در سال ۲۰۲1 هستیم و در حال حاضر استفاده از روشهای قدیمی، کاربردی نبوده و نمیتواند کسبوکارها را به نتیجه دلخواه برساند. اما بهترین استراتژیهای بازاریابی که در سال 2021 کسبوکارها را به نتیجه دلخواه میرسانند کدماند؟ در این مقاله بهترین استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات که به دنیا معرفیشده است را خدمت شما معرفی مینماییم، با ما همراه باشید.
مشتریان هدف خود را بهتر انتخاب کنید، تا مزیت رقابتی به دست آورید و بازدهی بهتری از سرمایهگذاری بازاریابی خود کسب کنید. جستجوی مشتریان هدف و تأمین نیازهای آنها، مفهومی اساسی و واضح برای موفقیت در تجارت به نظر میرسد و اجرای این استراتژی در عمل بسیار آسان است. برای تعیین بازار هدف خود، باید سه موضوع اصلی را در نظر بگیرید: تقسیم بازار، هدف قرار دادن مخاطب و موقعیتیابی مشاغل.
حتی مشتریانی که شمارا ترک میکنند و از در بیرون میروند را مشتری خود بدانید. این روش ایده آل هنگام از دست دادن مشتری است. از دست دادن مشتریان در هر مدل تجاری گنجاندهشده است، اما اینکه ترک کردن مشتریان انتظار میرود، به معنای پذیرش آن نیست. اقتصاد مشتری مداری امروز بدان معناست که هر مشتری باید احساس کند محصول شما متناسب با نیاز او ساختهشده است. پس از صرف وقت و تلاش برای کمک به مشتریان خود در مرحله ورود و پذیرش، وقتی مشتریان، شمارا ترک میکنند، میتواند دلسردکننده باشد.
یک پیشنهاد فروش منحصربهفرد، که معمولاً بهعنوان USP شناخته میشود، همان چیزی است که تجارت شمارا بهتر از رقبا میکند. این یک مزیت خاص است که باعث میشود تجارت شما در مقایسه با سایر مشاغل موجود در بازار برجسته شود. تشکیل یک USP اصولی به شما کمک میکند تا بر استراتژی بازاریابی خود متمرکز شوید و بر پیام سازمان، مارک تجاری، نوشتن متن، تبلیغات و سایر تصمیمات بازاریابی تأثیر میگذارد. در اصل، یک USP باید سریعاً به سریعترین سؤال مشتری بالقوه هنگام مواجهشدن با نام تجاری شما پاسخ دهد:"چه چیزی شمارا از سایر رقبا متمایز میکند؟"
بیایید واقعبین باشیم، بازاریابی میتواند گرانقیمت باشد. با چنین تمرکز زیادی بر روی بازاریابی دیجیتال، ممکن است به نظر برسد که تنها راه موفقیت، خرید تبلیغات یا پرداخت هزینه SEO است. اگرچه هر دو، روشهای بسیار پرطرفدار و مفیدی برای بازاریابی هستند، اما بسیاری از استراتژیهای بازاریابی وجود دارد که اگر بهصورت رایگان نباشند، هزینه کمی دارند. چهار استراتژی کمهزینه بازاریابی که در ادامه این مقاله توضیح داده میشود، باعث ایجاد ترافیک ارگانیک برای کسبوکار شما میشوند و همه آنها بر مهمترین عامل بازاریابی تأکیددارند: افرادی که شما آنها را هدف قرار میدهید.
شما عبارت قدیمی "رم یکشبه ساخته نشد" را میدانید؟ همین امر برای ساختن یک تیم بزرگ بازاریابی صدق میکند. برای یافتن افراد مناسب با مهارتهای مناسب که متناسب با فرهنگ شرکت شما و با یکدیگر باشند، زمان زیادی لازم است. حتی اگر بازاریابهای بسیار بااستعدادی استخدام کنید، یک ترکیب اشتباه میتواند منجر به نابودی کمپینهای شما شود. هنگامیکه این بازاریابان بااستعداد را استخدام کردید، باید آنها را راضی نگهدارید تا بهترین تلاش خود را بکنند و در اولین فرصت سازمان را ترک نکنند. بخشی از این موارد شامل فراهم آوردن فرصتی برای استفاده از مهارتهایی است که طی سالهای گذشته کسب کردهاند. همچنین باید ابزار لازم بازاریابان را برای کمک به آنها در انجام کار خود بهطور مؤثر، فراهم کنیم.
امروزه ده ها نظریه وجود دارد که چگونه مشتریان را بهتر جذب کنیم. یکی از روشهای معروف جذب مشتری، برند سازی حسی است. به بازاریابی حسی، تبلیغات حسی نیز میگویند. بازاریابی حسی روشی است که با استفاده از جذابیت حسی هر پنج حس مخاطب خود را درگیر میکند. بازاریابی حسی محتوایی را تولید میکند که از حواس بینایی، لامسه، صدا، بو و چشایی استفاده کند.
