترین کلمه توصیفی است و در عین حال عدم درک واقعی از ریشههای آن، یا نحوه نشان دادن کوچینگ در یک موقعیت فردی یا گروهی، به این معنی است که اغلب برای برچسبزدن، توجیه یا پوشاندن اعمال و رفتارهایی استفاده میشود که نقطه مقابل مربیگری هستند.
آیا تابهحال فکر کردهاید که چرا به رئیس یک تیم بیسبال مدیر و به رئیس یک تیم بسکتبال مربی میگویند؟ (اینها چیزهایی است که من گاهی در سفرهای هوایی طولانی، به آنها فکر میکنم.) پاسخ به این سؤال نهتنها به تفاوتهای آشکار این دو ورزش، بلکه به نحوه مربیگری و مدیریت بازیکنان در طول مسابقات نیز مربوط میشود. همانطور که بیسبال و بسکتبال دو ورزش بسیار متفاوت هستند، مربیگری و مدیریت نیز دو فعالیت بسیار متفاوت هستند. یکی مربوط به کارگردانی است، دیگری به تدریس مربوط میشود.
آگاهی بخشیدن اولین گام کمک به نوجوان در جهت تبدیل نوجوان به یک شخص بزرگسال است. عدم ایجاد شخصیت بلوغیافته، متکی شدن نوجوانان به پدر و مادر را به همراه دارد. اتکای به والدین، نوعی نیروی محرک پشت سر نوجوانان ایجاد میکند که با رسیدن دوره بلوغ بایستی انگیزههای درونی و بیرونی نوجوان جایگزین آن شود. شناخت انگیزهها و ارتباط آنها با اهداف و ارزشهای نوجوانان نیازمند امر یاددهی میباشد.
کوچینگ فرایندی برای بهبود عملکرد افراد در زندگی حرفهای، اجتماعی و حتی عاطفی است. یک کوچ به مراجع کمک میکند تا توانمندیهای خود را کشف و با صرف هزینه و توان کمتر و همچنین افزایش بهرهوری، ابتدا به شناخت و درک از خود و بعد به اهداف و رسالت خود دست یابد. اما هنوز برای همگان کوچینگ مقوله ایست که کاربرد آن مشخص نشده است، ولی باید دانست کوچینگ میتواند در آینده شغلی و کسبوکار شما تغییرات بسیار شگفتانگیزی به وجود بیاورد و کوتاهترین راه را بر ما نمایان سازد، اما چیزی که اهمیت بسیاری دارد این است که کوچینگ چه تفاوتهایی با روانشناسی دارد. در این مقاله شما عزیزان را با تفاوتهایی که این دو مقوله باهم دارند آشنا میکنیم.
در زمانی که به دهه و عصر طلایی اقتصاد کارآفرینی و کسبوکارهای نوپا معروف است، چگونه میتوان با تبدیل ایده به محصول، به درآمدزایی و کسبوکار پایدار رسید. فارغ از اینکه هنوز هم برخی ژن کارآفرینی را عامل موفقیت کارآفرینان میدانند، دیدگاه صحیحتر بر آموزش، کسب مهارت، تسلط و شناخت بازار و مشتریان هدف، و یا استفاده از مشاور تأکید دارد. حال با توجه به رشد روزافزون فناوری، سرعت رقابت، کمبود زمان، استفاده بهینه از منابع و کمبود دانش تخصصی، کدام روش مناسبتر و سریعتر افراد را به نتایج دلخواه خود میرساند؟
امروزه نقش یک مربی بهقدری میتواند حساس باشد که در تیمهای فوتبال برتر دنیا رقابت اصلی بر سر انتخاب مربی قدرتمند است و بعد بازیکنان تیم. همه ما بهخوبی میدانیم که این مربی است که میتواند هدفگذاری مناسبی را فراخور تیمش انجام دهد و درنهایت چیزی که قرار است حاصل شود پیروزی ست. برای اینکه مربی، تأثیرگذاری بیشتری روی افرادش داشته باشد، علاوه بر تکنیکهای ارتباط مؤثر باید بتواند قدرت خود را به دیگران نشان دهد و این نمایش قدرت راه او را برای مدیریت افراد زیرمجموعهاش فراهم میآورد. در این مقاله تکنیکهای بالا بردن سطح تأثیرگذاری یک مربی را بیان میکنیم.