متن نوشتههای خوب را با اولین نگاه میتوان بهسادگی تشخیص داد اما چندین ویژگی وجود دارد که نوشتهها را از بقیه قسمتها جدا میکند. آیا میخواهید با آنها آشنا شوید؟ متن زیر را با دقت بخوانید.
آیا تابهحال بهعنوان یک کارآفرین احساس ناامیدی کردهاید و با خود فکر کردهاید، من جایگاه خود را نمیدانم، چگونه یکی را انتخاب کنم؟ آیا تابهحال فکر کردهاید که بازار گوشه یا نیچ مارکت شما چیست، یا واقعاً به آن فکر کردهاید؟ در مرحلهای از مرحله رشد، باید نیچ مارکت خود را انتخاب کنید. بنابراین، وقتی کسی این سؤال را از شما میپرسد، "بازار گوشه شما چیست؟" آیا میگویید، "من نیچ مارکت خود را نمیشناسم؟"، یا در عوض پاسخ روشنی برای آنها خواهید داشت؟
چگونه میتوانید مشتریان خود را درگیر کنید که به برندتان ایمان بیاورند و برای هر چیزی که میفروشید طرفدار کسب کنید. در این مقاله، هشت استراتژی را توصیف میکنیم که میتوانید برای ساختن پیامهای بازاریابی خود بهصورت اثرگذار و پرفروش در رسانهای که هر روز مشتریان بالقوه و مشتریان شما میبینند، استفاده کنید.
چه چیزی بازاریابی را خلاق میسازد؟ نقش تخیل بیشتر است یا نوآوری؟ آیا یک بازاریاب خلاق بیشتر هنرمند است یا کارآفرین؟ از لحاظ تاریخی، واژه «بازاریابی خلاق» با کلمات و تصاویرِ مرتبط با کمپینهای تبلیغاتی آمیختهشده است. اما بازاریابی مانند سایر عملکردهای یک شرکت، پیچیدهتر و دقیقتر شده است. بازاریابان به تسلط بر تجزیهوتحلیل دادهها، تجربه مشتری و طراحی محصول، نیاز دارند. آیا این نقشهای متغیر، نیازمند روش جدیدی برای اندیشیدن درباره خلاقیت در بازاریابی است؟
در سال 2020 روندهایی ایجاد شد که در ابتدا هیچکس قادر به پیشبینی آن نبود. اما حتی باوجود همهگیری جهانی، یکچیز برای شرکتها ثابت ماند: بهترین استراتژیهای بازاریابی هنوز هم ارتباط با مصرفکنندگان و مشتریان است. در طول سال 2020، مردم بیش از هر زمان دیگری تمایل به برقراری ارتباط با نام تجاری داشتند. آنها میخواستند مطمئن شوند که شرکتهایی که از آنها خرید میکنند، در شرایط دشوار هم از مشتریان خود مراقبت میکنند. آنها میخواستند بدانند آیا پشت لوگو افرادی هستند که حتی در این شرایط روابطشان را با مشتریان برقرار کنند.
در سال ۲۰۲1 هستیم و در حال حاضر استفاده از روشهای قدیمی، کاربردی نبوده و نمیتواند کسبوکارها را به نتیجه دلخواه برساند. اما بهترین استراتژیهای بازاریابی که در سال 2021 کسبوکارها را به نتیجه دلخواه میرسانند کدماند؟ در این مقاله بهترین استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات که به دنیا معرفیشده است را خدمت شما معرفی مینماییم، با ما همراه باشید.
مشتریان هدف خود را بهتر انتخاب کنید، تا مزیت رقابتی به دست آورید و بازدهی بهتری از سرمایهگذاری بازاریابی خود کسب کنید. جستجوی مشتریان هدف و تأمین نیازهای آنها، مفهومی اساسی و واضح برای موفقیت در تجارت به نظر میرسد و اجرای این استراتژی در عمل بسیار آسان است. برای تعیین بازار هدف خود، باید سه موضوع اصلی را در نظر بگیرید: تقسیم بازار، هدف قرار دادن مخاطب و موقعیتیابی مشاغل.
حتی مشتریانی که شمارا ترک میکنند و از در بیرون میروند را مشتری خود بدانید. این روش ایده آل هنگام از دست دادن مشتری است. از دست دادن مشتریان در هر مدل تجاری گنجاندهشده است، اما اینکه ترک کردن مشتریان انتظار میرود، به معنای پذیرش آن نیست. اقتصاد مشتری مداری امروز بدان معناست که هر مشتری باید احساس کند محصول شما متناسب با نیاز او ساختهشده است. پس از صرف وقت و تلاش برای کمک به مشتریان خود در مرحله ورود و پذیرش، وقتی مشتریان، شمارا ترک میکنند، میتواند دلسردکننده باشد.