آیا تابهحال فکر کردهاید که اشتیاق خود را به یک کسبوکار تبدیل کنید؟ بسیاری از کسبوکارها طیف گستردهای از محصولات یا خدمات را ارائه میدهند و در تلاشاند تا به رهبر بازار تبدیل شوند. راهحل رهایی از این معضل این است که، بهجای هدف قرار دادن مخاطبان به شکل گسترده و تلاش برای پوشش دادن تمام نیازهای آنان، گوشهای از بازار را بهعنوان مخاطب هدف و مشتری بالقوه خود انتخاب کنید. محدود کردن بازار هدف این فرصت را فراهم میکند تا در کاری که انجام میدهید، بهترین باشید.
نظرات مختلفی در مورد نرخ شکست محصولات جدید وجود دارد. به گفته برخی، برای مثال، میزان شکست محصولات جدیدی که در بخش مواد غذایی عرضه میشود، بین 70 تا 80 درصد در ایالاتمتحده است. برای شرکتهای کوچک غذایی ایالاتمتحده که محصولات جدیدی را روانه بازار میکنند، میزان موفقیت حتی کمتر از 11 درصد است. اینها سطح بالایی از شکست است، اما آیا این یک افسانه است یا یک واقعیت؟ شکست چگونه تعیین میشود؟ سازمان شما شکست محصولات را چگونه ارزیابی میکند؟ آیا واقعاً میخواهید در مورد آنها صحبت کنید؟
بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی (Guerilla Marketing) روشی نامنظم و نامتعارف در انجام فعالیتهای تبلیغی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. پدر علم بازاریابی پارتیزانی، «جی کنراد لوینسون» است که در سال ۱۹۸۴ کتابی با نام «بازاریابی پارتیزانی» را چاپ کرد و در آن ضمن معرفی این روش، تمرکزش را بر این موضوع گذاشت که چطور یک شرکت کوچک میتواند با بودجه کم، با شرکتهای بزرگتر رقابت کند. موفقیت بازاریابی پارتیزانی به خلاقیت و قانونشکنیهای آن بستگی دارد. طراحی این برنامهٔ بازاریابی بهگونهای است که گاه بهصورت پنهانی روی مخاطبان اثر میگذارد. کسبوکارهای کوچک و بسیاری از استارتاپ ها که نمیتوانند در رسانههای گرانقیمت مانند رادیو و تلویزیون و بیلبورد، تبلیغات انجام دهند. در چنین شرایطی بهترین راهکار برای آنها، استفاده از بازاریابی پارتیزانی یا چریکی (Guerrilla Marketing) است.
همه ما بهعنوان بازاریاب میخواهیم در اسرع وقت از نردبان شغلی بالا برویم. اما اگر قرار است روزی مدیر بازاریابی شوید، ابتدا باید بدانید که این نقش به چه چیزی احتیاج دارد. طی کردن درجات ترقی و پیشرفت به معنای درگیر شدن بیشتر در فرآیند بازاریابی و درنهایت تبدیلشدن به مجری اصلی است. شما بهعنوان یک مدیر بازاریابی مسئولیت تیم را بر عهده خواهید داشت. همانطور که قبلاً به مدیر خود نگاه میکردید، کارمندان به شما نگاه میکنند. بااینحال، پذیرش این سمت با افزایش مسئولیت همراه است.
فضای امروزی کسبوکارها بسیاری رقابتی شده است و در هر رشته و در هر موضوعی چند شرکت در کسبوکار فعال هستند. تنها راهی که برای یک شرکت یا یک فرد برای فعالیت موفق باقی میماند داشتن یک تمایز ذاتی با رقبا است، بهنحویکه بتواند جایگاه خاصی را به خود اختصاص دهد. اما چگونه یک کسبوکار میتواند یک جایگاه خاص برای برند خود بسازد؟ هر برندی هویتی مستقل دارد و طی اقدامات و گذر زمان معنا پیدا میکند. در دنیای رقابتی امروز ساخت برند قوی و یافتن جایگاهی امن برای آن در ذهن مشتری مستلزم تلاش بسیار است چراکه رقابت، عنصر بسیار مهم و تعیینکنندهای تلقی میشود.
ایجاد یک محصول جدید یک تلاش هیجانانگیز است، بهخصوص اگر تحقیقات بازار و مصرفکننده نیاز را نشان دهد، اما هنوز راهحلهای جامع در دسترس نیست. مشتریان خواهان راهحل برای مشکلات خود هستند، اما آنها نمیتوانند کاملاً نیازهای خود را تشخیص دهند. اینجا شما وارد میشوید. اگر محصولی را به بازار عرضه کنید و آن را بهخوبی بفروشید، در ابتدا لحظهای "وااااو!" با بخشی از مخاطبان خود به دست خواهید آورد. بقیه افراد فوراً آن را نخواهند دید، زیرا نمیدانند که محصول شما کلید حل مشکلات آنها است. یا اینکه آنها بهطورکلی بیتفاوت هستند.
