اگر تابهحال برای یک شرکت برنامهریزی کرده باشید، احتمالاً میدانید که قطعات متحرک زیادی وجود دارد که باید در نظر بگیرید. پیدا کردن یک نمای متمرکز و ضروری برای همهچیز میتواند مشکل باشد. خوشبختانه، اینجاست که بوم کسبوکار وارد میشود!
با رشد کسبوکارها و ظهور رویکردهای جدید در علوم منابع انسانی و تلفیق آن با روانشناسی در دهههای اخیر شاهد برپایی آموزش مهارتهایی در جهت کمک به رشد و ارتقاء نظامهای فردی و سازمانی بودهایم که دراینبین، آموزش و ارتقاء از طریق منتورینگ و یا کوچینگ که نقشی بسیار مؤثر در تقویت و رشد فردی و اجتماعی افراد دارند حائز اهمیت بوده که در این مقاله میخواهیم تفاوت بین منتورینگ و کوچینگ را مورد ارزیابی علمی قرار دهیم.
در شلوغی دنیای امروز، گم شدن در فعالیتهای روزمره و استرسهای دنیای بیرونی آسانتر از همیشه است. کار، روابط، وظایف، تمرکز ما تقریباً همیشه روی هر چیزی و هرکسی جز خودمان است. برای بسیاری از ما، تلاشی دائمی برای راضی کردن دیگران یا بودن آن چیزی است که فکر میکنیم باید باشیم تا بتوانیم عشق، احترام یا قدردانی را به دست آوریم.
گاهی اوقات ما متوجه نیستیم که برخی فاکتورها چه تأثیر زیادی میتوانند روی کسبوکار ما بگذارند. برای مثال شاید کمتر کسی به این موضوع توجه کند که داشتن مربی در کسبوکار میتواند بسیاری از مسائل موجود در محیط کاری را حل کند یا اینکه باعث شود بسیاری از موقعیتهای مختلف تغییر کنند.
انتخاب یک شریک خوب، مانند یافتن پارتنر ورزشی (تنیس) مهم است. شریکی را انتخاب کنید، که باعث رشد کسبوکار شما شود. اگر شریک اشتباهی را انتخاب کنید باعث شکست شما میشود. شرکای استراتژیک میتوانند مزایای قابلتوجهی را برای استارتاپها به همراه داشته باشند، ازجمله کاهش زمان حضور شما در بازار، حضور در بازارهای استراتژیک و افزایش ارزش شرکت شما.
کوچ یا مربی خواستار ایجاد یک ارتباط مؤثر با فردی است که میخواهد با او کار کند (مراجع)؛ یعنی یک زیربنا یا یک پیای برای این رابطه ایجاد کند که بسیار مستحکم باشد. این زیربنا شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب میشوند تا فرد بتواند بهراحتی با کوچ خود ارتباط برقرار کند و تمام مشکلات و دغدغهاش را بدون هیچ واهمهای بیان کند و به خودش اجازه دهد حرفهایی را بزند که با بقیه مطرح نمیکند. ایجاد این فضا، خود یک مهارت است که این امنیت و اعتماد را به وجود میآورد.
همه ما ممکن است بارها و بارها با چالشهایی روبرو شویم، اما این واکنش ما به آن چالشها است که تعیین میکند چقدر سریع میتوانیم بر آنها غلبه کنیم. معمولاً افراد دو نوع دیدگاه نسبت به چالشها دارند. خوشبینانه یا بدبینانه. درحالیکه همه ممکن است تمایل طبیعی به داشتن یک دیدگاه یا دیدگاه دیگر داشته باشند، توانایی شما برای خوشبین بودن در هنگام بروز چالشها بر موفقیت کلی و دیدگاه شما در زندگی تأثیر میگذارد.
تفکر سیستمی روشی کاملاً متفاوت برای مدیریت سازمان شما است. یک سازمان معمولی از روشهای مختلفی برای بازاریابی یک محصول، خرید کالا، مدیریت روابط با مشتری و موارد دیگر استفاده میکند. با یادگیری نحوه مدیریت این رویهها، میتوانید شرکت خود را بهطور مؤثرتری اداره کنید.
حتماً این موضوع را درک کردهاید که ایجاد یک شبکه قوی از افراد کلیدی در بازار شما برای موفقیت بهعنوان مدیر اجرایی امروز ضروری است. اما چگونه مطمئن میشوید که شبکه شما در دنیای تجاری در حال تغییر سریع، مرتبط و ارزشمند است، و اگر اینطور نیست چه میکنید؟
مرزهای جهان ما مرزهای زبان ماست(ویتگنشتاین،۱۹۲۱). بی تردید شما نیز هم نظر هستید در اینکه امروزه ما انسانها سلاطین بی برو برگرد روی زمین هستیم ، به شهرها ، خودتان، پیشرفت ها ، تکنولوژی، علم ، اینترنت ، گوشی موبایل ، سفینه و... نگاه کنید ، همه اینها را ما ساخته ایم ؛ به راستی علیرغم آنکه انسان موجودی بسیار آسیب پذیر در میان سایر مخلوقات است چه چیزی او را حاکم جهان کرد؟ در پاسخ باید گفت خلاقیت زبان ورزی او، همه بازی را تغییر داد.