خواه هدف شما بهبود و پیشرفت کسبوکارتان باشد یا بخواهید در محل کارتان پلههای ترقی را طی کنید، بازاریابی نقش بسزایی در پیشرفت کسبوکارتان و شما دارد. در کسبوکار، بازاریابی شامل تبلیغات، بیانیههای مطبوعاتی، آگهیها و موارد دیگر برای جلبتوجه و خرید توسط مشتریان ایده آل شما است. اما بازاریابی شغلی، یک نوع بازاریابی غیررسمی است و افرادی را هدف قرار میدهید که حقوق و جایگاه شمارا تعیین میکنند. هدف شما از بازاریابی هرچه باشد، مراحل ذکرشده در این مقاله روند بازاریابی شمارا آسانتر، پربارتر و موفقتر میکند. اگر میخواهید بیشتر بدانید، با ادامه این مقاله همراه باشید.
یک پیشنهاد فروش منحصربهفرد، که معمولاً بهعنوان USP شناخته میشود، همان چیزی است که تجارت شمارا بهتر از رقبا میکند. این یک مزیت خاص است که باعث میشود تجارت شما در مقایسه با سایر مشاغل موجود در بازار برجسته شود. تشکیل یک USP اصولی به شما کمک میکند تا بر استراتژی بازاریابی خود متمرکز شوید و بر پیام سازمان، مارک تجاری، نوشتن متن، تبلیغات و سایر تصمیمات بازاریابی تأثیر میگذارد. در اصل، یک USP باید سریعاً به سریعترین سؤال مشتری بالقوه هنگام مواجهشدن با نام تجاری شما پاسخ دهد:"چه چیزی شمارا از سایر رقبا متمایز میکند؟"
بیایید واقعبین باشیم، بازاریابی میتواند گرانقیمت باشد. با چنین تمرکز زیادی بر روی بازاریابی دیجیتال، ممکن است به نظر برسد که تنها راه موفقیت، خرید تبلیغات یا پرداخت هزینه SEO است. اگرچه هر دو، روشهای بسیار پرطرفدار و مفیدی برای بازاریابی هستند، اما بسیاری از استراتژیهای بازاریابی وجود دارد که اگر بهصورت رایگان نباشند، هزینه کمی دارند. چهار استراتژی کمهزینه بازاریابی که در ادامه این مقاله توضیح داده میشود، باعث ایجاد ترافیک ارگانیک برای کسبوکار شما میشوند و همه آنها بر مهمترین عامل بازاریابی تأکیددارند: افرادی که شما آنها را هدف قرار میدهید.
شما عبارت قدیمی "رم یکشبه ساخته نشد" را میدانید؟ همین امر برای ساختن یک تیم بزرگ بازاریابی صدق میکند. برای یافتن افراد مناسب با مهارتهای مناسب که متناسب با فرهنگ شرکت شما و با یکدیگر باشند، زمان زیادی لازم است. حتی اگر بازاریابهای بسیار بااستعدادی استخدام کنید، یک ترکیب اشتباه میتواند منجر به نابودی کمپینهای شما شود. هنگامیکه این بازاریابان بااستعداد را استخدام کردید، باید آنها را راضی نگهدارید تا بهترین تلاش خود را بکنند و در اولین فرصت سازمان را ترک نکنند. بخشی از این موارد شامل فراهم آوردن فرصتی برای استفاده از مهارتهایی است که طی سالهای گذشته کسب کردهاند. همچنین باید ابزار لازم بازاریابان را برای کمک به آنها در انجام کار خود بهطور مؤثر، فراهم کنیم.
امروزه ده ها نظریه وجود دارد که چگونه مشتریان را بهتر جذب کنیم. یکی از روشهای معروف جذب مشتری، برند سازی حسی است. به بازاریابی حسی، تبلیغات حسی نیز میگویند. بازاریابی حسی روشی است که با استفاده از جذابیت حسی هر پنج حس مخاطب خود را درگیر میکند. بازاریابی حسی محتوایی را تولید میکند که از حواس بینایی، لامسه، صدا، بو و چشایی استفاده کند.
آیا تابهحال فکر کردهاید که اشتیاق خود را به یک کسبوکار تبدیل کنید؟ بسیاری از کسبوکارها طیف گستردهای از محصولات یا خدمات را ارائه میدهند و در تلاشاند تا به رهبر بازار تبدیل شوند. راهحل رهایی از این معضل این است که، بهجای هدف قرار دادن مخاطبان به شکل گسترده و تلاش برای پوشش دادن تمام نیازهای آنان، گوشهای از بازار را بهعنوان مخاطب هدف و مشتری بالقوه خود انتخاب کنید. محدود کردن بازار هدف این فرصت را فراهم میکند تا در کاری که انجام میدهید، بهترین باشید.