بازاریابی افیلیت مارکتینگ که با نامهایی چون همکاری در فروش و بازاریابی پورسانتی نیز شناخته میشود یکی از روشهای مرسوم برای بازاریابی است که پیشتر بهصورت سنتی در فضای آفلاین انجام میشد و حالا در دنیای آنلاین به شکل گستردهای پیاده میشود. در این نوع تبلیغات، یک واسطه بهعنوان بستر نشر لینک موردنظر فعالیت میکند و درازای تحقق اهداف مشخصشده درصدی را میگیرد. با توجه به شاخصهایی که تعریف میشود اگر فروش موردنظر رخ دهد، ناشر تبلیغات هزینه خود را دریافت میکند.
یک کمپین تبلیغاتی یک سری تبلیغات با یک موضوع یا پیام واحد است. کمپینهای تبلیغاتی اغلب از طریق چندین کانال رسانهای انجام میشود. این کمپین میتواند بر روی خود برند یا محصولات درون برند باشد. کمپینهای تبلیغاتی معمولاً مخاطبان از پیش تعیینشده را هدف قرار میدهند. برنامهریزی و اجرای یک کمپین تبلیغاتی یک پروژه عظیم است. اگر تیم تبلیغات داخلی ندارید یا وقت زیادی ندارید، بهتر است یک آژانس تبلیغاتی را استخدام کنید تا به شما در توسعه و پیگیری کمپین کمک کند. اگر فکر میکنید که آماده پذیرش این چالش هستید، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روند یک کمپین تبلیغاتی ادامه این مقاله را از دست ندهید.
بازاریابی شرکتهای وابسته یک روش محبوب برای افزایش فروش و کسب درآمد قابلتوجه در فضای آنلاین است. روش فوقالعادهای که هم برای برندها و هم برای بازاریابهای وابسته، بسیار سودمند است، درصورتیکه روشهای بازاریابی سنتی کمتر نتیجه داده است.
استفاده از احساسات برای ترغیب مردم روشی جدید نیست. این کار از زمان ارسطو و شاید حتی قبل از آن انجامشده است. در حقیقت، این فیلسوف بزرگ یونانی، احساسات را یکی از سه تکنیک جذابیت و ترغیب تعریف کرد. بازاریابی احساسی روشی است که میتواند مخاطب را با استفاده از پاسخ احساسی یا محرک ترغیب کند. احساساتی مانند خوشبختی، عصبانیت یا احساس گناه را در مخاطب ترسیم میکند.
بسیاری از شرکتها برای دستیابی به یک مزیت رقابتی تلاش میکنند، اما تعداد کمی از آنها واقعاً میفهمند که مزیت رقابتی چیست یا چگونه میتوان آن را حفظ کرد. مزیت رقابتی چیزی است که موجب میشود در نظر مشتریانِ خود بهتر از رقبایتان به نظر برسید. در ابتدا از این اصطلاح در مورد کسبوکارها استفاده میشد، ولی اکنون اصطلاح مزیت رقابتی در مورد هر چیزی، از کارکنان شرکتها گرفته تا کشورها به کار میرود. در این مقاله توضیح میدهیم مزیت رقابتی چیست و عوامل مؤثر در مزیت رقابتی کدماند و دلیل اهمیت آن چیست. سپس نمونههایی از مزیت رقابتی را بیان میکنیم.
ترویج و تبلیغ اصطلاحاتی است که بسیاری از مردم بهجای یکدیگر استفاده میکنند. اگرچه درست است که هر دو اصطلاح مربوط به بازاریابی هستند، اما یکسان نیستند. در این مقاله تفاوتهای اصلی ترویج و تبلیغات را بیان کردیم. برخی از کسبوکارها مجموعه فعالیتهای مرتبط با تبلیغات و ترویج محصول را در ذیل یک مجموعه هزینه طبقهبندی میکنند و مسئولیتهای هر دو بخش را بر عهده یک مدیر قرار میدهند. درحالیکه تبلیغات عموماً اشاره به پیامهای کنترلشده و هزینهبر در رسانههای مختلف دارد اما ترویج اشاره به فعالیتهای بازاریابی هزینهبر و رایگان از قبیل فروش و طرفداری از یکسری فعالیتها دارد.
درحالیکه برخی از کسبوکارها با هدف قرار دادن بخش عظیمی از بازار به موفقیت میرسند، برخی دیگر از طریق بازاریابی تخصصی (نیچ مارکتینگ) برجذب تعداد کمتری از مشتریان، تمرکز میکنند. داشتن یک استراتژی بازاریابی خاص مشتری، میتواند خریداران بالقوه را به مشتریان تکراری وفادار تبدیل کند. با استفاده از این مقاله به نمونههایی از بازاریابی تخصصی نگاه کنید و بیاموزید که چگونه استراتژی بازاریابی خود را ایجاد کنید.