شما مدتی است که در تلاشهای بازاریابی محتوای سازمان خود پیشرو بودهاید و عملکرد تیم شما رئیستان متقاعد کرده است که بازاریابی محتوا را بهطور کامل اتخاذ کند. هرچند یک مشکل کوچک وجود دارد. رئیستان از شما میخواهد که یک برنامه بازاریابی محتوا برای آنها بنویسید و ارائه دهید، اما شما قبلاً چنین کاری را انجام ندادهاید. شما حتی نمیدانید از کجا شروع کنید.
"با این چکلیست پرونده مهارت گوش کردن فعال را برای همیشه ببندید"
کوچینگ جعبهابزاری نیاز دارد که یکی از مهمترین ابزار آن گوش دادن فعـال است. میتوان گفت اولین و ســادهترین ابزاری که در ابتدای یادگیری یک فرایند کوچینگ میتواند برای هر کوچی بینهایت مفید باشد، گوش دادن فعال است. این مهارت بهقدری ساده به نظر میرسد که معمولاً برای اجرا و ارزیابی آن برنامهریزی نمیکنیم و همین بیبرنامگی سبب میشود که از تمام قابلیتهای این ابزار استفاده نشود.
آیا میتوانید تمام بلوکهای ساختمانی کلیدی را که برای توسعه، مدیریت، نگهداری، بازاریابی و فروش یک محصول نیاز دارید، بر روی یک ورق کاغذ فهرست کنید؟ با بوم مدل کسبوکار، شما میتوانید این کار را انجام دهید! استفاده از رویکرد بوم مدل کسبوکار راهی عالی برای وادار کردن خود به تمرکز بر مهمترین عناصر استراتژیک محصولتان است. همانطور که از نام آن پیداست، مورداستفاده معمولی برای این ابزار این است که اجزای سازنده اساسی یک کسبوکار را ترسیم کند، اما همچنین میتواند برای یک محصول بسیار خوب عمل کند.
آیا نیروی کار شما پر از شور و اشتیاق است؟ بر اساس یک مطالعه Deloitte، پاسخ بهاحتمالزیاد، "نه" است: 64 درصد از همه کارگران گزارش میدهند که نه پرشور و نه درگیر در کار هستند - ازجمله 50 درصد از مدیران اجرایی و مدیران ارشد. این عدد خیرهکنندهای است، بهویژه زمانی که مزایای فراوان یک فرهنگ پرشور در محل کار را در نظر بگیرید.
هنگامیکه برای اولین بار کسبوکار خود را راهاندازی میکنید، همه چیز در مورد چگونگی انجام کارها است. اما همانطور که کسبوکار شما به بلوغ میرسد، به روشی که انجام میدهید راضی میشوید و شما (بیشتر اوقات) بهطور طبیعی کسبوکار خود را سیستماتیک میکنید. این به این دلیل است که وقتی همه روش صحیح انجام کارها را میدانند، اجرای روزمره آسانتر، بسیار سازندهتر و مقرونبهصرفه تر میشود.
احتمالاً این ضربالمثل را شنیدهاید که "کل، بزرگتر از مجموع اجزای آن است." و درحالیکه ارسطو به کار گروهی اشاره نمیکرد، این بیانیه هدف اصلی ساخت یک تیم بزرگ را بیان میکند.
جهان بیشازپیش غیرقابلپیشبینی و ناپایدارتر میشود. همهگیریهای جهانی، ناآرامیهای سیاسی، شکاف بین ثروتمندان و فقرا، ناآرامیهای ژئوپلیتیکی، تورم بالا و موارد دیگر، همه اینها زمینه را برای تحولات عظیمی در اقتصادها و کشورها فراهم میکنند.
تقریباً هر کتاب، مقاله یا وبلاگی که در مورد شروع یک تجارت فیزیکی، آفلاین و سنتی صحبت میکند، بر نقش مهمی که مکان در موفقیت کسبوکار ایفا میکند تأکید دارد. اما... وقتی کسبوکار شما مجازی است، چهکاری میتوانید برای جذب مشتری انجام دهید؟ وقتی آنلاین است؟
اگر یک چیز در مورد افرادی که در فروش کار میکنند صادق باشد، این است که آنها رقابتی هستند. دانستن اینکه مدیران اغلب مسابقات فروش را برای ایجاد انگیزه در تیم خود سازماندهی میکنند. اما این روزها دیگر کافی نیست. نمایندگان فروش بهسرعت انگیزه خود را از دست میدهند و سختتر از همیشه میشود که آنها را درگیر و سازنده نگه داشت. در این مقاله، ما به شما نشان خواهیم داد که چرا باید از گیمیفیکیشن فروش برای افزایش عملکرد تیم فروش خود استفاده کنید.