نظرات مختلفی در مورد نرخ شکست محصولات جدید وجود دارد. به گفته برخی، برای مثال، میزان شکست محصولات جدیدی که در بخش مواد غذایی عرضه میشود، بین 70 تا 80 درصد در ایالاتمتحده است. برای شرکتهای کوچک غذایی ایالاتمتحده که محصولات جدیدی را روانه بازار میکنند، میزان موفقیت حتی کمتر از 11 درصد است. اینها سطح بالایی از شکست است، اما آیا این یک افسانه است یا یک واقعیت؟ شکست چگونه تعیین میشود؟ سازمان شما شکست محصولات را چگونه ارزیابی میکند؟ آیا واقعاً میخواهید در مورد آنها صحبت کنید؟
بازاریابی پارتیزانی یا بازاریابی چریکی (Guerilla Marketing) روشی نامنظم و نامتعارف در انجام فعالیتهای تبلیغی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. پدر علم بازاریابی پارتیزانی، «جی کنراد لوینسون» است که در سال ۱۹۸۴ کتابی با نام «بازاریابی پارتیزانی» را چاپ کرد و در آن ضمن معرفی این روش، تمرکزش را بر این موضوع گذاشت که چطور یک شرکت کوچک میتواند با بودجه کم، با شرکتهای بزرگتر رقابت کند. موفقیت بازاریابی پارتیزانی به خلاقیت و قانونشکنیهای آن بستگی دارد. طراحی این برنامهٔ بازاریابی بهگونهای است که گاه بهصورت پنهانی روی مخاطبان اثر میگذارد. کسبوکارهای کوچک و بسیاری از استارتاپ ها که نمیتوانند در رسانههای گرانقیمت مانند رادیو و تلویزیون و بیلبورد، تبلیغات انجام دهند. در چنین شرایطی بهترین راهکار برای آنها، استفاده از بازاریابی پارتیزانی یا چریکی (Guerrilla Marketing) است.
همه ما بهعنوان بازاریاب میخواهیم در اسرع وقت از نردبان شغلی بالا برویم. اما اگر قرار است روزی مدیر بازاریابی شوید، ابتدا باید بدانید که این نقش به چه چیزی احتیاج دارد. طی کردن درجات ترقی و پیشرفت به معنای درگیر شدن بیشتر در فرآیند بازاریابی و درنهایت تبدیلشدن به مجری اصلی است. شما بهعنوان یک مدیر بازاریابی مسئولیت تیم را بر عهده خواهید داشت. همانطور که قبلاً به مدیر خود نگاه میکردید، کارمندان به شما نگاه میکنند. بااینحال، پذیرش این سمت با افزایش مسئولیت همراه است.
فضای امروزی کسبوکارها بسیاری رقابتی شده است و در هر رشته و در هر موضوعی چند شرکت در کسبوکار فعال هستند. تنها راهی که برای یک شرکت یا یک فرد برای فعالیت موفق باقی میماند داشتن یک تمایز ذاتی با رقبا است، بهنحویکه بتواند جایگاه خاصی را به خود اختصاص دهد. اما چگونه یک کسبوکار میتواند یک جایگاه خاص برای برند خود بسازد؟ هر برندی هویتی مستقل دارد و طی اقدامات و گذر زمان معنا پیدا میکند. در دنیای رقابتی امروز ساخت برند قوی و یافتن جایگاهی امن برای آن در ذهن مشتری مستلزم تلاش بسیار است چراکه رقابت، عنصر بسیار مهم و تعیینکنندهای تلقی میشود.
قلب موفقیت کسبوکار شما در بازاریابی آن نهفته است. چرا همه کسبوکارها به بازاریابی نیاز دارند؟ طبق دیکشنریهای آکسفورد، بازاریابی، فعالیت یا شغل تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، ازجمله تحقیقات بازار و تبلیغات است. شما به بازاریابی نیاز دارید زیرا بدون بازاریابی، کسبوکار شما میتواند بهترین محصولات یا خدمات را ارائه دهد، اما هیچیک از مشتریان بالقوه شما نمیدانند. بازاریابی خوب به مشتریان کمک میکند تا درک کنند چرا محصول شما بهتر از محصول رقبا است، به شما کمک میکند تا به مخاطبان خود برسید، مشتریان خود را افزایش دهید و درنهایت نتیجه نهایی خود را افزایش دهید.
ایجاد یک محصول جدید یک تلاش هیجانانگیز است، بهخصوص اگر تحقیقات بازار و مصرفکننده نیاز را نشان دهد، اما هنوز راهحلهای جامع در دسترس نیست. مشتریان خواهان راهحل برای مشکلات خود هستند، اما آنها نمیتوانند کاملاً نیازهای خود را تشخیص دهند. اینجا شما وارد میشوید. اگر محصولی را به بازار عرضه کنید و آن را بهخوبی بفروشید، در ابتدا لحظهای "وااااو!" با بخشی از مخاطبان خود به دست خواهید آورد. بقیه افراد فوراً آن را نخواهند دید، زیرا نمیدانند که محصول شما کلید حل مشکلات آنها است. یا اینکه آنها بهطورکلی بیتفاوت هستند.